eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ما و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثبات شهادت رسول الله ختمی مرتبت محمد مصطفی صل الله علیه و اله💔 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
🟢 کلامکم نور و امرکم رشد / 🔻🔺پیامبراکرم(ص) فرمودند: سه گروه از انسان‌ها از وسوسه و نفوذ شیطان و لشکریانش، ایمن و مصون هستند: ➖آنان که به یاد خدا هستند، ➖آنان که از خوف خدا می‌ترسند، ➖آنان که در سحرها به استغفار و آمرزش‌طلبی مشغولند. 📚 مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۱۴۷ 🔻🔺امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: هر کس پی‌درپی (به هنگام نمازهای یومیه) به‌سوی مسجد روان باشد، به یکی از هشت چیز خواهد رسید: ➖نشانه‌ای استوار، (که او را در راه حق استوار سازد) ➖برادری که (در راه خدا) از او بهره‌مند شود، ➖دانشی زبده و قابل توجّه، ➖رحمتی (از سوی حق) که به انتظارش بوده باشد، ➖گفتاری که او را به سوی هدایت، راهنما باشد، ➖یا گفتاری که او را از زشتی باز دارد، ➖گفتاری که از روی حیا و شرم به رها کردن گناهان منتهی شود، ➖یا از روی ترس از خدا به رها کردن گناهان منتهی شود. 📚 تحف العقول، ص۲۳۵ 🔻🔺امام رضا(ع) فرمودند: هر کس از راه دور به زیارت من بیاید، روز قیامت در سه جایگاه نزد او می‌آیم تا او را از هراس آنها نجات دهم: ➖آن‌گاه که نامه‌های اعمال از راست و چپ به پرواز درآیند، ➖به هنگام عبور از پل صراط، ➖به هنگام سنجیدن کردارهای نیک و بد. 📚 عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص ۲۵۵ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌"شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ کوتاه و فوق العاده را ببینید. 🤍احساستون همواره خوب و سرشار از آرامش💙 ‌ ‌"شهیدبرزگر"💫 ‌@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میان مزارشان که سرگردان شدی... دل حیرانت را بردار وگوشه ای بنشین..‌‌. اگردلت گرفت اشک بریز... نه برای حال خودت...نه!!! برای جاماندنت.... آری.... سخت است...جاماندن!!!😔 رحلت شهادت گونه پیامبر وشهادت امام حسن مجتبی (ع)را محضرامام زمان و فرزندگرامیشان امامزاده جعفر ابن الحسن المجتبی(ع)وشهدای این حرم تسلیت عرض می نمایم... مزارشهید برزگر و شهدای این منطقه دراین امامزاده قرارگرفته است.... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش اینقدرکه دغدغه دکتر ومهندس شدن رو داشتیم دغدغه اومدن آقاروهم می داشتیم.... اگر اینطور فکرمیکردیم حتما آقا ظهور کرده بود.... مگه نه؟؟؟؟ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
🍂هیچ وقت نگو: محیط خرابه، منم خراب شدم 👈هر چه هوا سردتر باشد، لباست را بیشتر میکنی!!! ✅پس هر چه جامعه فاسدتر شد، تو لباس تقوایت را بیشتر کن👌 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
پدر اگه پولدار است همه جوانیش را داده .... واگر بی پول است همه زندگیش را .... تا نانی لای سفره گذارد و تو بزرگ شوی ... و برایش همین بس که بگویند سر سفره پدرش بزرگ شد ... نفسهای امروزت براعتبار فردایم می افزاید.... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
⚡️محتاج خلق ندیم سلطان ، حکیمی را به صحرا دید که علف می چید و می خورد. گفتش که:   اگر به خدمت شاهان درمی آمدی، نیازمندخوردن علف نمی شدی،   پاسخ داد: تو نیز اگرعلف می خوردی، نیازمند خدمت شاهان نبودی. 📚کشکول شیخ بهایی "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫پارت96 جلد اول کتاب ازقفس تا پرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 📝گفتارنیک 🌷محمد سخنور توانایی بود و هر وقت به روستای زادگاهش رستم آبادمی آمد.مردم به دورش حلقه می زدند وازاو می خواستند تا به مسجد برودوبرمنبر رسوالله بنشیند وبرایشان سخنرانی کند. 🌷ازقضا آن شب به اصرارمردم محمدبه منبررفت ومثل همیشه درکمترازنیم ساعت سخنرانیش را به پایان رسانید. اهالی محفل روضه ازاو خواستندتا محمد دوباره به منبربرود اما او دلایلی آوردکه همه را مجاب نمود. 🌷اومی گفت:اولا منبر رسول الله حرمت داردوباید به قدر مطالعه سخن گفت دوما:وقت مردم را نبایدبا حرفهای تکراری وبی اساس گرفت سوما: مقدار وزمان موعظه باید با اندیشه و وقت مردم سازگاری داشته باشدونبایدوقت مردم را بامنبرهای طولانی گرفت چون زیادگویی اثرپذیری کلام را از شنونده می گیرد. مهم ترازهمه اینها قبل از سخنرانی از خودم می پرسم: آیا به کلامی که برزبان می آوری عمل کرده ای.... همه مردم ازدلایل محمدسر تایید فرو می آوردند واورا تحسین می کردند که چقدر هوای مخاطبانش رادارد. 🌷دعای پایانی کلامش همیشه این بودکه: خدایا: ماراجزو یاران وسربازان امام زمان (عج)قراربده... خدایا: توفیق علم وعمل به همه ما عنایت بفرما. وحالا می فهمم که به راستی محمد اهل عمل کردن بود نه حرف زدن. مهراو آنقدربردل مردم نشسته بود که هنوزهم ازسخنرانیهایش به نیکی یاد می کنندواورا مرد عمل می نامند. روایتگر:محمدمهدی خسروانی (پسرعموی شهید) وچندنفرازپامنبریهای شهید "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران حرف مردم نباش پرونده ای که مردم می نویسند‌ را نمی خواند... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
31.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفینامه شهیدمحمدعلی برزگر به مناسبت سی وهفتمین سالگرد شهادتش دوستانی که درخواست کردندبفرمایید. 🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
📚مادر مردی مقابل گل فروشی ايستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر ديگری بود سفارش دهد تا برايش پست شود. وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختری را ديد که در کنار درب نشسته بود و گريه می کرد. مرد نزديک دختر رفت و از او پرسيد : دختر خوب چرا گريه می کنی؟ دختر گفت:‌می‌خواستم برای مادرم يک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است . مرد لبخندی زد و گفت :با من بيا٬ من برای تو يک دسته گل خيلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی. وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضايت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نيست! مرد ديگرنمی توانست چيزی بگويد٬ بغض گلويش را گرفت و دلش شکست. طاقت نياورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کيلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هديه بدهد. "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازهرچه بگذریم سخن دوست خوشتراست.... ۱:۲۰یکی ازبدترین وماندگارترین لحظات ملت ایران بود ... تمام شیطنت آمریکاهم فراموش شود این زخم جاودانه خواهدماند... شهیدبرزگر @ShahidBarzegar65
✋ کُشنده ترین اختراع انسان چیست؟ 🔸 تصور نکنید بمب اتمی یا هیدروژنی ست... بلکه تلفن همراه است! تلفن همراه نیرویی است که نباید آن را دست کم گرفت 🔹 آنقدر قدرتمند است که : تلفن ثابت را کشت تلویزیون راکشت کامپیوتر را کشت ساعت را کشت دوربین را کشت رادیو را کشت چراغ قوه را کشت آینه را کشت روزنامه ها، مجلات و کتاب ها را کشت بازی ویدیویی رو کشت کیف پول جیبی را کشت تقویم رومیزی و یادداشت را کشت حتی کارت اعتباری را کشت 🔹 بدترین قسمت این که: زوج های زیادی را کشت بسیاری از خانواده ها و دوستی و صمیمیت خانوادگی را کشت دانش آموزان را کشت و آنها را از مسیر موفقیت دور کرد و آنها را مانند پر در مسیر باد قرار داد و کم کم متوجه میشیم که چشممون رو هم کشته ستون فقرات ما را رو شکسته ذهن و فرهنگ ما را تغییر داده و می کشد 🔹 او در راه از بین بردن نسل بعدی ماست و اگر مراقب خود نباشیم، جان و روحمان را خواهد کشت،و دلهایمان را سخت و سنگین خواهد کرد و کاری خواهد کرد که نسلهای آینده پشیمان شوند در حالیکه پشیمانی سودی نخواهد داشت...😔 نگران نباشید... این اختراع کشنده یک راه نجات هم دارد... وآن ؛درست استفاده کردن وآموزش صحیح به فرزندان بی گناهیست که ناخواسته وندانسته شبانه روزمعتاد و قربانی این وسیله محرک شده اند... مراقب خود وعزیزانتان باشید... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 داستان کوتاه "چوپان طمّاعی که سگ گله‌اش را سلاخی کرد" این داستان بسیار آموزنده حکایتی واقعی از زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و برگرفته از ترجمه‌ی این داستان توسط « رسانه‌های بین‌المللی » است. سالها قبل در زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی، جنرال «سانی مود» که در یکی از مناطق کشور حرکت می‌کرد در میان راه نگاهش به چوپانی افتاد و ایستاد. به مترجمی که همراه خود داشت گفت: برو به این چوپان بگو که جنرال سانی می‌گوید که اگر این سگ گله‌ات را سر ببُری یک پوند انگلیس به تو می‌دهم...! چوپان که با یک لیره‌ی استرلینگ انگلیسی می‌توانست نصف گله گوسفند بخرد، بی‌درنگ سگ را گرفت و آن‌ را سر برید...! آنگاه جنرال دوباره به چوپان گفت: اگر این سگ را سلاخی کنی، یک پوند دیگر هم به تو می‌دهم و چوپان هم پوند دوم را گرفت و سگ را سلاخی کرد...!! سپس جنرال برای بار سوم توسط مترجم خود به چوپان گفت: این پوند سومی را هم بگیر و این سگ را تکه‌ تکه کن...!! و چوپان پوند سوم را گرفت و سگ گله را تکه‌تکه کرد...! وقتی جنرال انگلیسی به راه افتاد، چوپان به دنبال او دوید و گفت: اگر پوند چهارم را هم به من بدهی، من این سگ را طبخ میکنم...! جنرال سانی مود گفت: نه...!!! من خواستم که آداب و رفتارها را به سربازانم نشان دهم.! تو بخاطر سه پوند حاضر شدی که این سگ گله‌ات را که "رفیق و حامی تو و گله‌ٔ گوسفندان توست سر ببری و سلاخی کنی و آن را تکه‌تکه کنی و اگر پوند چهارمی را به تو میدادم آنرا میپختی....!! "معلوم نیست با پوند پنجم به بعد چه کارها که نخواهی کرد...!!" آنگاه جنرال سانی رو به سوی نظامیان همراهش کرد و گفت: « تا وقتی که از این نمونه مردم در این کشور وجود داشته باشند، شما نگران هیچ چیز نباشید...!!...» * پول حتی علايق و احساسات انسان‌ها را عوض می‌كند...!!!* بایدروحی بزرگ داشت... انسانهادرآدمیتشان متفاوتند یکی میشودهمین چوپان که نگهبانش رابه چندسکه میفروشد یکی هم مثل رئیسعلی دلواری تا دَم مرگ پای کشورش می ماند یکی هم مثل محمدرضاشاه بحرینش را شوهرمیدهد ودیگری میشود حاج قاسم که کره خاکی را از وجود دشمنان پاک می‌سازد پس پایداری هرکشوربه وفاداری ملتش نیازدارد... یکی مزاحم وطن... یکی مدافع وطن... از نخل برهنه سایه‌داری مطلب از مردم این زمانه یاری مطلب عزت به قناعت است و خواری به طمع با عزت خود بساز و خواری مطلب "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناهید فاتحی کرجو که از فعالان انقلابی در غائله کردستان به شمار می‌رفت، با برادران سپاه پاسداران در سنندج همکاری داشت و چند تن از اعضای کوموله نقش مهمی ایفا کرد. درپی همین شناسایی‌ها بود که ناهید هدف اول منافقین شد و آنها به دنبال فرصتی برای انتقام جویی از وی بودند. اوایل زمستان سال ۱۳۶۰ ناهید به شدت بیمار شد و برای مداوا به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. چند ساعتی از رفتن ناهید گذشته بود، اما از بازگشتش خبری نشد. آن روزها در سنندج امنیت برقرار نبود. جستجوی خانوادگی با رفتن دختر بزرگ خانواده به سمت درمانگاه شروع شد، اما او هم با تمام دل نگرانی‌ها بعد از ساعت‌ها جستجو، خواهر نوجوانش را پیدا نکرد. انگار که اصلا به درمانگاه نرفته بود. آن وقت‌ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر با بعثی‌ها می‌جنگید و مادر شیرزنی که مسئولیت سرپرستی و مدیریت عاطفی خانواده را بر عهده داشت به تنهایی همه جا دنبال دخترش می‌گشت تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می‌شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که چهار نفر، ناهید را دوره کرده و به زور سوار مینی بوس کرده و برده اند... «کوموله»‌ها ناهید ۱۶ ساله را به شدت شکنجه می کردند. موهای سرش را تراشیده بودند و همه ناخن های دست و پایش را کشیده بودند. تمام سر و بدنش به علت ضربات ناشی از شکنجه کبود بود.کوموله به ناهید گفته بوداگر به (امام) خمینی دشنام بدهی تو را آزاد می کنیم. سرانجام سمیه کردستان را شبانه به بیابان‌های اطراف روستا می‌برند و جلوی چشمان خودش برایش قبر حفر کرده و او را زنده زنده دفن می‌کنند. ناهید شانزده ساله زنده زنده دفن می‌شود. ادامه مطلب👇
گروهک «کوموله» برای آن که بر جنایت خود سرپوش بگذارد ابتدا اعلام می‌کند که ناهید را آزاد کرده، اما با پافشاری مردم و پیدا شدن قبر شهید «ناهید فاتحی کرجو» معروف به «سمیه کردستان» آن‌ها اقرار می‌کنند که چون او جاسوس بوده او را اعدام کرده اند. مادر ناهید که تمام استان را به دنبال دخترش بود، سرانجام رد ناهید را در روستای «هشمیز» پیدا می‌کند. مردم روستا محل زنده به گور شدن این شهید را به مادر نشان می‌دهند. مادر ناهید از نیروهای سپاه پاسداران می‌خواهد تا برای شناسایی دخترش، نبش قبر انجام شود و پس از شناسایی ناهید، پیکر او را به بهشت زهرا (س) تهران منتقل می‌کنند. شهلا فاتحی کرجو خواهر ناهید می‌گوید: به ما گفتند که کوموله ها، موهای سر ناهید را تراشیده و او را در روستا می‌گرداندند. شرط رهایی ناهید را توهین به حضرت امام خمینی (ره) قرار داده بودند، اما ناهید استقامت کرده و در برابر این خواسته آنها، شهادت را بر زنده بودن ترجیح داده بود. "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹میدونید «سمیه حیدری» قهرمان جودو که با چادر روی سکوی قهرمانی رفت ، الان کجاست؟ مسئولین فدراسیون جودو ایران او را از ادامه همراهی تیم ملی جودو بانوان محروم کردند! علت: « چادرتو بردار» سمیه حیدری خانه نشین شد ولی یک نفر از همین انقلابی های مدعی حاضر نشد ازش یک خبری بگیره ......! "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
قديما… نمیدونم قد ما کوتاه بود یا قدیما برف بیشتر میومد!! نمیدونم دل ما خوش بود یا قدیما بیشتر خوش میگذشت!! نمیدونم سلامتی بیشتر بود یا ما مریض نبودیم!! نمیدونم ما بی نیاز بودیم یا توقع ها پایین بود!! نمیدونم همه چی داشتیم یا چشم و هم چشمی نداشتیم!! نمیدونم اون موقع ها حوصله داشتیم یا الان وقت نداریم!! نمیدونم چی داشتیم چی نداشتیم ولی روزای خوبی داشتیم ... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
♡ شوق وصال کربلا در وصیتنامه "اگر روزی بعد از شهادت من راه کربلا باز شد و قبر حسین(ع) را زیارت کردید، بگوئید حسین جان، بسیار عزیزانی بودند که آرزوی زیارت قبر تو را داشتند." "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من تا وسط سختی های زندگی قرار نگرفتم، نفهمیدم کی دوستمه کی دشمنم ... دم خدا گرم ... سختی هاشم بی حکمت نیستن ...! "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
☑️ 🌕 (عج) 🌀 به روایت: آيت الله العظمی جوادی آملی یک وقت از محضر 🎶✨ حضرت آیت ‌الله‌ بهجت سؤال شد "چه کار کنیم که خدمت حضرت برسیم؟" فرمود: بزرگان گفتند شما آدم خوبی باشید حضرت شما را می ‌بیند 😌، عمده آن است که او ما را ببیند 🥰، نه ما او را ببینیم!... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65