eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ما و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره یک دختر دانش آموز خانم معلم همیشه پالتواش را شبیه زنهای درباری روی شانه اش می انداخت. آنروز مادرِ دخترک را خواست. خانم معلم به مادر گفت: متأسفانه باید بگم که دخترتون نیاز به داروهای آرام بخش داره. چون دخترتون بیش فعاله و مشکل حاد تمرکز داره. اصلا چیزی یاد نمیگیره. ترس به قلب مادر زد و چشمانش در غم خیس خورد. انگار داشت چنگ می زد به گلوی خودش، اما حرف خانم معلم را قبول کرد. وقتی همه چیز همانطور شد که معلم خواسته بود، دخترک گفت: خجالت می کشم جلوی بچه ها دارو بخورم. خانم معلم پیشنهاد داد، وقت بیکاری که دختر باید دارو مصرف کند، به بهانه آوردن قهوهء خانم معلم، به دفترش برود و قرصش را بخورد. دختر خوشحال قبول کرد. مدتها گذشت و سرمای زمستان، تن زرد پاییز را برفی کرد. خانم معلم دوباره مادرش را خواست. اینبار تا جا داشت از دخترک و هوش سرشارش تعریف کرد. در راه برگشت به خانه، مادر خیلی بالاتر از ابرها سیر می کرد. لبخندزنان به دخترش گفت: چقدر خوبه که نمره هات عالی شده، چطور تونستی تا این حد تغییر کنی؟! دختر خندید: مامان من همه چیز رو مدیون خانم معلمم هستم. چطور؟ هرروز که براش قهوه می آوردم، قرص رو تو فنجون قهوه اش مینداختم. اینجوری رفتار خانم معلم خیلی آروم شد و تونست خوب به ما درس بده. خیلی وقتها، تقصیر را گردن دیگران نیندازیم... این ماهستیم که نیاز به تغییر داریم....!!! "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
این متن بسیار زیبا رو از دست ندین 👌👌 🌸 پرنده هایی که روی شاخه نشستند، هرگز ترس از شکستن شاخه ندارند... زیرا اعتماد آنها به شاخه ها نیست، بلکه به بالهایشان است... 🌸 همیشه به خودت اعتماد داشته باش، خودت را باور کن! 🌸 همیشه خودت را نقد بدان، تا دیگران تو را به نسیه نفروشند... 🌸 سعی کن استاد تغییر باشی، نه قربانی تقدیر... 🌸 "در زندگیت به کسی اعتماد کن که به او ایمان داری نه احساس" 🌸 و هرگز، به خاطر مردم تغییر نکن! این جماعت هر روز تو را جور دیگری می خواهند... 🌸 مردم شهری که همه در آن می لنگند، به کسی که راست راه می رود می خندند . . . ‌ ‌"شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ... ♥️بی قــید و شرط عشق بورزیــم... ♥️اگــر قولی دادیم، بـه آن عمل کـنیم ♥️اگر اشتباهی کردیـم عذرخواهی کنیم ♥️بر زخــــــم های هم نمـک نپاشیم ♥️قلبــــی را به درد نیــــــاوریم ‌"شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
☑️ 🌨⚡️ 🥀🕊 شهید شاهرخ ضرغام معروف به حر انقلاب اسلامی فراموش نمی کنم! یکبار زمستون خیلی سردی بود. در حال برگشت به سمت خونه بودیم. پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما می لرزید. ❄️ تا اونو دید، فورا کاپشن گرون قیمتشو درآورد و به اون پیرمرد داد، بعدم یه دسته اسکناس بهش داد! پیرمرد که از خوشحالی نمیدونست چی بگه، مرتب می گفت: جوون! خدا عاقبتت رو به خیر کنه. گاهی یک عمل خیری که تنهاخدا شاهدشه رو به بهای بهشت برین ازت میخرن ... چی ازلبخندخدابالاتره؟؟؟! "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
ولی یه جورے نشہ ڪہ بعد از نمازمونــ ملائڪہ نگاهمونــ کننـ و بگنــ: تموم شد؟!🙄 گاهی ازمنِ مذهبی؛فقط یه تیپ مذهبی می مونه.... گاهی اونقدردرگیرپستها ومتنهام درصفحم میشم که ازخوندن قران روزانه ام غافل میشم. آخرشب؛وقتی میخام بخوابم مرورمیکنم...می بینم یک دهم وقتیکه توی صفحات مجازی بودم رودرفضای حقیقی قران وحدیث نَفَس نکشیدم..کو عمل صالحم؟!... واسه آنلاین بودنم ؛برنامه کاریم وکار اداریمو ؛رسیدگی به کارمردم و نویسندگی برای شهداروبهونه میکنم تا خطامو پوشش بدم وعذاب وجدان زمانی نداشته باشم... ؛که بگم زکات علمم رو پرداخت میکنم درآخرکارام پستهای دیگرانو هم تاییدکنم وفکرکنم که وقتمو به بطالت نگذروندم... اما تابه خودم میام می بینم...ای بابا... نماز اول وقتم گذشته!!!....😔 اونقدرکه بفکرتاییدورد آدمابودم.... بفکر لبخندامام زمانم نبودم... من امروزموباشما به اشتراک گذاشتم... هرچندشماخوبان مثل من نیستین... ممنونم ازپدری که باجمله ...قران امروزت روفراموش نکن...مبادا ازصفحه حقیقی غافل بشی بابا... تلنگربجایی خوردم.... میگماواقعا گاهی پدرا خوب متنبه میکنند بچه هارو... ممنون که حواست بهم بود پدرم... شرمندتم یاصاحب الزمان...... پدرعصرمان...😔 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65 خیلی تأثیر گزار بود!😒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼دو تکه نان خشک و دست با برکت زین‌العابدین علیه‌ السلام ✍️شیخ صدوق به سند خود از زهری نقل می‌کند که روزی در خدمت امام سجاد علیه‌السلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیال‌مندی نمود و گفت: چهارصد درهم بدهکاری دارم. حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متاثر شده و گریه کرد، وقتی علت را پرسیدند، فرمود: کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟ هنگامی که مردم متفرق شدند، یکی از منافقین گفت: عجیب است که ایشان یک بار می‌گوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار می‌گوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم! آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیه‌السلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونه‌ای که رنج و محنت و پریشانی‌های خودم را فراموش کردم. حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کرده‌اید بیاورید. دو قرص نان خشک شده را آوردند. حضرت فرمود: این نان‌ها را بگیر که در خانه ما به غیر از این‌ها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو می‌دهد. آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمی‌دانست چه کار کند. نفس و شیطان وسوسه‌اش نمود که نه دندان بچه‌ها می‌تواند این نان‌ها را بخورد و نه شکم تو و خانواده‌ات را سیر می‌کند و نه قرض تو ادا خواهد شد. همان‌طور که در بازار راه می‌رفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمی‌خرید. به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم. ماهی فروش قبول کرد، مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمی‌خرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم. و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد. وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نان‌ها را پس آورده‌اند و گفتند: بچه‌های ما این نان‌های خشک را نمی‌توانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نان‌ها را به بازار آورده‌ای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم. آن مرد آن‌ها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمی‌توانستند آن نان‌ها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد. وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آن‌ها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیه‌السلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیه‌السلام فرمود: خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجات داد. اکنون قرص‌های نان را به ما برگردان که آن‌ها را به غیر از ما کسی نمی‌خورد. 📚امالی شیخ صدوق، ص537؛ بحارالأنوار، ج46، ص20 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"ان شاءالله هم هم ..." نوشته بود من برنمیگردم مگر با زیارت حسین(ع) یا شهادت! خوابش را دیدم. با خنده گفت: مادر دست چپم و دوتا از دندان هایم را در حرم علیه السلام جا گذاشتم! روز بعد رفتم معراج شهدا. با اصرار پیکرش را دیدم، دست چپش قطع شده، زیر لبخند زیبایش هم جای دو دندان خالی بود!💔 تولد:۲۰/۶/۱۳۴۸- شیراز شهادت:۴/۱۰/۱۳۶۴- شلمچه - کربلای۴ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
46.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢_ علت سنگینی فضای منزل حجت الاسلام عرب زاده [کارشناس مجموعه نورالمهدی فوایدقران👇 ورودملائکه خروج شیاطین برکت درزندگی روشنی چشم(رفع چشم درد) تقویت حافظه آرامش جسم وروح و.... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 *اربعینی‌ها* *یادتان باشد که ستون به ستون، مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید* 💔 *اربعینی‌ها* *وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن‌هایشان می‌نوشتند* : 🌹 *یا زیارت یا شهادت😭* 💔 *اربعینی‌ها* *میانِ هروله‌های بین‌الحرمین، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارتِ شش گوشه‌ی اربابـــــ پرپر شـــدند* 💔 *اربعینی‌ها* *نمی‌دانم از کدام مرز می‌گذرید اما؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای* *خسروی... مهران… چذابه… حاج عمران…شلمچه…* 💔*یادتان نرود ملتی باهزاران سرباز افتادتا نهضت اربعین پاگرفت... باهرقدمی برداشته اید شهدا رایادکنید...تا اونهاهم شمارونزد اربابشون یادکنند... 💔*اربعینی ها* *التماس دعای فرج برای عزیزدل حضرت زهرا (س) "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
در درون خود چه دارید؟ سالها پیش کشور آلمان به دو بخش تقسیم شده بود، آلمان شرقی و آلمان غربی و دیواری شهر برلین را به دو قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود. یک روز، افرادی از برلین شرقی کامیونی پر از زباله و خوراکی‌های گندیده متعفن را به سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند. مردم برلین غربی به سادگی می توانستند تلافی و انتقام جویی کنند، ولی این کار را انجام ندادند! ولی به جای آن کامیونی پر از کنسروهای خوراکی،بسته های نان و شیر و دیگر مایحتاج خوراکی تازه را در سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی با نظم آنجا گذاشتند. و بر روی بسته ها تابلویی نهادند که بر آن نوشته شده بود: هرکس از آنچه دارد به دیگران می دهد چه حقیقت زیبایی، ما تنها از آن‌چه پر هستیم به دیگران می دهیم! چه چیزی در درون شماست؟ محبت یا نفرت؟ صلح یا جنگ؟ حیات یا مرگ؟ برکت یا لعنت؟ ظرفیت ساختن یا ظرفیت تخریب؟ شما چه چیز به دیگران هدیه می دهید ...؟ دراوج قدرت بودی وتلافی نکردی... کوچه معرفتو پیداکردی!!! هیچوقت مقابله به مثل نکنیم... اینطور بیشتربهم می ریزیم... نزاریم خشونت طلبی باعث آسیب به زندگیمون بشه... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما نمی تونیم از کنار خشم ها و کینه هامون بگذریم ما اسیر همه ی اون آدمایی هستیم که به ما صـــــــدمه زدن و ما رو دچار خشم و کینه کردن .. برای آرامش وسعادت خودمون هم که شده....بیخیال این چیزابشیم عالیه... ‌ ‌ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
⚜در زندگی از چيزهای زيادی ميترسيدم تا اينکه آنها را تجربه کردم! وحالا ترسی از آنها ندارم! 🔸از "تنهايی" ميترسيدم؛ ياد گرفتم: "خود را دوست بدارم!" 🔸از "شکست" ميترسيدم؛ ياد گرفتم: "تلاش نکردن، يعنی شکست!" 🔸از "نفرت مردم" ميترسيدم؛ ياد گرفتم: "به هر حال هر کسی نظری دارد!" 🔸از "درد" ميترسيدم؛ ياد گرفتم: "درد کشيدن، برای رشد روح لازم است!" 🔸از "سرنوشت" ميترسيدم؛ ياد گرفتم: "خدای من، توان تغيير آن را دارد!" 🔸از "آينده" ميترسيدم؛ ياد گرفتم: "ميتوان آينده بهتری ساخت!" 🔸از "گذشته" ميترسيدم؛ فهميدم: "گذشته ديگر توان آسيب رساندن به من را ندارد!" اگرمن راجع به آن فکرنکنم. 🔸و بالاخره از "تغيير" ميترسيدم؛ تا اينکه ياد گرفتم: "حتی، زيباترين پروانه ها هم قبل از پرواز، کرم بودند و تغيير آنها را زيبا ميکند! "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت، از او پرسید: تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، می توانی دوست داشته باشی؟ آهنگر سر به زیر اورد و گفت: وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم، یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید اگر به صورت دلخواهم درآمد، می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود، اگر نه آنرا کنار میگذارم ! همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ، اما کنار نگذار... "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوق العاده زیباست این متن👌 می‌خواستم خدا را نوازش کنم !☔ ندا رسید؛ کودک یتیم را نوازش کن.. خواستم چهره خداوند را ببینم !🌸 ندا آمد؛ به صورت مادرت بنگر.. خواستم به خانه خدا بروم !☔ ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن.. خواستم نور الهی را مشاهده کنم🌸 ندا آمد؛ ازپرخوری وشکم سیر فاصله‌بگیر.☔ خواستم صبر خدای را ببینم !🌸 ندا آمد؛ بر زخم زبان بندگان صبر کن.. خواستم خدای را یاد کنم !☔ ندا آمد؛ بربندگانم رحم کن.. خواستم که دیگر نخواهم ..🌸 ندا آمد امورت را به او واگذار کن و برو ‌ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆بزرگوارى و اهميّت نعمت خداوند 🍂همچنين مرحوم شيخ صدوق رضوان اللّه عليه در كتاب عيون أ خبار الرّضا عليه السّلام داستانى را آورده است كه از جهاتى قابل اهميّت مى باشد: 🍂روزى از روزها امام حسين عليه السّلام در حال داخل شدن به مکانی-، تكّه نانى را مشاهده نمود، آن را برداشت و تحويل غلام خود داد و فرمود: هنگامى كه خارج شدم آن را به من بازگردان . 🍂غلام لقمه نان را از حضرت گرفت ؛ و پس از آن كه آن را تميز و نظيف كرد، خورد. وقتى كه حضرت ازمکان بيرون آمد، غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: آن لقمه نان را چه كردى ؟ 🍂غلام عرضه داشت : يا ابن رسول اللّه ! آن را تميز كردم و خوردم . 🍂امام حسين عليه السّلام فرمود: همانا تو در راه خداوند متعال و به جهت خوشنودى و رضايت او آزاد كردم . 🍂در اين هنگام شخصى در آن حوالى حاضر بود و متوجّه اين جريان گرديد، به همين جهت جلو آمد و خطاب به حضرت كرد و عرضه داشت : اى سرورم ! - به همين سادگى - او را آزاد گرداندى ؟! 🍂امام حسين عليه السّلام فرمود: بلى ، چون از جدّم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود: 🍂هركس لقمه نانى را كه بر روى زمين يا در جائى افتاده است ، ببيند و آن را بردارد و تميز كند؛ و تناول نمايد، در درونش استقرار نمى يابد مگر آن كه خداوند متعال او را از آتش دوزخ آزاد و رها گرداند. 🍂و سپس امام حسين عليه السّلام افزود: من نخواستم كسى را كه خداوند مهربان از آتش آزاد نموده ، عبد و غلام من باشد، به همين جهت او را آزاد كردم . 📚ـعيون الا خبار: ج 2، ص 43، ح 154، بحارالا نوار: ج 66 ص 433، و ج 80، ص186، وسائل الشيعه : ج 1، ص 254. ضمنا همين داستان را به بعضى ديگر از معصومين عليهم السّلام نسبت داده اند؛ و در كتابهاى مختلفى وارد شده است . "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◇ سیزدهم ارديبهشت ۶۵ درکـربلای فـکه همچـون مقـتدايش حضـرت ابوالفـضل العبـاس(ع) هـر دو دستش جـدا میشود و چشمانش هم مورد اصابت گلوله قرار مي‌گيرد. در حالی كه به علت خونريزی شديد دچار عطش شده بود و آب طلب می كرد، نیمه های شب آسمان شروع به باریدن كرد. ◇ دمادم صبح، یارانی که در کنارش بودند دیدند که حسن نیـم‌خـیز شد و عرضـه داشت : « الســلام علــیک یــا ابـــاعــبداللـــه ع » و بعد سـر به زمین گذاشت و به آسمـان پــرکشید .. ◇ مدتی قبل برای دوستان نزدیکش، تاریخ و نحوۀ شهادتش را بیان کرده بود! و دقيقاً روز شهادتش با سالروز تولدش يكی می شود. ◇پیـکر مطهرش ۱۸ روز در سرزمین گرم و سوزان فـکه، زیر آتش بی امان دشمن ماند تا به آغوش خـانواده بازگشت. 📚 گنجینه لشگر ۱۰ فـرمانده گـردان المـهدی عج لشــگر ده سیدالشـهدا ع مزار مطهرش: بهشت زهـرا س قطعه ۲۴ ردیف۱۴۴ شماره ۳۳ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌇 مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آيت الله سيد علی سیستانی تصميم می گيرد برای تشرّف به محضر (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زيارت عاشورا بخواند. در یکی از جمعه های آخر، نوری ✨ را از خانه ای نزديک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود و می بيند حضرت (عج) در یکی از اتاق های آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفيد روی آن کشيده شده است. ايشان می گويد هنگامی که وارد شدم اشک می ريختم 😭. سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من می گردی و اين رنج ها را متحمل می شوی؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن جنازه کردند- تا من به دنبال شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين بانویی است که در دوره کشف - در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بيرون نيامد تا چشم نامحرم به او نيفتد.» 📚 شیفتگان حضرت مهدی (عج) / ج ۳ / ص ۱۵۸ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
یادداشت تحلیلی ❇️ بی بصیرتی، سکوت و دنیاگرایی حاصل واقعه عاشورا ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ در تاریخ آمده است؛ عده‌ای در کربلا وقتی صحنه جنگ را دیدند در گوشه ای نشستند و از سر دلسوزی دعا می کردند تا امام حسین علیه السلام کشته نشود! این گروه از یاران امام، از بیم جنگ و کشته شدن، امام معصوم شان را در معرکه تنها گذاشتند و مسلخ رفتنش را به نظاره نشستند و در خلق عاشورا شریک شدند. 🔹نکته و نظر: 👈 مصداق بارز کوفیان در حال حاضر آنهایی هستند که؛ 🔺صرفا قرآن می خوانند، 🔺 نماز و روزه به پا می دارند، 🔺در عزاداری ها شرکت می‌کنند، 🔺مجلس عزا برپا می کنند، 🔺حج می روند، 🔺 بعضا و یا کامل خمس و زکات شان را هم می پردازند. اما در همراهی و حمایت جهادی از امام و ولی امرشان در مقابله با یزیدیان زورگو و ظالم زمان، در لاک دنیاگرایی و تساهل و تسامح فرو می روند تا خسارتی متوجه آنها نشود. امام جامعه مان، در دفاع از دین و کشور امام حسین، نیاز به یار مبارز دارد. اگر هم پای او نشویم ضمن اینکه هیچ یک از اعمال مذکور پذیرفته نمی شود بلکه باید به امام حسین در روز جزا پاسخگو باشیم. چون راه امام خامنه ای حفظه الله، ادامه راه امام حسین علیه السلام است و بس. باتشکرازمتن روشنفکرانه استاد گرامی.... مدرس حوزه ودانشگاه آقای محمدعلی برزگر که همنام شهیدهستندوبنده هر روز ازشون درسهای مفیدی گرفتم. "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا