📌 «مادر است ؛ عادت به دل بستن دارد نه دل بریدن .... »
🔹 حاجیه خانم خدیجه حسنخانی ، مادر شهید حق وردیان میگوید:
داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، داود آنقدر به خدا نزدیک بود و در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید وبه همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد.
◇ شبها هر از گاهی که بیدار می شدم میدیدم زمزمهای از داخل اتاق داود به گوش میرسد وقتی در را آهسته باز میکردم میدیدم فرش را کنار زده روی خاک نشسته و گریه میکند، میگفتم داوود جان تو این راه رو میروی مدرسه و میای آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه میکنی؟ میگفت: مادر جان برای شما دعا میکنم…!
📎 پ.ن تصویر: گیلان_تصویر وداع مادر با فرزندش چند روز قبل از شهادت
#شهید_داوود_حق_وردیان
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🆔@ShahidBarzegar65
🌹 #شهید عباس امانی ( #آمل) #شهادت : ۲۵ #شهریور ۱۳۶۵_جزیره مینو __فرزند آخر #خانواده بود.سر کوره کار میکرد.هفده #سالگی رفت #جبهه.#نوزده سالگی هم #بشهادت رسید.تو وصیتنامه ش نوشت :
ببینید چقدرقشنگه👇
📩 خدایا مرا بسوزان؛ همراه سوختن گناهان من را هم بسوزان.
خدایا :
چه بگویم که از بار گناهانم باخبری و میدانی در خلوت چقدر معصیت کردم.خدایا توبه کردم...
قبول دارم عهد شکنم،
قبول دارم بند عاصی و گنه کارم،
خدایا دستم به دامان توست ،
اول پاکم کن و بعد خاکم کن.
خدایا در جوانی آمدم و در جوانی خودم را به تو سپردم...
خدایا مرا ببخش که محتاج عفو و بخشش تو هستم.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🆔@ShahidBarzegar65
🌹 #مامان_من_پسر_فاطمه_زهرام
.
🔹بسم الله الرحمن الرحیم...
۴ سال پیش رفته بودم دیدار خدمت حاج خانم حامدی...▪️مادرش میگفت : داشتیم ناهار میخوردیم ، فرج یهو گفت : مامان میدونی من پسر فاطمه زهرام.بهش گفتم فرج لوس نشو ؛ ناهارتو بخور...چند وقتی از اون روز گذشت و جنگ شد و پسرم رفت جبهه و #شهید شد و وقتی آوردنش سرش قطع شده بود.
.▪️خیلی بی تابی میکردم.۲۰ سال منتظر بودم که فقط یک شب هم شده خوابش و ببینم.
تا اینکه یه شب خواب دیدم تو گلزار #شهدا نزدیک مزارشم.از اون دور مشخص بود که خانمی سر مزارش ایستاده با کلی رزمنده.صدای فرج اومد که #مامان برو جلو پیش خانم فاطمه زهرا...سراسیمه رفتم جلو خدمت خانم .بعد از سلام و احوالپرسی ، حضرت زهرا گفت : مادر انقدر بی تابی نکن ؛ پسرت و در راه پسرم دادی مثل #حسینم سر جدا شد ، اونم پسر منه ؛ ببال به خودت که شدی مادر #شهید ، ما انتخاب میکنیم که چه کسی بشه مادر #شهید ، همسر #شهید ، پدر شهید و .....
.▪️بعد گفت میخای جایگاه پسرتو ببینی ؟ گفتم آره، قبرش باز شد و رفتم داخل و فضایی رو که دیدم آرامش عجیبی به وجودم تزریق شد.اومدم بیرون از خانم تشکر کردم و گفتم برم ، حین رفتن دیدم صدای پسرم دوباره اومد و گفت : مامان دیدی گفتم من پسر فاطمه زهرام ......
✍️ احمدی اتویی
.
🌹 شادی روح شهید فرج الله حامدی دلاور قائم شهری لشکر ویژه ۲۵ کربلا و طول عمر مادر شهید صلوات....
.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله
#شهید_فرج_اله_حامدی
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #سفر_مشهد_و_خواب_شهادت
.
▪️خاطره ای از خانم فاطمه صدیقی همسر سردار شهید احمد شکی:ماه مبارک رمضان سال ۶۲ بود؛من و احمد به مشهد مقدس مشرف شدیم. در پابوس آقا علی ابن موسی الرضا(ع) احمد خوابی دید و به من گفت: فاطمه جان! دیشب در خواب یکی از شهدای محله را دیدم. همگی در حرم آقا بودیم. به او گفتم: تو که شهید شدی!
▪️ گفت: آره احمد جان! من آمده ام بشارتی بهت بدم که انشاءالله خیلی طول نخواهد کشید که تو هم در زمره یاوران سیّدالشهداء(ع) مهمان ما می شوی. پرسیدم: حالا کی؟
گفت: منتظر باش تا سه سال دیگر...
بعد انگار وسط زوّار محو می شود.
تا به خودم آمدم حیران شدم که این شهید کجا غیبش زد...
.
#احمد_شکی
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
بعضی لباس دامادی هم گرفته بودند
ولی لباس غواصی پوشیدند و
به معشوق رسیدند ...
#شهید_حمیدرضا_گودرزی
#شهید_عباسعلی_فرمنی
#غواصان_کربلای_چهار
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
شهید غواص حمیدرضا گودرزی (سمت چپ)
در وصیت نامهاش نوشت :
📩 مادرم پدرم میدانم حالا هم برای دیدن من درونِ لباس دامادی دیر نشده است آیا مرا نمیبینید که در لباس سفید در کنار عروسم "شهادت" و در جوارِ فرزندم آزادی سر افراز ایستادهام.
مادرم هنوز هم برای جبران زحمات شما دیر نشده است انشاءالله در آخرت اگر من شهید واقعی بودم از شما شفاعت میکنم و آنقدر در کنار دربِ بهشت خواهم ایستاد تا شما بیائید.
"روحششادباصلوات"
🌹 #ام_البنین_های_لشکر_کربلا
.
▪️پسرش بیسیم چی لشکر ۲۵ کربلا بود.بدست کومله تو غرب کشور اسیر شد و بر اثر شکنجه بشهادت رسید.وقتی پیکرش به زادگاهش بهشهر مازندران بازگشت ؛
مادر خودش پیکر غرق به خون و سوخته و
اربا اربای علی اصغر را غسل داد و کفن
کرد...عکسی که میبینید لحظه ی عاشقی مادر با فرزند شهیدش است.براستی که این مادران عظمتی خلق کردند و در پيشگاه حضرت زهرا رو سفید شدند....
.
🦋 #شادی روح #شهید علی اصغر #مهردادی و #مادرش #صلوات...
.
#شیر_زنان_مازنی
#امان_از_دل_زینب
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢 #از_نگهبان_پایگاه_خجالت_میکشم
.
▪️یک روز دیدم شهید مهرزادی(1) در ستاد لشکر از فرط خستگی و بی خوابی، خوابش برد.تا آن موقع نمی دانستم که زن و بچه های ایشان در پایگاه شهید بهشتی اهوازند.یکی از برادرها به من گفت:- «ایشان مدتی است زن و بچه هایش را آورده اهواز.»
وقتی بیدار شد، پرسیدم: «حاجی! چرا اینجا؟ چرا نمی روی خانه پیش زن و بچه ات؟»
گفت:«خجالت می کشم.»
گفتم:«از کی؟»جواب داد:
«از نگهبان پایگاه که زن و بچه اش این جا نیستند و فرسنگ ها از او فاصله دارند.»
( راوی سردار مرتضی قربانی)
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#حسینعلی_مهرزادی
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢 یک لحظه بود آن اعزام...!
یک عکس خانوادگی آن دم آخر
و دقایقی بعد رفت ....زود هم رفت.
من ماندم و ۳۷ سال تماشای
همان یک قاب عکس و دنیایی حسرت
و فراق یک مرد که بابا می نامیدمش...
.
📷 #عکس #خانوادگی #شهید نورعلی جهانیان ( از شهرستان #بهنمیر #بابلسر)
.
#مرد
#وداع_آخر
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
📸 #عکسی از #شهید عزیزالله رودباری ( اهل رودبار قزوین ) که از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا در بمباران #هفت_تپه # بشهادت رسید.
👌دو هفته بعد از #شهادتش و پسرش در #شلمچه #بشهادت رسید.
شهادت ۲۴اردیبهشت ۶۵ش شهادت پسرش شعبان رودباری ۹ اردیبهشت
فرمانده به آقا «عزیز» گفت برای تشییع پسرش به مرخصی برود، اما ایشان میگفت: من احساس میکنم قرار است در این عملیات مزدم را بگیرم، دلم نیست بروم.
#حبیب_لشکر_روحالله
#شهید_عزیزالله_رودباری
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢 #امام_سر_ناصر_را_بوسید
.
▫️همسر شهید : ايشان علاقه زيادی به ولايت و رهبری داشتند...بعد از ازدواج ما ،ايشان به تهران رفتند تا با امام ملاقات کنند . اما در آنجا به او اجازه ديدار را از نزديک ندادند ولی او با اين وجود دو روز تمام در پشت درب بيت رهبری بدون آب و غذا نشستند تا اينکه يکی از ياران امام نزد امام رفتند وبه او گفتند که يک بسيجی برای ديدن شما آمده و دو روز است که برای ملاقات خصوصي پافشاري کرده و پشت درب مي نشيند . امام دستور داد:که او را نزد امام ببرند . ناصر موفق شد با امام ملاقات خصوصي داشته باشد . امام سر ناصر را بوسيد و سخنی زير گوشش گفت: که شهيد آن را به هيچ کس نگفت.ناصر بهترين رزمنده در جبهه معرفي شد و از امام جمعه ی اهواز انگشتری هديه گرفت .که روی عقيق آن نوشته بود:
روح منی خمينی بت شکنی خمينی✨
.
#فاتح_چنگوله
#شهید_ناصر_بهداشت
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9486