شهید مصطفی صدرزاده
#دلتنگی_شهدایی 💔 ‹صبح یعنے تو بتابےو مرا زندھ بھ خود گَردانے!☕️🌱› #شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️ ༺🔷 ══
مثل هر شب مانده ام در حسرت یک شب بخیر!
گاهی آدم بی قرار چیز های ساده است...
#دلتنگی_شهدایی 💔
حضورت در قلبم
مثل نفس کشیدن است
آرام و بی صدا
اما همیشگی...💔:)
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
#دلتنگی_شهدایی 💔 حضورت در قلبم مثل نفس کشیدن است آرام و بی صدا اما همیشگی...💔:) #شهید_مصطفی_صدرزا
دنیا بہ وسعت قفسے تنگ میشود💔
وقتے دلت برای کسی تنگ میشد...🥀
رفقای عزیز کانال مادر بزرگوار شهید الان یه چیزی برام فرستادن که نمی تونم درموردش حرف بزنم .
فقط 💔😭
خودتون ببینید ...
با دل ببینید 😢💔👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مصطفای_قلب_ها 💔😭
دم اذان
امروز ظهر
فیلمبردار مادرشهید و اون آقایی هم که بالای سر داداش مصطفی نشستن پدر شهید هستن.
چی بگم دیگه ؟!؟ 💔
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
#کلام_یار
#دلتنگی_شهدایی ❤️
تو این عکس بهش گفتم سید پلاکت اصلیه ؟!؟
گفت اصله اصله
اول بدون گل بود ، بعد اون گل رو از کنار پنجره برداشت .
تو محلی که بودیم ( ساختمان دانشگاه درعا ) فضای بیرون محوطه حسابی گل و بلبل داشت . حتی مزرعه باقالی داشتیم .
ولی تو کلاس ها که محل استراحتمون بود هیچ گل و گلدونی نداشتیم .
چند تا قلمه هم از جای دیگه کنده بودیم و تو یه بطری کنار پنجره گذاشته بودیم .
( همون مکانی که شهید جعفر جان محمدی یه نوشته ای زده بود روی در اتاقش و ...)
✍راوی
#شهید_مرتضی_عطایی ❤️
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#کلام_یار 🎤
#دلتنگی_شهدایی
سال هشتاد حوزه علمیه بود ، می خواست بره نجف برای درست خوندن ، ولی جور نشد. خیلی تلاش کرد که بره ، یه جورایی احساس می کنم که سرنوشتش از همون سال ها گره خورده بود و بار ها رفته بود زیارت .
یه دفعه روز عاشورا بمب گذاشته بودن نزدیک حرم . من اون موقع گفتم مصطفی دیگه رفت !
از اون موقعی که به دنیا اومد من همش در استرس بودم ولی ... کاش هنوز تو همون استرس بودم و امید برگشتنش رو داشتم . 💔
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 💔
🎥حسین سلیمانی بازیگر: رفتم خونه یک نفر دیدم تو جاکفشی چند تا لنگه کفش نو هست، بهش گفتم کفش میدزدید؟ یه چیزی دیدم که خیلی خجالت کشیدم...
بقیشو خودتون ببینید
@ShahidMostafaSadrzadeh
مباهله.mp3
4.05M
#مقام_معظم_رهبری
🎼 روز مباهله و اینکه مباهله به شکل عملی آن در ماه محرم اتفاق افتاد...
#مباهله 🌱
@ShahidMostafaSadrzadeh
#دلتنگی_شهدایی 💔
مثل داروهای کم پیدا نبودت فاجعه ست💔
من پر از دردِ توام ، بیمار میدانی که چیست؟!؟🙃
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#کلام_یار 🎤🌼
یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم #مصطفی این رفيقت که تهرانیه...
دلم ميخواد روش رو کم کنی ...!
یک جوابی داد که صد تا پهلوان باید فکر می کرد تا اون جواب رو بده 💔
گفت دایی جمال شاید #خدا ظرفیت بردن او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره....
🔰مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت..
✍️ راوی دایی بزرگوار شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#دلتنگی_شهدایی 💔
ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست :)
درد تو بجان خسته داریم ای دوست💔
گفتی که به دلشکستگان نزدیکیم
ما نیز دل شکسته داریم ای دوست😔
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#کلام_یار 🌸
#دلتنگی_شهدایی
مصطفی باوجود مشغله ای که داشت، اگر فرصتی دست می داد ،از کمک کردن در کارهای خونه، دریغ نمی کرد👌
یه روز که منزل پدربزرگ بود بعد از ناهار، مشغول شستن ظرفها میشه عمهی مصطفی اصرار میکنه بیا کنار ، خودم ظرفها رو می شورم🍽
مصطفی با لحن طنز همیشگی میگه
عمه بعدا #روایت_فتح اومد ، بگو ظرف هم می شست😊
✍️ راوی مادر بزرگوار شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مصطفی_قلب_ها 💔🌸
کاش یه بار این طوری جوابمونو میدادی :)
_سید؟
+جونم؟!
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#دلتنگی_شهدایی ❤️
چه غریبانه دلم
میل
تو
دارد
این صبح.....🍁
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
تصویر منتشر شده از عدم رعایت فاصله اجتماعی در جشن حافظ؛ بدون ماسک و بدون فاصله
بازیگر ها کرونا نمی گیرند .😐
@ShahidMostafaSadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
تصویر منتشر شده از عدم رعایت فاصله اجتماعی در جشن حافظ؛ بدون ماسک و بدون فاصله بازیگر ها کرونا نمی
محرم اومد حرف زدند اینو بذارید جلوشون 😒✋🏻
#کلام_یار 🌸🎤
#از_نذرم_پشیمان_نیستم.
لحن صدای مادر مصطفی کمی آرامتر میشود صدایش میلرزد و میگوید:
من واقعا از دل و جان او را نذر کرده بودم. پشیمان هم نیستم. زمانی که خبر شهادت مصطفی را به من دادند همان شب از حضرت زینب (سلام الله علیها) تشکر کردم که نذرم را قبول کردند.
بغض مادر سخت گلویش را میفشارد حتی خیس بودن چشمها لحظهای من را نیز سخت درگیر خود میکند، اما هر دو مصاحبه را ادامه میدهیم.
مادر ادامه میدهد: این نذر را با تمام وجودم کرده بودم و خوشحالم از اینکه من و پسرم را قبول کردند. حضرت زینب (سلام الله علیها) پسرم را به عنوان سرباز برادرش پذیرفت. ممنون شان هستم.
✍️ راوی مادر بزرگوار شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh