eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم تبادل : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️شهادت❤️قشنگه ولی... توضیح در عکس👆🏻 سفارش رایگان👇 @cha2re_khaki :) 💟 :)
دیدیــد این جمعـہ چقـد دلگیــر بود...💔 فقـط من اینجورے بودم یا شما هم...؟!😔 بازم آقـا نیـومدنا....🍃
راستے امشب یه محفلے ام داریـم همراهمـون باشیـد✨ ساعت ۳۰ :۲۳💔
✨ 🌹قسمت نوزدهم 🔸وارد پذیرایی شدم که صدای پچ پچ شروع شد. لباسم یه کت و شلوار کاملا پوشیده با روسری بلندی که لبنانی بسته بودم و چادر ⚠️تا به خودم بیام پدرم با صورت قرمز جلو وایستاده بود و با صورت گُر گرفته گفت : آبرومو بردی 😢بعد از این حرفش سیلی محکمی به صورتم زد. با گریه به سمت اتاقم دویدم 🍃نمیدونم کی خوابم برد صبح که بیدار شدم تو آینه به خودم نگاه کردم، نصف صورتم بخاطر سیلی بابا قرمز شده بود، چشمها و دماغم بخاطر گریه... 💼یه چمدون برداشتم همه لباسها و وسایل شخصیمو توش جمع کردم و رفتم خونه مجردیم. وارد خونه شدم با وسواس چادر و لباسامو عوض کردم رفتم اتاقم. مانتوهایی که بیشتر شبیه بلوز بودن جمع کردم ریختم تو یه نایلون مشکی و گذاشتم دم در ساختمان. 📸بعد عکس خواننده ها و بازیگرای هالیوود از در و دیوار اتاق جمع کردم احساس میکردم این خونه غرق گناهه. مبلا را هم از تو پذیرایی جمع کردم تو یکی از اتاقها گذاشتم. شلنگ کشیدم و کل خونه را شستم تنها ذکری که بلد بودم همون صلوات بود. 💫هرجا آب میگرفتم صلوات میفرستادم. ساعت ۱۲ شب خسته و کوفته افتادم روی تخت. فردا یه عالمه کار دارم. 🌹پدرم الحمدالله حمایت مالیشو از من قطع نکرد. 🚕یه آژانس برای بهشت زهرا گرفتم، از ماشین پیاده شدم به سمت قطعه سرداران بی پلاک به راه افتادم. ❤️یه مزار انگار صدام میکرد، چهار زانو نشستم پایین مزارش و باهاش حرف زدم... - شما خواستید من اینجا باشم وگرنه خودم یه لحظه هم به ذهنم خطور نمیکرد که یه روزی اعتقاداتم و ظاهرم عوض بشه؛ اما از عوض شدن خوشحالم کمکم کن بهترم بشم. با محجبه شدنم خانواده ام طردم کردن، اکثریت دوستامم تنهام گذاشتن تو و همرزمانت دوستم بشید💔 پاشدم به سمت درب خروجی حرکت کردم. بعداز ۲-۳ساعت رسیدم خونه، فرش های خونه را انداختم مبل ها را دوباره چیدم. یهو صدای تلفن بلند شد؛ زینب بود باهم سلام و علیک کردیم. زینب : حنانه میای بریم... ادامه دارد... 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
✨ 🌹قسمت بیستم 👤زینب : حنانه میای بریم مشهد؟ -آره عزیزم؛ زینب... +جانم -میگم میشه قم هم بریم؟ +إه من فکر میکردم تو زیاد ائمه را نمیشناسی ‌-دقیقا درست فکر کردی ⚠️+خوب پس تو چطور میدونی قم زیارتگاه خاصی داره؟ -دیشب خوابشو دیدم +ای جانم عزیزم -کی میریم؟ +پس فردا ۶ صبح -زینب میای خونه من قبل سفرمون از امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) بگی +آره حتما عزیزم 🌹زینب که اومد براش شربت بردم اونم شروع کرد به توضیح دادن +حنانه جون امام رضا (ع) را تحت فشار قرار دادن و ایشونم برای حفظ جان خاندان و بالاخص اسلام از مدینه تبعید میشن مشهد ایران و تو غربت با سم مسموم میشن. از اونجا که تو این خاندان محبت خواهر و برادری ریشه دارد حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر به ایران میان که بیمار میشن و در قم دفن میشن. 😔حنانه خفقان عصر امام موسی کاظم (ع) خیلی شدید بوده به طوری که کمتر فرزندان دختر امام ازدواج کرده بودن. روز ولادت فاطمه معصومه (س) روز دختره. حنانه... -جانم +میگم بیا عضو پایگاه بسیج بشو -یعنی امثال منم میتونن عضو بشن +وا تو چته مگه، همه میتونن عضو بشن. 💠فردای اونروز زینب منو برد پایگاه عضو کرد. بعد اون سفر شلمچه و تغییر عقایدم خیلی تنها شده بودم؛ خانوادم، دوستام تنهام گذاشتن. الان واقعا به دوستای امثال زینب احتیاج داشتم. 🌙شب چمدانم بستم البته خیلی ذوق داشتم آخه من همش یا ترکیه و دبی بودم یا تو ایران کیش و شمال. ... 💠تمام اسامی بجز و مستعار میباشد و تمام روایت هست. 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
مداحی آنلاین - گره فتاده به کارم گره گشایی کن - محمود کریمی.mp3
6.53M
با (عج) 🍃گره فتاده به کارم گره گشایی کن 🍃به یک نگاه دل خسته را خدایی کن 🎤 🔥 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
|بسم رب المحبوب|
رفقـا سلام علیڪم✋🏻 راستش امشب داریم... خیلے فڪر کردم به اینڪه راجب چے صحبت کنیـم، یهـو به دلم اومـد دربـاره ے چیزے حرف بزنیـم که اکثرمـون خیلے اوقـات درگیـرشیـم...
دیدیـد یه روزآیے حـآل دلمـون خوب نیـست...💔 هـوآش ابریہ...🌧 دلمـون گیـر داره انگـآر...🥀 جنـس آشوب بودنـش با همیـشه فرق دارهـ..😔
اصـن بار دلمـون سنگیـنه یہ حالے که بهمون نمیـسازه و مسموم میڪنه...
یہ زرق و برقـایے که اتفاقـا خیلے قشنگـن میـان دل مـا رو میگیـرن...✨ یہ روزایے یه ناخالصے کوچیـک باعث میـشه حـآل دلمون رو از دست بدیـم...💔
وقتے حال دلمـون بد میشه چیڪار مےکنیـم؟! اولیـن قدم اینـه ڪه میـریم پیـش رفیقـمون... همون ڪه زمینے نیـس، اهـل آسمونـه...🍃 مگه نه؟!