4_5798546419031737175.mp3
7.09M
#سفر_پرماجرا ۲۵
⭕️شیطان رهات نمی کنه...
حتی در لحظه ی انتقالت به برزخ!
شیطان برای این لحظه ات، نقشه ها کشیده!
اگر مبارزه و مخالفت باهاش رو تمرین نکرده باشی؛
اونجا مغلوبش میشیـــا👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✨ارادت شهدا به ائمه اطهار✨ 🔸ارادت #خاصي به حضرت #صديقه.طاهره (سلام ا... عليها) داشت. به نام حضرت، م
💠ماجرای حاج احمد با بانوی دو عالم #حضرت_زهرا(س):
🔸عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد💔 ترکش خورده بود به #سرش با اصرار بردیمش اورژانس🚑 میگفت: «کسی #نفهمه زخمی شدم همینجا مداوام کنید»
🔹دکتر اومد گفت: زخمش #عمیقه، باید بخیه بشه. بستریش کردند🛌 از بس خونریزی داشت #بیهوش شد یه مدت گذشت یکدفعه از جا پرید گفت: پاشو #بریم_خط
🔸 #قسمش دادم گفتم: آخه تو که بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی⁉️ گفت: بهت میگم به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی🚫
🔹وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم #فاطمه_زهرا(س) اومدند داخل فرمودند: چیه؟ چرا خوابیدی❓ عرض کردم: #سرم مجروح شده، نمیتونم ادامه بدم. حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند: بلند شو، بلند شو، چیزی نیست بلند شو برو به کارهایت برس»...
🔸به خاطر همین است که هر جا که میروید حاج احمد کاظمی حسینیه #فاطمهالزهرا(س) ساخته است…
#شهید_احمد_کاظمی🌷
#فرمانده_نیروی_زمینی_سپاه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣از #زیارت برمیگشتم، دیدم توی #دارالحجه خانمی با قلم #خوشنویسی به نستعلیق مینویسد. ❣اومدم به مح
💌نامه #شهید_حججی به همسرش:
« گلم من سر قولی که به تو داده ام میمانم، قیامت بدون شما به #بهشت نمیروم
اما تو #جوانی و لایق زندگی، ازت خواهش میکنم و از ته دل #راضی_ام که اگر خواستی #ازدواج کنی...»
۹۴/۷/۲۱
#تصویر_باز_شود📸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باد که می وزد، هوا که ابری می شود، دلت بی قرار می شودُ می رود آنجا؛ که جایش گذاشتی..!! و تو را که
#یادشان_بخیــــر
🍂یاد #شلمچه بخیر
که تکرار اُحُد و عاشورا بود
و #طلائیه که ارزش طلا✨ را شکست...
🍂 یاد #کلاه_آهنی بخیر
که نگهبان سجده گاه ملائک😇 بود
#چفیه که سجاده عبادت📿 بود
و #پلاک که شماره پرواز را نشان میداد...
🍂 یاد #لباسهایی بخیر
که هیچ درجه ای نداشت❌
لباسهایی که ساده و بی اتو بودند
#پوتین هایی که بدون واکس بودن و
هیچگاه بر پدال بنز و پورشه🏎 و
لامبور گینی قرار نگرفتند🚫
🍂 یاد آفتابـ☀️ #جبهه بخیر
که به گرمی می تابید
و ماهش🌙 که شرمنده ماههای #زمینی بود
و ستارگانش که به ستاره های زمینی چشمک می زد
و #عطرش که بوی باروت میداد😌
🍂 یاد #گلوله هایی بخیر
که قاصد وصال بودند 💞
و ترکش هایی💥 که #امربه_معروف می کردند
🍂 یاد #گونه هایی بخیر
که بر آن اشک #استغفار می غلتید😭
و محاسنی که بر آن غبار تبرک می نشست
دعای کمیلی که پایانش پاکی بود💫
و قنوتی که در آن #توفیق_شهادت طلب می شد…
🍂یاد
↵ #جهان_آرا بخیر که به آرایش جهان پرداخت
↵ #نامجو که به دنبال نام و نشان نبود
↵ #کلاهدوز که از نمدانقلاب کلاهی برای خود نساخت❌
↵ #چمران که معلم اخلاق بود
↵ #زین_الدین که زینت دین بود
↵ #باکری که مجسمه اخلاق بود
↵ #خرازی که بجز با خدا معامله نمیکرد
↵ #آبشناسان که کسی او را نشناخت و
↵ #صیاد که دلها را شکار میکرد...
🍂 یاد #پیکرهایی⚰ که
#هیچگاه برنگشت⭕️
🍂یاد #مادرانی بخیر
که بی صدا میگریستند😭
و #بچه هایی که هیچ گاه پدرانشان را ندیدند😔
#یاد_شهدا_بخیر🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
4_5852964505075581852.mp3
6.64M
⏯ #واحد احساسی #شهدا
🌴دلم به تلاطم مثل کارونه
🌴به یاد شلمچه یاد مجنونه
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تا بوده همین بوده #حماسه، مرد میدان میخواهد👊، یک فرمانده و چند نیروی مخلصِ عاشق❤️ و کرور کرور #دشمن
🔻همسر شهید:
❣همیشه در فکر #اصلاح خودش بود.خیلی وقتها از من می پرسید: «فاطمه! من چه اخلاق #بدی دارم؟» من هم سنگ تمام می گذاشتم و بدون تعارف جوابش را می دادم. از آن لحظه به بعد دیگر آن مورد در مرتضی #دیده_نمی_شد!
❣مرتضی می گفت: «من باید به جایی برسم که خدا من رو با انگشت نشان بده و بگه این مرتضی رو که میبینین؛ من #عاشقش شدم و خون بهاش رو با #شهادت دادم. من دوست ندارم رو به قبله بشینم و دعا کنم شهادت، شهادت، شهادت ... »
❣من هم #شوخی می کردم و می گفتم:« بشین تا خدا عاشقت بشه» مرتضی هم میگفت: «فاطمه! آخر می بینی خدا چه جور عاشقم می شه»
❣من از مرتضی دعای شهادت ندیدم. می گفتم: «تو خودت را برای خدا می گیری!» می گفت: «آره. این قشنگه که خدا خودش بگه از تو #خوشم اومده، بیا پیش خودم »
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای تکان دهنده #همسر_شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور از #قولی که به #شهید داد!
#حتما_ببینید👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍همرزم شهید نوری: 💢رفتیم پیش بچه ها، حسین را دیدم. همدیگر را در آغوش کشیدیم. #خوشحال بودم. حسین جان
✍شب شد منطقه خیلی خطرناک واطرافمون #داعش بود و #آزادسازی هنوز انجام نشده بود
❤️✨حسین نظری لوح پستی نوشت ساعت پست من هم 2- 3 شب بود، پست قبل منم #بابک بود، من خوابم برد بیدارشدم دیدم #نماز_صبحه
❤️✨به بابک گفتم چرا منو #بیدار نکردی پست بدم؟ گفت #لزومی نداشت بیدار بشی من خودم جای شماهم پست دادم، گفتم آخه این چه کاری بود
❤️✨گفت من خودم داشتم با #خدای خودم درد دل میکردم و راز و نیاز میکردم و حرف میزدم و زمان هم گذشت با این که حواسمم به اطراف بود،
❤️✨بنده خدا بابک نوری از #خودگذشتگی نشون داد و تو اون هوای #سرد حمص و بوکمال که هواش وحشتناک سرد بود منو #شرمنده خودش کرد...
#شهید_بابک_نوری_هریس🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر(فرشته ملکی) 9⃣4⃣ #قسمت_چهل_ونهم 💞سرم را گذا
﴾﷽﴿
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
0⃣5⃣ #قسمت_پنجاه
💞از غسال خانه گذاشتندش توی آمبولانس، دلم پر می زد. اگر این لحظه را از دست می دادم دیگر نمی توانستم باهاش خلوت کنم. با علی و هدی و دو سه تا از دوستانش سوار آمبولانس شدیم.
💞سال ها آرزو داشتم سرم را بگذارم روی سینه اش، روی قلبش که آرامش بگیرم؛ ولی ترکش ها مانع بود. آن روز هم نگذاشتند، چون کالبد شکافی شده بود.
💞صورتش را باز کردم. روی چشم ها و دهانش مهر کربلا گذاشته بودند.
گفتم: «این که رسمش نیست حالا بعد از این همه وقت با چشم بسته آمده ای؟ من دلم می خواهد چشم هات را ببینم. » مُهرها افتاد دو طرف صورتش و چشم هاش باز شد. هرچه دلم می خواست باهاش حرف زدم. علی و هدی هم حرف می زدند. گفتم: «راحت شدی، حالا آرام بخواب.»
💞چشم هایش را بستم و بوسیدم. مهرها را گذاشتم و کفن را بستم. دم قبر هم نمی توانستم نزدیک بروم. سفارش کردم توی قبر را ببینند، زیر تنش و زیر صورتش سنگی نباشد. بعد از مراسم خلوت که شد رفتم جلو. گل ها را زدم کنار و خوابیدم روی قبرش. همان آرامشی که منوچهر می داد، خاکش داشت. بعد از چند روز بی خوابی، دو ساعت همان جا خوابم برد. تا چهلم، هر روز می رفتم سر خاک. سنگ قبر را که انداختند، دیگر فاصله را حس کردم
💞{رفت کنار پنجره، عکس منوچهر را روی حجله دید. تنها عکسی بود که با لباس فرم انداخته بود. زمان جنگ چه قدر منتظر چنین روزی بود، اما حالا نه. گفت:«یادت باشد تنها رفتی، ویزا آماده شده، امروز باید با هم می رفتیم...»
گریه امانش نداد. دلش می خواست بدود جایی که انتها ندارد و منوچهر را صدا بزند. این چند روزه اسم منوچهر عقده شده بود توی گلویش. دوید بالای پشت بام. نشست کف زمین و از ته دل منوچهر را صدا زد؛ آن قدر که سبک شد.}
💞 تا چهلم نمی فهمیدم چه به سرم آمده. انگار توی خلا بودم. نه کسی را می دیدم، نه چیزی می شنیدم. روزهای سختر بعد از آن بود. نه بهشت زهرا و نه چیزی خواب ها تسلایم نمی دهد. یک شب بالای پشت بام نشستم و هرچه حرف روی دلم تلنبار شده بود زدم. دیدم کبوتر سفیدی آمد و کنارم نشست. عصبانی شدم. داد زدم «منوچهر خان با تو حرف می زنم، آن وقت این کبوتر را می فرستی؟»
آمدم پایین. تا چند روز نمی توانستم بروم بالا. کبوتر گوشه ی قفس مانده بود و نمی رفت. علی آوردش پایین. هرکاری کردم، نتوانستم نوازشش کنم.
می آید پیشمان.
💞 گاهی مثل یک نسیم از کنار صورتم رد می شود، بوی تنش می پیچید توی خانه، بچه ها هم حس می کنند. سلام می کند و می شنویم. می دانم آن جا هم خوش نمی گذراند. او آن جا تنها است و من این جا. تا منوچهر بود، ته غم را ندیده بودم. حالا شادی را نمی فهمم. این همه چیز توی این دنیا اختراع شده، اما هیچ اکسیری برای دل تنگی نیست.........
#ادامه_دارد...🖊
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
1⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_ویکم
💟مناجات نامه شهيد شيميايي منوچهر مدق
الهي!
دانايي ده كه در راه نيفتم بينايي ده كه در چاه نيفتم
بنماي رهي كه ره گشاينده تويي بگشاي دري كه در گشاينده تويي
الهي!
من كيستم كه تو را خواهم، چون از قسمت خود آگاهم
از نعمت خود چه بهره مندم كردي،
در شكر گزاريت زباني خواهم
الهي!
مكش اين چراغ افروخته را و مسوزان اين دل سوخته را
و مران اين بنده نو آموخته را و مدر اين پرده دوخته را
الهي !
از نفس بدم رهايي ام ده
از غير خودم رهايي ام ده
بيگانه زآشنا و خويشم گردان
يعني به خودم آشنايم گردان
#پایان
📢 #پیشنهاد_مطالعه
📖کتاب اینک شوکران- جلد اول، منوچهر مدق به روایت همسر شهید، مولف : مریم برادران، انتشارات روایت فتح
شادی روح شهید بزرگوار #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌹🍃🌹
مصاحبه زیبا و جذاب همسر #شهید_منوچهر_مدق با صدا و سیما و بیان خاطرات عاشقانه شون رو از لینک زیر ببینید👇👇👇
http://www.telewebion.com/episode/1922427
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ| ببینید👆👆
صحبت های کوتاه #شهید_منوچهر_مدق در بیمارستان
#عشق به خدا،
و #عشق به امام حسین بود
که تونستم این #دردا رو تحمل کنم
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✍ادمین نوشت
سلام خدمت همراهان گرامی کانال🌺
♨️دوستان بنده یه مدتی توفیق نخواهم داشت در خدمتتون باشم. #انشاءالله ادمین های دیگه کانال روزی پنج؛ شش پست قرار می دهند📲
⭕️از چهارشنبه شب با توجه به تقارن
⇜ایام #فاطمیه
⇜و شهادت #شهیدابراهیم_هادی
و یارانش در کانال کمیل
به جای رمان اینک شوکران
#راز_کانال_کمیل را که به شرح جانسوز شهادت🌷 اعضای گردان کمیل و توسلاتشان به #حضرت_زهرا می پردازد، ان شاءالله در کانال می گذاریم✅
👈همچنان کانال #شهید_نظرزاده را همراهی بفرمایید
❣محتاج دعای خیر شما خوبان هستم❣
#التماس_دعای_شهادت
#یا_علی✋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh