حمله زمینی به غزه شروع شد عملیات زمینی صهیونیست‌ها پس از بمباران شدید و وحشیانه مناطق شرقی و شمالی باریکه غزه عملاً شروع شده است. رژیم صهیونیستی از ترس آنکه مبادا اعلام رسمی حمله زمینی باعث ورود دیگران شود، به صراحت حمله زمینی را اعلام نکرده اما منابع نزدیک به محور مقاومت تایید کرده‌اند که نیروی زمینی صهیونیست‌ها با پشتیبانی زره‌پوش‌ها و بلدوزرهای زرهی و آتش توپخانه وارد غزه شده است. این حمله در حالی صورت می‌گیرد که حدود 4 هزار نظامی امریکایی در طول چند روز گذشته وارد فلسطین اشغالی شده‌اند تا به قوی‌ترین ارتش منطقه برای حمله به غزه 360 کیلومتر مربعی که منهدم هم شده کمک کنند!! ✴️ دوستان عزیز، همراهان خوب کانال، همه دوستانی که هر جایی ممکن است این چند خط را بخوانید... 🔸برای رزمندگان اسلام، برای سرداران جان برکف مقاومت، برای دست‌پروردگان مکتب حسینی، برای سلحشوران نترس و شجاع حاضر در غزه دعا کنید.... برایشان امن یجیب بخوانید، دعای جوشن صغیر را بخوانید... صهیونیست‌ها همه شیاطین عالم را فراخوانده‌اند تا به نور و حقیقت حمله کنند و هر چند خورشید بر هر سیاهی پیروز خواهد شد و حق سیاهی بر نمی‌دارد اما شما یک لحظه هم دست از دعا، تضرع و نذر صلوات و ذکر بر ندارید... دعا کنید که صبح امید در پیش است.

🍃☘🍃 📣📣 با توجه به شروع حمله زمینی رژیم ددمنش صهیونیستی ذکر صلوات برای رزمندگان مقاومت، مردم مظلوم فلسطین، نابودی رژیم کودک کش به تعدادی که می‌توانید از طریق لینک زیر صلوات های خود را ثبت کنید https://eitaabot.ir/counter/l9qas کانال #شهید_ناصر_عبدالی https://eitaa.com/ShahidAbdali

🔴 پیام بسیار مهم حاج مهدی سلحشور در رابطه با شرایط #غزه 🔥 @Moohem

🔴هواپیماهای رژیم اشغالگر اسرائیل به اشتباه گروهی از سربازان خود را در مرز نوار غزه بمباران کردند

#غزه #فلسطین

... می دانست در دلش چه خبر است که رسید به خانه. پله ها را بالا رفت. در اتاق را که باز کرد هانیه را از توی بغلش گذاشت روی زمین. هنوز کمرش را راست نکرده بود که شکسته های شیشه را روی زمین دید. رفت سمت پنجره. دنبال سنگ می گشت روی زمین که دید گلوله روی فرش افتاده. آن را برداشت توی دستش. هنوز داغ بود. حالا دیگر قلب کلامش برای ناصر می لرزید. به دیوار تکیه داد. تصویر ناصر آمد جلوی چشمانش. از نبض نفس هایش معلوم بود ترسی به دلش افتاده. منتظر شد تا ناصر از راه برسد. پوکه خالی را برایش آورد. انتظار داشت ناصر تعجب کند، ناراحت شود، شاید هم مثل زینت ترسی به دلش بی افتد ولی هیچ کدام این ها اتفاق نیفتاد. ناصر با دیدن پوکه خندید و با مهربانی گفت "تو از فردا برو خونه مامانینا" از فردای آن روز تهدیدهای تلفنی شروع شد " به عبدالی بگو این قدر سخنرانی نکنه والا تو لوله بخاری تون بمب می زاریم و..." این تهدیدها کم کم شد کار هر روزشان ولی برای زینت عادی نشد. هر روز ترس تازه ای توی دلش می افتاد و ناصر را به خدا می سپرد که خودش او را حفظ کند. برشی از کتاب #به_بدرقه‌_ام_بیا کانال #شهید_ناصر_عبدالی

امام على عليه ‏السلام: إنَّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدبارا، فإذا أقبَلَت فَاحمِلُوها علَى النَّوافِلِ، و إذا أدبَرَتْ فَاقتَصِرُوا بها علَى الفَرائضِ همانا دلها را روى آوردنى است و روى گرداندنى. پس هر گاه روى آورند، آنها را به انجام مستحبّات وا داريد و هر گاه پشت كردند، به انجام واجبات بسنده كنيد 📚نهج البلاغه حکمت312 #شهید_ناصر_عبدالی https://eitaa.com/ShahidAbdali

جاری شدن اشک شهید #حزب_الله بعد از خواندن روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) رضاحمیدی 🇮🇷 🇵🇸