eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم کانال : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃شهید مرتضی مسبب زاده🍃 ▪️دوستان و همرزمان بزرگوارم❗️ خدا را شاهد می‌گیرم که خود را لایق جمع و ولایی شما نمی‌دیدم این را لطف پروردگار می‌دانسته ام که توفیق بودن با شما را برایم رقم زده است. انشاءالله در ، هم مرا هم نشین دوستان بگرداند. اگر توفیق دستبوسی امام خامنه‌ای را داشتید، سلامم را به ایشان برسانید. امیدوارم مانند دوستان عمر من نیز به ختم شود. انشاءالله و این نه از روی لیاقت،که هرگز خودم را لایق ندیدم ولکن من باب کرامت و تفضلات الهی، هر لحظه آرزوی را در سینه داشته ام. 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
▪️فصل3⃣ هادی اذیتی برای ما نداشت. آنچه می خواست را خودش به دست می آورد. از همان کودکی روی پای خودش بود. مستقل بار آمد و این، در آینده زندگی او خیلی تأثیر داشت. زمینه مذهبی خانواده بسیار در او تأثیر گذار بود. البته من، از زمانی که این پسر را باردار بود، بسیار در مسائل مراقبت می کردم. هر چیزی را نمی خورد. خیلی در و حرام دقت می کرد. سعی می کردم کمتر با برخورد داشته باشم. آن زمان ما در مسجد بودیم و به نوعی مهمان حضرت زهرا(س) من یقین دارم این مسائل بسیار در شخصیت او اثر گذار بود. هر زمان مشغول زیارت می شدم، هادی و دیگر بچه ها کنار مادر می نشستند و با من تکرار می کردند. وضعیت مالی خانواده ما بود. هادی این را می فهمید و شرایط را درک می کرد. برای همین از همان کودکی کم توقع بود. در دوره دبستان در مدرسه بود. کاری به ما نداشت. خودش درس می خواند و... [۲] 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
▪️فصل4⃣ کار فرهنگی مسجد موسی ابن جعفر(ع) بسیار گسترده شده بود. (همسفر شهدا) برنامه های ورزشی و اردویی زیادی را ترتیب می داد. همیشه برای جلسات هیئت یا برنامه های اردویی می خرید. می گفت هم سالم است هم ارزان. یک فلافل فروشی به نام پشت مسجد داخل خیابان شهید عجب گل بود که از آنجا خرید می کرد. شاگرد این فلافل فروشی یک پسر با ادب بود. با یک نگاه می شد فهمید این پسر زمینه خوبی دارد. بارها با خود سیدعلی مصطفوی (همسفر شهدا) رفته بودیم سراغ این فلافل فروشی و با این جوان حرف می زدیم. سیدعلی می گفت: این پسر پاکی دارد، باید او را جذب مسجد کنیم. برای همین چندبار با او صحبت کرد و گفت که ما در مسجد چندین برنامه داریم. اگر دوست داشتی بیا و توی این برنامه ها شرکت کن. حتی پیشنهاد کرد که اگر فرصت نداری در برنامه مسجد شرکت کن. آن پسرک هم لبخندی می زد و می گفت: چشم، اگر شد می یام. [۱] 🌹🥀🌹 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari