eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم تبادل : @moohham .
مشاهده در ایتا
دانلود
اوایل کار حدود سال ۸۶ به سختی مشغول جمع‌آوری خاطرات شهید هادی بودم. شنیدم که قبل ما چند نفر از جمله دو نفر از بچه‌های مسجد موسی بن جعفر چند مصاحبه با دوستان شهید گرفته اند. سراغ آنها را گرفتم بعد از تماس تلفنی قرار ملاقات گذاشتیم. 📱سید علی مصطفوی و دوست صمیمی اش هادی ذوالفقاری با یک کیف پر از کاغذ آمدند. سیدعلی را از قبل می شناختم مسئول فرهنگی مسجد بود اماهادی را برای اولین بار می‌دیدم. آنها چهار مصاحبه انجام داده بودند که متن آن ها را به من تحویل دادند📑 بعد هم درباره شخصیت شهید ابراهیم هادی صحبت کردیم. در این مدت هادی ذوالفقاری ساکت بود در پایان صحبت های سید علی رو به من کرد و گفت: شرمنده، می تونم یه چیزی بگم؟ گفتم: بفرمایید. هادی با همان چهره باحیا و دوست داشتنی☺️ گفت: قبل از ما و شما چند نفر دیگر به دنبال خاطرات شهید ابراهیم هادی رفتند اما هیچ کدام به چاپ کتاب نرسید📗 شاید دلیلش این بود که می‌خواستند خودشان را در کنار شهید مطرح کنند. سپس سکوت کرد همانطور که با تعجب نگاهش می کردم ادامه داد: خواستم بگویم همین طور که این شهید عاشق گمنامی بوده شما هم سعی کنید که... فهمیدم چه چیزی می‌خواهد بگوید تا آخرش را خواندم! از این دقت نظرها خیلی خوشم اومد💡 این برخوردها سرآغاز آشنایی ما شد بعد از آن بارها هادی ذوالفقاری برای برگزاری یادواره شهدا و بخصوص یادواره شهید ابراهیم هادی کمک گرفتیم. بهتر از آن چیزی بود که فکر میکردیم جوانی فعال کاری پرتلاش اما بتونه ادعا! @ShahidMohammadHadizolfaghari
اوایل کار حدود سال ۸۶ به سختی مشغول جمع‌آوری خاطرات شهید هادی بودم. شنیدم که قبل ما چند نفر از جمله دو نفر از بچه‌های مسجد موسی بن جعفر چند مصاحبه با دوستان شهید گرفته اند. سراغ آنها را گرفتم بعد از تماس تلفنی قرار ملاقات گذاشتیم. 📱سید علی مصطفوی و دوست صمیمی اش هادی ذوالفقاری با یک کیف پر از کاغذ آمدند. سیدعلی را از قبل می شناختم مسئول فرهنگی مسجد بود اماهادی را برای اولین بار می‌دیدم. آنها چهار مصاحبه انجام داده بودند که متن آن ها را به من تحویل دادند📑 بعد هم درباره شخصیت شهید ابراهیم هادی صحبت کردیم. در این مدت هادی ذوالفقاری ساکت بود در پایان صحبت های سید علی رو به من کرد و گفت: شرمنده، می تونم یه چیزی بگم؟ گفتم: بفرمایید. هادی با همان چهره باحیا و دوست داشتنی☺️ گفت: قبل از ما و شما چند نفر دیگر به دنبال خاطرات شهید ابراهیم هادی رفتند اما هیچ کدام به چاپ کتاب نرسید📗 شاید دلیلش این بود که می‌خواستند خودشان را در کنار شهید مطرح کنند. سپس سکوت کرد همانطور که با تعجب نگاهش می کردم ادامه داد: خواستم بگویم همین طور که این شهید عاشق گمنامی بوده شما هم سعی کنید که... فهمیدم چه چیزی می‌خواهد بگوید تا آخرش را خواندم! از این دقت نظرها خیلی خوشم اومد💡 این برخوردها سرآغاز آشنایی ما شد بعد از آن بارها هادی ذوالفقاری برای برگزاری یادواره شهدا و بخصوص یادواره شهید ابراهیم هادی کمک گرفتیم. بهتر از آن چیزی بود که فکر میکردیم جوانی فعال کاری پرتلاش اما بتونه ادعا! @ShahidMohammadHadiZolfaghari ❤️