eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم تبادل : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
📢 قراره امشب ان شاء الله سه تا داشته باشیم😍 1⃣ هنونطور که گفتیم، در رو برای ما ارسال کنید تا با نام خودتون تو کانال بذاریم✅ @khademolhasan_313 @ShahidMohammadHadizolfaghari
خواستم بگم خیلی خیلی خیلی ممنون از حمایت و همراهی شما.❤️🌹 واقعا این حد استقبال رو گمان نمیکردم. به دلیل حجم زیاد پیام ها ان شاء الله روزهای آینده به نوبت گذاشته میشن. بنده ازتون بسیار سپاسگزارم، 🌟 از ما که جز تشکر کاری برنمیاد اجر همگی با مولا امیرالمومنین ان شاء الله هنوز هم بی صبرانه منتظر تولد هستیم😇 اجرکم عندالله یاعلی✋🏻
قرار بود که برامون بفرستید. یه چنتا فیلم و عکس جذاب هم اومده برامون که به نوبت تقدیمتون میشه مارو همراهی کنین✨😍 هنوز هم منتظر و هستیم... 🙃 یاعلی✋🏻
✨ سلام هادی دلم میخوام از این جا بگم که دلم. فقط هوای کربلا رو میخواست با کوچک. ترین نوحه و حرفی از امام حسین اشکام جاری میشد پس از کلی سختی که تا 19 سالگی کشیده بودم این تنها چیزی بود که آرومم میکرد با کلی استرس و دغدغه بالاخره گذرنامه م رسید به دستم من. من باورم نمیشد دارم تو قبرستان وادی السلام قدم میزنم تعداد افرادکاروانمون زیاد بود داشتیم تو شلوغی مسیرو رو میرفتیم که پسر جوانی وسط راه. وایساده بود زائرا رو دعوت میکرد که قبر شهیدی رو ببینند به یکی از دوستام گفتم بریم قبر شهید و ببینیم گفت باشه بریم ولی یه دفعه یکی از بچه های کاروان صدا زد یه کم سریع تر بیاید توقفم نکنید منم بی خیال شدم یه کیلو متری رفتیم جلو تر که گفتن اینجا استراحت کنیم همین جور که میخواستم بشینم یادم افتاد به قبر شهید دلم طاقت نیاورد از صاحب کاروان اجازه گرفتم. برگشتم عقب وقتی رسیدم و چند قدمی با مزار شهید فاصله داشتم فقط و فقط اشکام میومد پایین حاج آقایی داشت از خاطرت شهید حرف میزد: داداش هادی گفته بود من چهر ه ام شبیه شهدا نیست قیافه ام به شهدا نمیبره ولی عزیزم. دیدی شهید شدی سالروز تولدت من که خیلی بی لیاقتم ولی بازم شما. دعام. کنید از مزار شهید چیزی به من رسید که همون چیزی بود که تو. سفرم. دنبالش بودم هادی دلم. باش...
❤️ سلام رفیق شهید من هادی ذوالفقاری هست اولین جلسه ای که برا شهدا رفتم این شهید عزیز بود کتاب پسرک فلافل فروش رو پایگاه بسیج بهمون دادن کتاب رو خوندم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و وقتی برا امتحان اون کتاب رفتم حس عجیبی از این شهید بهم دست داد و با ورود این شهید به زندگیم برکات زیادی از دیگر شهدا به دست آوردم.
😍 🥀یافاطمه الزهرا🥀: سلام خیلی دلم میخواست این دو ماجرا رو بزارم کانال هرچند که خادمم هستم ولی خب وقت نمیشد تا الان که دیگه واجبه از کرامت شهید ذوالفقاری بگم یه روز رفتم کتابخونه بهم پیشنهاد شد که کتاب رو بخون. ما گرفتیم و خوندیم خیلی پیشم قشنگ بود😍 بیشتر از مظلومیت محمدهادی دلم گرفت واقعا ایشون مظلوم هستند😔 از اون به بعد هرکی بهم میگفت دوستت کیه میگفتم 😍 خلاصه تا اینکه سال ۹۷ قسمت شد برای اولین بار پیاده روی اربعین برم کربلا (ان شاءالله روزیتون) چون قبلا کتاب ایشون خونده بودم میدونستم نجف هستند، خیلی دلم میخواست مزار ایشون رو زیارت کنم✨ ........ ولی خیلی شلوغ بود😔 بعد از زیارت مرقد مولاعلی(ع) راهی کربلا شدیم و ما از مسیری رفتیم که مزار شهید جلومون بود ولی خب من نمیدونستم🤭 وقتی حرکت کردیم خیلی دلم شکست گفتم هادی منو دعوت نکردی😭💔 خانواده میدونستند که من دلم میخواد ایشون رو زیارت کنم و دیگه راه افتادیم و منم کاملا ناامید بودم😞 تا اینکه برادرم گفت: اونا عکس هادی ذوالفقاریه خدایا چشمم به عکسش افتاد بی اختیار خدا شاهده بی اختیار رفتم طرف عکس داداشم کیفم گرفت گفت کجا؟ به کسی نگفتیم! کجا میری؟ من دیگه نمیتونستم تحمل کنم دویدم سر مزارش خدایا من کی رو زیارت کردم😢 رسیدم سر مزار دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر گریه😭 تا حالا جلو نامحرم گریه نکرده بودم خیلی ازش تشکر کردم خیلی واقعا روحم تازه شد.☺️ اونجا بود خادمین شهید بهم پرچسب دادن عکس شهید روش بود. اصلا دلم نمیخواست ازش جدا بشم💔 همه هم سفرام اومدن زیارت شهید و با ایشون آشنا شدند✨
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
#حضرت‌نعـم‌الرفیـق #خاطره_آشنایی_باشهید 😍 🥀یافاطمه الزهرا🥀: سلام خیلی دلم میخواست این دو ماجرا رو
✨ 🥀یافاطمه الزهرا🥀: سال ۹۸ بود احتمال اینکه کربلا برم خیلی ضعیف بود ولی خب به لطف امام حسین و مادرسادات راهی شدیم😍 چون کاروانی بودیم اول رفتیم کربلا من روز اخر به حاج آقا(رئیس کاروان) گفتم من رفتم نجف منو ببرید سر مزار ایشونم گفتن چشم خلاصه رفتیم نجف ۲روز اونجا بودیم روز اخری شب جمعه میشد ما عصرش رفتیم مزار رئیس علی دلواری من بودم و سه نفر از دوستان و حاج آقا خیابون خییلی خلوت بود خیلی (سفر بنده روزای اخر محرم بود و دیگه جز زائران اربعین بودیم) خلاصه جاده خیلی خلوت بود و من واقعا نمیدونستم مزار ایشون چقدر با ما فاصله داره چون سال ۹۷ خیلی شلوغ بود اصلا نمیشد تشخیص داد چقدر فاصله هست🤭 اول رفتیم مزار رئیس علی دلواری بعد گفتم حاج آقا بریم سرمزار شهید گفتن چقدر فاصله داریم میدونی اصلا درست اومدیم گفتم بله درسته. ولی راستش اصلا نمیدونستم چقدر فاصله دارم 🤫 ایشونم قبول کردن در وادی السلام حرکت کردیم هیچکی هم نبود جاده خیلی خلوت بود😢 خلاصه خیلی دلشوره داشتم 😰 حاج آقا میگفت نه یه وقت گم بشیم دوستان هم همین میگفتن دیگه واقعا خجالت میکشیدم 😶 باز ناامید شدم دم غروب هم بود نزدیک اذان دیگه واقعا دلم شکست💔 زیر لب میخوندم 👈🏻گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل میرسم می بویم او را👉🏻 خداشاهده به ثانیه هم نرسید اصلا به مصرع بعدی هم نرسیدم... وای خدا هادی ما خودشو نشون داد و ماه رویت شد😍 (داشت صدام میزد بیا بیا من اینجا هستم😢) گفتم حاج آقا اونجاس گفت کو کو گفتم اوناا خدایا نمیدونم چرا هروقت هادی رو میدیدم کنترلم رو از دست میدادم لیلای خودم رو پیدا کردم و دویدم طرفش واقعا ایشون دوبار منو دعوت کردن سرمزارشون در کمال ناامیدی ✨💔 ایشون غریب هستند😔 دوستان ازشون حاجت طلب کنید واسطه قرارش بدید بخدا حاجت روا میشید✨❤️ التماس دعای فرج🤲🏻 یاعلی✋🏻
❤️ ✨ با شهدا ارتباط داشتم اما محمد هادی را نمی‌شناختم. دوستانم محمد هادی را به من معرفی کردند😇 کتاب را گرفتم و مشغول خواندن شدم چند فصل از کتاب می گذاشت و من مشغول دیدن عکس ها بالای صفحه بودم... 👀 با خودم گفتم: این بنده خدا همچین قیافه هم نداشته خوشگل نبوده... تو همین فکرا بودم که ناگهان به صفحه ای رسیدم که گفته بود: من قیافه آنچنانی ندارم اگه شهید بشم کسی دوستم نداره😕 کسی برام پستر نمیزنه😶 دیگه دست خودم نبود اشکام بی اختیار می‌ریختند... 😭 دلم آتیش گرفت از حرف خودم🔥 شرمنده اش شدم... 😞 من حالا محمد هادی را از ته قلبم دوست دارم❤️
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
#ارسالی📩 سلام بنده پارسال رفتم نجف وادی السلام که رفتیم تاچندقدمی شهیدشایدبودم ولی قسمت نشدبرم
سلام 😊 دوستان روز همگی بخیر🙃 مطالب ارسالی تون تموم شد✨ بسیار بسیار ممنون از همه ی کسایی که زحمت کشیدن و شرکت کردن. اجر همگی با مولا امیرالمومنین ان شاء الله ❤️ اگر کسی مطلبی ارسال کرده و فراموش شده لطفا یه یادآوری بکنه به دلیل حجم زیاد ممکنه فراموش کرده باشیم🤭 یکی دوتا مونده که خیییلی خیییلی جذاب و قشنگه و من ازشون اجازه گرفتم تا 26 بهمن اون رو نگه دارم و سالگرد شهادت 🥀 مطالب رو بزارم و ایشون هم موافقت کردن☺️ باز هم منتظر مطالب و..... هستیم. تا سالگرد شهادت ایشون26 بهمن فرصت دارین 😇 منتظرتونیم....🍃 🌷| @khademolhasan_313 ما رو به دوستانتون معرفی کنید 🌹 @ShahidMohammadHadizolfaghari