📕داستانی واقعی و زیبا از یک دختر پاکدامن
فواید🌸 #آیةالکرسی 🌸
🌃 شبی دخترک مسلمان از نیویورک آمریکا از دانشگاه به سمت خانه می رفت که پس از مدتی متوجه شد مردی با ژاکت کلاه دار که سعی در پنهان نمودن چهره اش مینمود او را تعقیب می کند.
🔻 دختر بسیار وحشت زده بود
و شروع کرد به خواندن آیت الکرسی
و به الله سبحان و تعالی توکل کرد...
🔸الحمدالله بخیر گذشت و دختر به سلامت به خانه رسید.
ولی فردای آن شب در اخبار شنید که دیشب به دختری در همان محل و همان ساعت تجاوز شده و جسد دختر را در میان دو ساختمان پیدا نموده اند.
🔹پلیس از مردم خواست که اگر کسی شاهد بوده و یا چیزی دیده به اداره پلیس برود تا قاتل را شناسایی کنند.
🚨 دختر به اداره پلیس رفته و ماجرا را به پلیس گفته و از بین مردهایی که صف کشیده بودند از پشت آینه قاتل شناسایی کرد.
پلیس از قاتل می پرسد
که در آن شب یک دختر با حجاب را تعقیب میکردی چرا به او حمله نکردی؟
💥 قاتل گفت من ترسیدم چون دو مرد هیکل دار با او راه میرفتند.
♦️ این است عظمت 🍃توکل به خداوند.❤️
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🍃
کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مصطفی ردانی پور:
در همه گرفتاریهاتون توسل داشته باشید به خود آقا(حضرت ولیعصر عج)، همه گرهها به دست ایشون باز میشه.. شهدا با توسل به این ابرقدرت، با دست خالی جلوی یه دنیا ایستادگی کردند.
شهید#مصطفی_ردانی_پور🕊🌹
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
تصور كن ببينى رفت و امد نيست
حرم لبريز زائر نيست
مسافر يا مجاور نيست
دگر سينه زن و مداح و شاعر نيست
علم ممنوع
ورود دسته هم ممنوع
صداى نوحه و سينه زنى و ذكر و دم ممنوع
محرم پرچم مشكى زدن دورحرم ممنوع
تصور كن
مدينه در تمام سال اين طوريست
به روى قبرهايش سايبان هم نيست
فقط يك گريه كن دارد كه آن مهديست!
👆شعر: علی زمانیان
آقاجان...تسلیت...سرت سلامت...
مدینه رفتی برای ماهم دعاکن...
دعاکن برگردیم...
چراکه خودمی دانیم
گناهان ما غیبت تورا تمدیدمی کند...
اللهم عجل لولیک الفرج...
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
روزی هارون الرشید در کاخ خود با خیال راحت
با ندیمان و مشاوران از هر دری سخن میگفت
یک مرتبه سر بلند کرد و رو به اطرافیان نمود
وگفت آیا از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله
کسی را سراغ دارید که هنوز زنده باشد
تا مطلبی را از او سؤال کنم یا حدیثی را
که از آن حضرت شنیده باشد برای ما بگوید؟
مشاورین بعد از تحقیقات زیادی گفتند:
ای هارون تا اندازهای که ما خبر داریم
پیرمردی از اصحاب پیامبر در یمن میباشد
و او هنوز زنده است
هارون گفت فوراً بفرستید او را بیاورند
وقتی فرستادگان او را دیدند محلی برایش
ترتیب دادند و او را در آن نشانده
و نزد هارون آوردند
هارون اول قدری با او صحبت کرد که ببیند
آیا عقلش سالم است و مشاعر او درست
کار میکند یا نه!
بعد از صحبتهای زیادی که رد و بدل شد
هارون فهمید هنوز عقلش بجا است
و از روی منطق سخن میگوید
و گفت ای پیرمرد
آیا زمان پیامبر را درک کردهای؟
جواب داد بلی
گفت آیا خدمت آن حضرت هم رسیدهای؟
جواب داد بلی روزی با پدرم خدمت آن
حضرت شرف حضور پیدا کردیم
هارون گفت آیا حضرت آن روز صحبتی
هم فرمود؟ جواب داد بلی
هارون گفت آیا از آن سخنانی که از دو لب
مبارک پیامبر بیرون آمد و با دو گوش خود
شنیده باشی چیزی یادت هست؟
پیرمرد گفت ای خلیفه، حافظهام تمام شده
و چیزی به خاطرم نیست
هارون گفت قدری فکر کن
ببین چیزی به خاطرت میآید
قدری فکر کرد و گفت ای خلیفه
چیزی به خاطرم رسید
وقتی خدمت آن حضرت بودیم در ضمن
صحبت فرمودند اولاد آدم پیر میشود
و دو خصلت در او جوان میشود
یکی حرص و دیگری آرزوهای دراز و طولانی
هارون دستور داد هزار درهم به او بدهند
بعد او را به سوی منزلش روانه کنند
وقتی بیرون کاخ رسیدند پیرمرد گفت:
مرا نزد خلیفه بازگردانید
مأمورین گمان کردند که حدیث دیگری
به یادش آمده است و میخواهد برای
هارون نقل کند او را نزد خلیفه بازگرداندند
و به زمین گذاشتند
هارون پرسید سؤالی داشتی؟
گفت ای هارون این هزار درهم را که امسال
مرحمت فرمودید دستور دهید هر سال آن را
بپردازند و هر سال آن را زیادتر کنند
هارون از گفته او تعجب کرد و گفت:
دستور میدهم هر سال این مبلغ را
با اضافه به تو بپردازند و سپس گفت:
حقا که رسول خدا صلی الله علیه و آله
درست فرمودند
چون از نزد هارون مراجعت کردند
در بین راه پیرمرد از دنیا رفت بدون آنکه
درهمی از آن پولها را خرج کند
و به خزینه مملکت بازگردانده شد
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💢 آخرین یادگار هنری طلبهای که پرچم گنبدِ
امامحسین(ع) را با خونش رنگین کرد!
🔹 محمدجواد در تبلیغات لشکر بود
و کارهای نقاشی با او بود
نزدیک غروب وقتی محمدجواد
بارگاه امام حسین (ع) را کشید،
با اشاره به پرچم کنار گنبد گفت:
این پرچم باید قرمزِ خونی رنگ شود!
☆ هنوز جمله محمدجواد تمام نشده بود
که صدای سوت خمپاره پیچید
ترکش به پیشانی محمدجواد بوسه زد
و خون سر محمدجواد بر بالای گنبد
درست در محل پرچم پاشید.!!
و خواسته شهید برآورده شد...
#شهید_محمدجواد_روزیطلب
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
47.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آوانما 'خداحافظ رفیق' منتشر شد
▪️قسمت اول: بدرقه
🎬کارگردان: سجاد معارفی
📌نویسنده: فاطمه سادات حسینی
🎞تهیه کننده: مهاجر توحید پرست
💠تهیه شده در مأوا
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
📜#حکایت
🛑 شب اول قبر از زبان دختری که به اصرار خود در قبر مادرش خوابید
علامه سید محمدحسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه:
استاد ما عارف برجسته، حاج میرزا علی آقا قاضی می گفت: در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدی ها (سنی های دولت عثمانی) فوت كرد. این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه 😫 و گریه می كرد و جداً ناراحت بود و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند. 😭
هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می زد: من از مادرم جدا نمی شوم 💔
هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد.
سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نكنند و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید. فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. 🤭
پرسیدند چرا این طور شده ای؟
در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب می داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله (ص) است.
تا اینكه پرسیدند: امام تو كیست؟
آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم» 😓
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه می كشید🔥.
من بر اثر وحشت 😱 و ترس زیاد به این وضع كه می بینید (همه موهای سرم سفید شده) در آمدم.
مرحوم قاضی می فرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند... (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق می كرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، اميرالمؤمنين حضرت علی (ع) بوده اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد.
📚 معاد شناسی / ج ۳ / ص ۱۱۰
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثبات شهادت رسول الله ختمی مرتبت محمد مصطفی صل الله علیه و اله💔
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🟢 کلامکم نور و امرکم رشد /
🔻🔺پیامبراکرم(ص) فرمودند: سه گروه از انسانها از وسوسه و نفوذ شیطان و لشکریانش، ایمن و مصون هستند:
➖آنان که به یاد خدا هستند،
➖آنان که از خوف خدا میترسند،
➖آنان که در سحرها به استغفار و آمرزشطلبی مشغولند.
📚 مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۱۴۷
🔻🔺امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: هر کس پیدرپی (به هنگام نمازهای یومیه) بهسوی مسجد روان باشد، به یکی از هشت چیز خواهد رسید:
➖نشانهای استوار، (که او را در راه حق استوار سازد)
➖برادری که (در راه خدا) از او بهرهمند شود،
➖دانشی زبده و قابل توجّه،
➖رحمتی (از سوی حق) که به انتظارش بوده باشد،
➖گفتاری که او را به سوی هدایت، راهنما باشد،
➖یا گفتاری که او را از زشتی باز دارد،
➖گفتاری که از روی حیا و شرم به رها کردن گناهان منتهی شود،
➖یا از روی ترس از خدا به رها کردن گناهان منتهی شود.
📚 تحف العقول، ص۲۳۵
🔻🔺امام رضا(ع) فرمودند: هر کس از راه دور به زیارت من بیاید، روز قیامت در سه جایگاه نزد او میآیم تا او را از هراس آنها نجات دهم:
➖آنگاه که نامههای اعمال از راست و چپ به پرواز درآیند،
➖به هنگام عبور از پل صراط،
➖به هنگام سنجیدن کردارهای نیک و بد.
📚 عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص ۲۵۵
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ کوتاه و فوق العاده را ببینید.
🤍احساستون همواره خوب و سرشار از آرامش💙
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
میان مزارشان که سرگردان شدی...
دل حیرانت را بردار
وگوشه ای بنشین...
اگردلت گرفت
اشک بریز...
نه برای حال خودت...نه!!!
برای جاماندنت....
آری....
سخت است...جاماندن!!!😔
رحلت شهادت گونه پیامبر وشهادت امام حسن مجتبی (ع)را محضرامام زمان و فرزندگرامیشان امامزاده جعفر ابن الحسن المجتبی(ع)وشهدای این حرم تسلیت عرض می نمایم...
مزارشهید برزگر و شهدای این منطقه
دراین امامزاده قرارگرفته است....
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش اینقدرکه دغدغه دکتر ومهندس شدن رو داشتیم
دغدغه اومدن آقاروهم می داشتیم....
اگر اینطور فکرمیکردیم
حتما آقا ظهور کرده بود....
مگه نه؟؟؟؟
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
#تلنگر
🍂هیچ وقت نگو:
محیط خرابه، منم خراب شدم
👈هر چه هوا سردتر باشد،
لباست را بیشتر میکنی!!!
✅پس هر چه جامعه فاسدتر شد،
تو لباس تقوایت را بیشتر کن👌
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
پدر اگه پولدار است
همه جوانیش را داده ....
واگر بی پول است همه زندگیش را ....
تا نانی لای سفره گذارد و تو بزرگ شوی ...
و برایش همین بس که بگویند سر سفره پدرش بزرگ شد ...
نفسهای امروزت
براعتبار فردایم می افزاید....
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
⚡️محتاج خلق
ندیم سلطان ، حکیمی را به صحرا دید که علف می چید و می خورد. گفتش که:
اگر به خدمت شاهان درمی آمدی، نیازمندخوردن علف نمی شدی،
پاسخ داد: تو نیز اگرعلف می خوردی، نیازمند خدمت شاهان نبودی.
📚کشکول شیخ بهایی
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💫پارت96
جلد اول کتاب ازقفس تا پرواز
خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷
📝گفتارنیک
🌷محمد سخنور توانایی بود و هر وقت به روستای زادگاهش رستم آبادمی آمد.مردم به دورش حلقه می زدند وازاو می خواستند تا به مسجد برودوبرمنبر رسوالله بنشیند وبرایشان سخنرانی کند.
🌷ازقضا آن شب به اصرارمردم محمدبه منبررفت ومثل همیشه درکمترازنیم ساعت سخنرانیش را به پایان رسانید.
اهالی محفل روضه ازاو خواستندتا محمد دوباره به منبربرود اما او دلایلی آوردکه همه را مجاب نمود.
🌷اومی گفت:اولا منبر رسول الله حرمت داردوباید به قدر مطالعه سخن گفت
دوما:وقت مردم را نبایدبا حرفهای تکراری وبی اساس گرفت
سوما: مقدار وزمان موعظه باید با اندیشه و وقت مردم سازگاری داشته باشدونبایدوقت مردم را بامنبرهای طولانی گرفت چون زیادگویی اثرپذیری کلام را از شنونده می گیرد.
مهم ترازهمه اینها
قبل از سخنرانی از خودم می پرسم:
آیا به کلامی که برزبان می آوری عمل کرده ای....
همه مردم ازدلایل محمدسر تایید فرو می آوردند واورا تحسین می کردند که چقدر هوای مخاطبانش رادارد.
🌷دعای پایانی کلامش همیشه این بودکه:
خدایا: ماراجزو یاران وسربازان امام زمان (عج)قراربده...
خدایا: توفیق علم وعمل به همه ما عنایت بفرما.
وحالا می فهمم که به راستی محمد اهل عمل کردن بود نه حرف زدن.
مهراو آنقدربردل مردم نشسته بود که هنوزهم ازسخنرانیهایش به نیکی یاد می کنندواورا مرد عمل می نامند.
روایتگر:محمدمهدی خسروانی
(پسرعموی شهید)
وچندنفرازپامنبریهای شهید
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران حرف مردم نباش
#خدا
پرونده ای که مردم می نویسند را
نمی خواند...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
31.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفینامه شهیدمحمدعلی برزگر
به مناسبت سی وهفتمین سالگرد شهادتش
دوستانی که درخواست کردندبفرمایید.
🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
📚مادر
مردی مقابل گل فروشی ايستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر ديگری بود سفارش دهد تا برايش پست شود.
وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختری را ديد که در کنار درب نشسته بود و گريه می کرد. مرد نزديک دختر رفت و از او پرسيد : دختر خوب چرا گريه می کنی؟
دختر گفت:میخواستم برای مادرم يک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است . مرد لبخندی زد و گفت :با من بيا٬ من برای تو يک دسته گل خيلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی.
وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضايت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نيست!
مرد ديگرنمی توانست چيزی بگويد٬ بغض گلويش را گرفت و دلش شکست. طاقت نياورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کيلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هديه بدهد.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازهرچه بگذریم
سخن دوست خوشتراست....
۱:۲۰یکی ازبدترین وماندگارترین لحظات ملت ایران بود ...
تمام شیطنت آمریکاهم فراموش شود
این زخم جاودانه خواهدماند...
شهیدبرزگر
@ShahidBarzegar65
#تلنگر
✋
کُشنده ترین اختراع انسان چیست؟
🔸 تصور نکنید بمب اتمی یا هیدروژنی ست...
بلکه تلفن همراه است!
تلفن همراه نیرویی است که نباید آن را دست کم گرفت
🔹 آنقدر قدرتمند است که :
تلفن ثابت را کشت
تلویزیون راکشت
کامپیوتر را کشت
ساعت را کشت
دوربین را کشت
رادیو را کشت
چراغ قوه را کشت
آینه را کشت
روزنامه ها، مجلات و کتاب ها را کشت
بازی ویدیویی رو کشت
کیف پول جیبی را کشت
تقویم رومیزی و یادداشت را کشت
حتی کارت اعتباری را کشت
🔹 بدترین قسمت این که:
زوج های زیادی را کشت
بسیاری از خانواده ها و دوستی و صمیمیت خانوادگی را کشت
دانش آموزان را کشت و آنها را از مسیر موفقیت دور کرد و آنها را مانند پر در مسیر باد قرار داد
و کم کم متوجه میشیم که چشممون رو هم کشته
ستون فقرات ما را رو شکسته
ذهن و فرهنگ ما را تغییر داده و می کشد
🔹 او در راه از بین بردن نسل بعدی ماست
و اگر مراقب خود نباشیم، جان و روحمان را خواهد کشت،و دلهایمان را سخت و سنگین خواهد کرد و کاری خواهد کرد که نسلهای آینده پشیمان شوند در حالیکه پشیمانی سودی نخواهد داشت...😔
نگران نباشید...
این اختراع کشنده یک راه نجات هم دارد...
وآن ؛درست استفاده کردن وآموزش صحیح به فرزندان بی گناهیست که ناخواسته وندانسته شبانه روزمعتاد و قربانی این وسیله محرک شده اند...
مراقب خود وعزیزانتان باشید...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
🔘 داستان کوتاه
"چوپان طمّاعی که سگ گلهاش را سلاخی کرد"
این داستان بسیار آموزنده حکایتی واقعی از زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و برگرفته از ترجمهی این داستان توسط « رسانههای بینالمللی » است.
سالها قبل در زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی، جنرال «سانی مود» که در یکی از مناطق کشور حرکت میکرد در میان راه نگاهش به چوپانی افتاد و ایستاد.
به مترجمی که همراه خود داشت گفت:
برو به این چوپان بگو که جنرال سانی میگوید که اگر این سگ گلهات را سر ببُری یک پوند انگلیس به تو میدهم...!
چوپان که با یک لیرهی استرلینگ انگلیسی میتوانست نصف گله گوسفند بخرد، بیدرنگ سگ را گرفت و آن را سر برید...!
آنگاه جنرال دوباره به چوپان گفت:
اگر این سگ را سلاخی کنی، یک پوند دیگر هم به تو میدهم و چوپان هم پوند دوم را گرفت و سگ را سلاخی کرد...!!
سپس جنرال برای بار سوم توسط مترجم خود به چوپان گفت:
این پوند سومی را هم بگیر و این سگ را تکه تکه کن...!!
و چوپان پوند سوم را گرفت و سگ گله را تکهتکه کرد...!
وقتی جنرال انگلیسی به راه افتاد، چوپان به دنبال او دوید و گفت:
اگر پوند چهارم را هم به من بدهی، من این سگ را طبخ میکنم...!
جنرال سانی مود گفت: نه...!!!
من خواستم که آداب و رفتارها را به سربازانم نشان دهم.!
تو بخاطر سه پوند حاضر شدی که این سگ گلهات را که "رفیق و حامی تو و گلهٔ گوسفندان توست سر ببری و سلاخی کنی و آن را تکهتکه کنی و اگر پوند چهارمی را به تو میدادم آنرا میپختی....!!
"معلوم نیست با پوند پنجم به بعد چه کارها که نخواهی کرد...!!"
آنگاه جنرال سانی رو به سوی نظامیان همراهش کرد و گفت:
« تا وقتی که از این نمونه مردم در این کشور وجود داشته باشند، شما نگران هیچ چیز نباشید...!!...»
* پول حتی علايق و احساسات انسانها را عوض میكند...!!!*
بایدروحی بزرگ داشت...
انسانهادرآدمیتشان متفاوتند
یکی میشودهمین چوپان
که نگهبانش رابه چندسکه میفروشد
یکی هم مثل رئیسعلی دلواری تا دَم مرگ پای کشورش می ماند
یکی هم مثل محمدرضاشاه بحرینش را شوهرمیدهد
ودیگری میشود حاج قاسم که کره خاکی را از وجود دشمنان پاک میسازد
پس پایداری هرکشوربه وفاداری ملتش نیازدارد...
یکی مزاحم وطن...
یکی مدافع وطن...
از نخل برهنه سایهداری مطلب
از مردم این زمانه یاری مطلب
عزت به قناعت است و خواری به طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65