eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
4.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
526 ویدیو
20 فایل
📌 آخرین ماموریت بسیجی شهادت است |🗓|تاسیس کانال↵ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ { یک‌هفتہ‌بعدازانتشارکلیپ‌شهادت‌} |💛|خادم‌↵ @Seyed_fz |📖|محفل‌قرآنی↵ https://eitaa.com/joinchat/2943090802C8e98ae06c6 |📚|محفل‌چلہ‌ها↵ https://eitaa.com/joinchat/843055297C91379d9a73
مشاهده در ایتا
دانلود
💔🌱 نگاهت میکنم خاموش وخاموشی زبان دارد! ❤️ @ShahidMostafaSadrzadeh
فصل اول(۲).mp3
22.25M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت سوم، ادامه فصل اول «شما كه ايرانى هستى» ديگر بغضم فرو ريخت و گريه‌ام گرفت، آن هم چه گريه‌اى. به آقا گفتم: «يا امام رضا! حاشا به كرمت! من چند سال نوكرى در خونت رو مى‌كنم، حاشا به كرمت اگه جواب من رو ندى!» اشكم همين‌طور مى‌آمد ... ⏰زمان: ۱۴:۵۰ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
💔(: دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد ❤️ @ShahidMostafaSadrzadeh
حرم بارونیِ حضرت معصومه به یادتون هستم رفقای شهید صدرزاده
فصل دوم.mp3
11.13M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت چهارم، فصل دوم «باید برگردی» همه كارها درست پيش مى‌رفت كه يكى از مسئولين من را صدا زد و گفت: «آقا! تو ايرانى هستى، بايد از همين جا برگردى! پلاكتو بده!» من چون از همان اول همه چيز را به امام رضا (صلوات الله عليه) سپرده بودم، دلم قرص بود ... ⏰زمان: ٧:٠٥ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
💔 همه عمر برندارم سرازاین خمار مستی که هنوز من نبودم که تو دردلم نشستی... ❤️ 💚 @ShahidMostafaSadrzadeh
حرم آقا امام رضا 💔
فصل سوم.mp3
12.16M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت پنجم، فصل سوم «ابوعلی» گفت: «خيلى وقت‌ها تو كه صحبت مى‌كنى، من ياد حسن مى‌افتم.» گفتم: «كدوم حسن؟» گفت: «حسن قاسمى دانا.» با تعجب گفتم: «اِ ... تو حسن را مى‌شناختى؟» گفت: «ما با هم بوديم، حسن كنار خودم شهيد شد.» ⏰زمان: ٧:۴۸ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
🌸🌱من ـو دݪ بریدݧ از تو ؟ چہ محاݪ خنده دارے! ❤️ @ShahidMostafaSadrzadeh
فصل چهارم.mp3
22.36M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت ششم، فصل چهارم «عمليات تل قرين» هفت هشت تا نارنجك برداشتم و از پشت خاكريز زدم بيرون. بايد خودم را به پشت خاكريز محل تجمّع آنها مى‌رساندم. نامردها منتظر فرصت بودند تا بكشند بالا. با حمايت آتش بچه‌ها، خودم را به محل موردنظر رساندم. نارنجك‌ها را به فاصله ده متر به ده متر پشت خاكريز انداختم ... ⏰زمان: ١٤:٥٢ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
💔 هـرڪہ‌بہ‌من‌مےرسد بوۍ‌قفس‌مےدهد⛓ جـز تـــ♡ـــو ڪہ‌پـر مےدهے تابپـرانےمــرا ... !!🕊🌱 ♥️ @ShahidMostafaSadrzadeh
فصل پنجم.mp3
18.77M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت هفتم، فصل پنجم «جانشينى سيدابراهيم» پاشنه‌ى كفشم را كشيدم و كارهاى آموزش را شروع كردم. اين كار را هم خيلى خوب انجام دادم. براى نيروها تشويقى گذاشته بودم. در تيراندازى، در عقيدتى، در ورزش و در موارد مختلف مسابقه مى‌گذاشتم و به نفرات اول تا سوم جايزه مى‌دادم يا آنها را مى‌بردم زيارت ... ⏰زمان: ١۲:۲۲ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط فیلم رو استوری کنید و پیج رو تگ کنید که متوجه بشن چالش اونجاست IG:husseinhariri_ir
💔 باید برای دیدنت هر شب به رویا رو کنم داری برای دیدنت درگیر خوابم می کنی ♥️ @ShahidMostafaSadrzadeh
فصل6(1).mp3
26.12M
🔸 کتاب مرتضی و مصطفی 🔸 خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) 🔰قسمت هشتم، فصل ششم «عمليات بصرالحرير» كم كم رسيديم توى دل دشمن. حركت صامت در دستوركار قرار گرفت. در آن شرايط كه بايد سكوت محض حاكم باشد، يك مرتبه صداى شليكى بلند شد ... ⏰زمان: ١٨:٠٤ دقيقه @ShahidMostafaSadrzadeh