✫⇠اینک شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
1⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_ویکم
💟مناجات نامه شهيد شيميايي منوچهر مدق
الهي!
دانايي ده كه در راه نيفتم بينايي ده كه در چاه نيفتم
بنماي رهي كه ره گشاينده تويي بگشاي دري كه در گشاينده تويي
الهي!
من كيستم كه تو را خواهم، چون از قسمت خود آگاهم
از نعمت خود چه بهره مندم كردي،
در شكر گزاريت زباني خواهم
الهي!
مكش اين چراغ افروخته را و مسوزان اين دل سوخته را
و مران اين بنده نو آموخته را و مدر اين پرده دوخته را
الهي !
از نفس بدم رهايي ام ده
از غير خودم رهايي ام ده
بيگانه زآشنا و خويشم گردان
يعني به خودم آشنايم گردان
#پایان
📢 #پیشنهاد_مطالعه
📖کتاب اینک شوکران- جلد اول، منوچهر مدق به روایت همسر شهید، مولف : مریم برادران، انتشارات روایت فتح
شادی روح شهید بزرگوار #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌹🍃🌹
مصاحبه زیبا و جذاب همسر #شهید_منوچهر_مدق با صدا و سیما و بیان خاطرات عاشقانه شون رو از لینک زیر ببینید👇👇👇
http://www.telewebion.com/episode/1922427
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ| ببینید👆👆
صحبت های کوتاه #شهید_منوچهر_مدق در بیمارستان
#عشق به خدا،
و #عشق به امام حسین بود
که تونستم این #دردا رو تحمل کنم
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✍ادمین نوشت
سلام خدمت همراهان گرامی کانال🌺
♨️دوستان بنده یه مدتی توفیق نخواهم داشت در خدمتتون باشم. #انشاءالله ادمین های دیگه کانال روزی پنج؛ شش پست قرار می دهند📲
⭕️از چهارشنبه شب با توجه به تقارن
⇜ایام #فاطمیه
⇜و شهادت #شهیدابراهیم_هادی
و یارانش در کانال کمیل
به جای رمان اینک شوکران
#راز_کانال_کمیل را که به شرح جانسوز شهادت🌷 اعضای گردان کمیل و توسلاتشان به #حضرت_زهرا می پردازد، ان شاءالله در کانال می گذاریم✅
👈همچنان کانال #شهید_نظرزاده را همراهی بفرمایید
❣محتاج دعای خیر شما خوبان هستم❣
#التماس_دعای_شهادت
#یا_علی✋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Narimani-Shohada-Fatemiyon.mp3
4.32M
🎵شور زيبا #شهدايي
🍃چقدر غريبونه بهونه ميگيرم ...
🍃گرفته دل من برا شهداي تيپ فاطميون....
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (12)
💠ماجراے توسل بچه های تفحص
به #حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
🔰بچه ها روزها خاک هاے منطقه را زیر و رو مے ڪردند و شب ها🌙 از خستگے و با ناراحتے به خاطر پیدا نڪردن #شهدا، بدون هیچ حرفے منتظر صبح مے ماندند😔 یڪے از دوستان معمولاً توے خط براے عقده گشایے، نوار #مرثیه ے حضرت زهرا (سلام الله علیها) را مے گذاشت📻 و اشک ها😭 ناخودآگاه سرازیر مے شد
🔰من پیش خودم گفتم: « #یا_زهرا! من به عشق مفقودین به این جا آمده ام، اگر ما را قابل مے دانے، #مددےڪن ڪه شهدا🌷 به ما نظر ڪنند، اگر نه، ڪه برگردیم تهران😢»
🔰روز بعد #فڪه خیلے غمناک بود و ابر سیاهے🌫 آسمان را پوشانده بود. بچه ها بار دیگر به حضرت زهرا (سلام الله علیها) #متوسل شدند، هر ڪس زمزمه اے زیر لب داشت. در همین حال یک «بند انگشت» نظرم را جلب ڪرد😧 خاک را ڪنار زدم، یک تڪه #پیراهن نمایان شد. همراه بچه ها خاک ها را با بیل⛏ برداشتیم و پیڪر #دو_شهید ڪه در ڪنار هم👥 صورت به صورت یڪدیگر افتاده بودند، آشڪار شد😀
🔰پس از جستجوے خاک ها #پلاک هایشان نیز پیدا شد. لحظه اے بعد بچه ها متوجه آب💧 داخل یڪے از قمقمه ها شدند و با فرستادن #صلوات، جهت تبرک از آن نوشیدند. وقتے پیڪرها را از زمین بلند ڪردند، در ڪمال تعجب دیدند پشت پیراهن #یکی از دو شهید🌷 نوشته شده:
⭕️«مے روم تا #انتقام_سیلےزهرا بگیرم.»⭕️
📱منبع: سایت تبیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
Mojtaba Mamezani Khodaei Khoda Gharibe_(www.new-song.ir).mp3
6.71M
🎵 #یک_تلنگر_بسیارزیبا👌👌
✨ خدایی خدا غریبه😭😭
#خداااا_شهیدم_کن😭😭
🎤🎤 #مجتبی #رمضانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4⃣8⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
⚜سهشنبه بود ،ساعت دو و بیست دقیقه. یک کوله داشت🎒 که هر وقت میخواست برود سفر از آن استفاده میکرد. آن سال از من خواسته بود که #شال_عزایی که دو ماه محرم و صفر روی شانهاش بود را نشویَم.
⚜آن را همانطور همراه با چفیه در ساکش💼 گذاشت. دو دست #لباس هم بیشتر از من نخواست❌ برادر کوچکترش هم بود، موقع خداحافظی احساسی داشتم، میدانستم که دارد به #جنگ میرود.
⚜سرش را انداخت پایین و از در خارج شد🚪 دیگر نتوانستم تحمل کنم یکباره به او گفتم: #بایست تا با هم خداحافظی کنیم. دستش را گذاشت روی در و نگاهی #عمیق به من کرد.
⚜دویدم به سمتش آینه #قرآن را برداشتم و از زیر آن که ردش کردم به سمت ماشین🚗 رفت. وقتی رفت به سمت ماشین طاقت نیاوردم و با #تشر گفتم: حسن برگرد من با تو روبوسی نکردم. برگشت، خواستم صورتش را ببوسم اجازه نداد🚫
⚜دستهایم را گذاشت روی #صورتش
و بعد روی سینهاش کشید و عقب رفت.
اتفاقا همرزمش بعد از #شهادت به من گفت: که از حسن پرسیده: چطور با #مادرت خداحافظی کردی⁉️ که جواب داده است: #نگذاشتم صورتم را ببوسد، ترسیدم پاهایم برای رفتن سست شود😔
#شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh