✍#خاطرات_شهدا📜
🥀گریه😭برای یک زخم کوچک
💐امیر حسین تنها یادگار شهید است.پای حرف که به او می افتد.
🌺مادر شهید از خاطرات ازدواج شهید و عشق و علاقه او به فرزندش می گوید:ما اسفند ۹۱ برای علی آستین بالا زدیم و عقدش را طی یک مراسم ساده محضری برگزار کردیم.۳۰ اردیبهشت ۹۲ هم که جشن شان برگزار شد و کمی بعد سر خانه و زندگی شان رفتند.
🌻نوه ام امیر حسین۱۱شهریور۹۳ به دنیا آمد.علی آن قدر امیر حسین را دوست داشت که یکبار می خواست ناخنش را بگیرد،اندازه سرسوزنی انگشت امیر حسین زخم شد و خون آمد.آن روز علی مثل اسفند بالا و پایین می رفت و می گفت دست پسرم زخمی شد.من گفتم چیزی نیست که چسب زخم می زنی خوب می شود.اما علی از فرط علاقه به فرزندش،آرام نمی شد.
🌼از مادر شهید می پرسیم با وجود این همه وابستگی که به شما و خانواده و خصوصا فرزندش داشت چطور دل کند و رفت:هنر امثال علی همین است که با وجود همه دلبستگی ها به خاطر ارزش ها و اعتقادهایی که دارند، دل بکنند و بروند.علی در روزهای آخر قبل از اعزامش یک جورهایی به امیر حسین کم محلی می کرد.من وقتی این رفتارش را دیدم فهمیدم احساس کردم که دارد خودش را برای روزهای جدایی آماده می کند.حتی به یکی از خواهرانش گفتم:علی دارد آماده رفتن می شود.
حتما به
#کانال رسمی 🇮🇷
#شهید_علی_آقاعبداللهی 🌱سربزنید
زیباست و حال خوب بهتون منتقل میکنه
مزار شهید علی آقا عبدالهی 🍃
قطعه ۵۰ ردیف ۱۱۵ شماره ۲۲🌹
سیره شهدا
علی زیارت رفتن را خیلی دوست داشت
به محض اینکه فرصتی می شد یک ساک کوچک بر می داشت می رفت راه آهن تا اگر کنسلی یا جای خالی داشتند بره مشهد یکی از آداب زیارت رفتنش این بود که حتما باید از در باب الجواد وارد بشه این آداب را به دوستانش هم انتقال داده بود
هر کس مشهد مشرف شد و از در باب الجواد وارد شد یک سلام هم به نیابت از علی آقا بده به آقا جان
انشاءالله که خود علی آقا جبران کنند
🌹#علی آقا سالگرد ازدواجت مبارک💌
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11238
چه قابلِ ستایشند
ذهن هایی؛
که محاسبه می کنند
و دستهایی؛
که می آفرینند!
خداوند"مهندسان"را آفرید؛
تا جهان؛ هر روز زیباتر شود!
پنجم اسفند ماه روز بزرگداشت
خواجه نصیر الدین طوسی و روز مهندس
بر همه آنانکه مهندس وجودخویشند مبارک باد...💐
🇮🇷#شهید_علی_آقاعبداللهی
روزت مبارک مهندس باغیرت🌷
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/12437
🌹🕊#لاله_های_زینبی
🌷مادر شهید نقل می کند:علی با آمدنش چند شهید دیگر را تفحص کرد.یکیدو سال بعد از جاویدالاثری علی،بچههای بهشتزهرا(س)مزاری به نام او در قطعه ۴۰ ثبت کردند.من در سالهای نبودنهای علی با قاب عکسی از او به قطعه ۴۰ بهشتزهرا (س) میرفتم و همیشه روی آن صندلی روبهروی سرداران بیپلاک مینشستم.بسیاری هم از من میپرسیدند چرا در قطعهای که به نام او ثبت شده،سنگ مزاری نمیگذاری؟میگفتم:علی خودش باز میگردد!
🌹بعد از آمدن پیکرش،قرار شد علی درهمان جایی که برایش در نظر گرفته بودند،تدفین شود.قطعه مورد نظر را حفر کردند تا برای علی آمادهاش کنند.در این اثنا،متوجه نایلونی شدند که آنجا دفن شده بود،نایلون را باز کردند و در کمال تعجب چند تکه استخوان شهیدگمنام را پیدا کردند. آری!علی با آمدنش چند شهید گمنام را تفحص کرد.بعد آن استخوانها را برای تشخیص به آزمایشگاه فرستادند. از آن روز همه دعایم این است که با این تفحص چند شهید دیگر شناسایی شوند تا مادرانشان از چشم انتظاری رها شوند.بعد هم علی را در قطعه ۵۰ تدفین کردند.من دوست داشتم علی در کنار دوستان شهید مدافع حرمش دفن شود.نهایتاً در قطعه ۵۰ پایین مزار شهید مدافع حرم علیرضا مرادی تدفین شد.😭
🕊#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر#شیرخانطومان🕊
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15501