eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰مسلمان و شیعه شدن یک #مسیحی توسط #حاج_عمار 💢بعد از #شهادت حاج عمار وارد مقر قبلی‌اش شدم. رزمنده ا
مادر شهید محمدخانی 🔰نوروز ۹۲ همه ی خانواده به اتفاق عازم سفر حج عمره🕋 شدیم. یک شب🌙 وقتی برای نماز جماعت مغرب وعشابه رفتیم قرار گذاشتیم بعد از نماز در صحن مسجد النبی یکدیگر را ببینیم. همه کنار نزدیکترین دیوار به بقیع کنار هم👥 نشستیم. طوری که شرطه ها به ما شک نکنند و ما را بلند نکنند❌ 🔰محمدحسین حال خوشی داشت شروع کرد به خواندن روضه آتش و میخ و و ما آرام گریه میکردیم😭 که شرطه ها متوجه ما نشوند. وقتی به ما نزدیک میشدند محمد حسین صدایش را پایین می آورد🔉 و وقتی از ما فاصله میگرفتند بلند روضه می خواند🔊 🔰 از راه می رسد ومن جای خالیت👤 را بیشتر حس میکنم و چقدر دلم هوای خواندنت را می کند😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 9⃣1⃣ #قسمت_نوزدهم 🔻کماندوهای بعثی ✨آتش دشمن تقریبا قط
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 0⃣2⃣ 🔻یک روز در کانال ✨یک ساعت بعد آتش بعثی ها خاموش شد. لحظاتی بعد بچه ها دیدند تعدادی بعثی با برانکارد برای انتقال مجروحان خودشان جلو آمدند. یکی از بچه ها که نشانه گیری خوبی داشت نشانه گیری کرد و... بنکدار معاون گردان فریاد زد: نزنید، کسی حق تیراندازی ندارد، مگر ما مثل آنها خبیث هستیم. هر وقت برای جنگ جلو آمدند مردانه با آنها می جنگیم. بچه ها در عین جوانمردی گذاشتند تا بعثی ها مجروحاشان را جمع کنند و به عقب ببرند و خشم خود را از اینکه چند ساعت قبل، آنها مجروحان ما را تیر خلاص زدند. به دستور فرمانده در خودشان فرو بردند. ✨اما در پشت صحنه فرمانده گردان خود را به فرمانده تیپ برادر حاجی پور رساند و درخواست نیروی کمکی کرد. اما در جواب خواهش و تمنایش، برادر حاجی پور فقط سکوت کرد و آرام آرام اشک ریخت. از قرارگاه دستور توقف عملیات صادر شده بود. این یعنی اینکه از دست حاجی پور کاری برنمی آمد. حالا باید تا دستور بعدی و اعزام گردان ها برای انجام عملیات صبر کرد. با روشن شدن هوا و آتش شدید دشمن، برادر ثابت نیا نتوانست به کانال بر گردد. او با هزار امید در منطقه ماند، تا شب بعد، با گرفتن نیرو به کمک یاران خود برود. ✨اما از آن سو، بیش از صد نفر از نیروهای کمیل، به همراه معاون گردان در کانال سوم بودند. حدود 120 نفر هم در کانال دوم زمین گیر شده بودند. حالا کانال زیر آتش شدید دشمن بود. اما بچه ها مصمم بودن تا برگشت فرمانده مقاومت کنند. اما عراقی ها با پاتک سنگین خود و با کمک هلی کوپترهای خود به کانال حمله کردند. اما بچه ها ما با شجاعت تمام، بعثی ها را مجبور به عقب نشینی کردند.دو نفر از بچه ها از کانال دوم، سینه خیز به کانال سوم آمدند. اخبار کانال دوم را دادند که تعدادی از سالم ها و مجروح ها و شهدا داخل کانال دوم هستند. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 1⃣2⃣ 🔻روز دوم در کانال ✨خورشید آرام آرام غروب کرد. سکوت مرموزی منطقه فکه را فرا گرفت. برادر بنکدار، معاون گردان بیم این داشت که ثابت نیا محل دقیق کانال را گم کرده باشد. به همین خاطر چند گروه دو نفره تشکیل شد تا به عقب برگردند و محل دقیق کانال را برای فرماندهان شرح دهند. از آن چند گروه، فقط دو نفر توانستند به عقب برسند و بقیه با آتش بعثی ها به شهادت رسیده یا اسیر شدند. آن دو نفر خسته و مجروح وضعیت را به فرمانده تیپ توضیح دادند و از شرایط بچه ها در کانال گفتند. اما در کمال ناباوری شنیدند که دیگر برای اعزام نیروی کمکی خیلی دیر شده! عملیات متوقف شد. ما می توانستیم از تاریکی شب استفاده کرده و به عقب برگردیم، ولی احساس می کردیم برای ادامه عملیات، در اختیار داشتن کانال سوم و این موقعیت حساس، بسیار مهم است. سه شنبه 19 بهمن روز دوم محاصره فرا رسید. یاران ثابت نیا، ثابت و استوار در کانال مانده بودند. اگر چه از عطش و گرسنگی می سوختند، اما با شجاعت و مظلومیت وصف ناپذیر در برابر پاتک های دشمن که مدام انجام می شد، مقاومت می کردند. تنها چیزی که در آن لحظات به آنها روحیه ی ایستادگی و مقاومت می داد، شنیدن صدای اذان ابراهیم هادی در مواقع نماز بود. ✨در اثر پاتک های دشمن، بخشی از کانال های T شکل سوم که با فاصله از هم بود به دست بعثی ها افتاد. تعدادی از بعثی ها و نیروهای سودانی و منافقین در آن ها مستقر شدند. برخی از بچه ها که این موضوع را نمی دانستند. آنها به بچه ها دست تکان می دادند و به فارسی از بچه ها می خواستند تا به سمت آنها بروند. برخی از بچه ها از کانال بالا آمدند و به سمت آنها رفتند. اما دشمن بی رحمانه آنها را گرفته و به شهادت رساند. پیکر غرق به خون بچه ها بر روی زمین افتاد و بعثی ها مستانه می خندیدند. ساعتی بعد بچه ها به سمت آنها حمله کردند و بعد از دیگری شدید، آنها را مجبور به عقب نشینی از کانال شدند. ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
modafean.mp3
3.3M
"مدافعان حرم" 🎤با صدای #سیدرضا_نریمانی تقدیم به شهدای مدافع حرم🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
★همیشه ✩قصه #شب ✮درهمین خلاصه شده است ★ #تو ✩غرق خوابی و ✮ما غرق #آرزوی توئیم💓 #شهید_احمد_مشلب #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ 🔸 #گاهے مرا نگاہ ڪنے 🔹رد شوے بس است 🔸آنان ڪہ #بے_ڪَسند 🔹بہ یڪ دَر زدن خوشند 💠أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج💠 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣دل بہ #نــگاه اولین 🔸گشت شکار چشم تـــــو😍 ❣زخـــــم دگـــــر چہ‌ مے زنی⁉️ 🔸 #صید ِبہ خـــــون‌ تپیده را... #شهید_حمیدرضا_اسداللهی #سلام_صبحتون_شهدایی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سنگر به #سنگر به دنبالت گشتم کجا جا خوش کرده ای⁉️ میان کدامین بوته گل سرخـ🌷 که چنین در #سکوت مانده دلت افتان و خیزان سنگر به سنگر به #جستجویت بودم ↫نشانه ای❓❓ ↫آثاری‼️ ↫پلاکی ... ⁉️ یافتم ... ! بالاخره یافتم😃 پلاکت را می گویم #خاک_مقدس ِ روی پلاک را رُبودم طوطیای دیدگانمـ👀 نمودم پلاکت🏷 نیز همنام ِ اسمت بود " #شهید_گمــــــــــنام " 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✿سلام علیکم ⭕️به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری (سلام الله علیها) هیئت محبان جواد الائمه(علیه السلام)مراسم عزاداری به مدت برگزار میکند. ⭕️لذا در صورت تمایل به در برگزاری هیئت و اطعام عزاداران لطفا وجه هدیه خود را به 💳شماره کارت 6037/7011/5677/9453 بانک کشاورزی واریز نمایید✅ 👈ضمنا لازم به ذکر است چنانچه وجوهات به حدنصاب برسد👌 وجه باقی مانده صرف مجالس و هیئت خواهد شد. 🙏 🗓تاریخ مراسم از پنجشنبه ۱۸ بهمن الی دوشنبه ۲۲ بهمن ⏰ساعت19 🚪مکان:مشهد؛ حجاب۲۱بیت (علامت پرچم) 🌷برادران و خواهران🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5956165121725171133.mp3
4.55M
#حاج_حسین_یکتا 🎵جدیدترین صحبت های حاج حسین یکتا پیرامون مفهوم اصیل #آتش_به_اختیار ... #پادکستی زیبا با فرمایشات مقام معظم رهبری ❤️ ‌‌‌#ویژه فعالان فرهنگی 💥💥لطفا با دقت گوش بدیم🎧 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣2⃣1⃣ به یاد #شهید_سعید_علیزاده🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣9⃣9⃣ 🌷 🔰دوشنبه بود. همه خانه برادرمان🏡 جمع بودیم. بدجور توی ذوق مان می زد. باسعید تماس گرفتیم☎️ سرحال بود و از صدایش می بارید.با همه مان صحبت کرد. همه می پرسیدند کی می آیی⁉️ 🔰سعید این بار بر خلاف دفعات قبل، خیلی روشن و واضح گفت: میام. با من هم صحبت کرد. بین حرف هایش بی هوا گفت: شاید دیگه . اگه برنگشتم هوای رو داشته باشین😔 🔰خون توی رگ هایم منجمد شد😨 و حس از دست و پایم رفت. آن قدر حالم به هم ریخت که همه . حالا همه اصرار می کردند که بگو چه گفت⁉️ 🔰هر طور بود با جواب های بی سر و ته و سربالا شان کردم ولی وجودم آشوب بود💗 حجم این دل آشوبه آن قدر زیاد بود که تنهایی تاب تحملش را نداشتم🚫 ولی جرات بازگو کردنش را هم . 🔰همه آماده بودیم. کلی تدارک دیده بود. گل💐 سفارش داده بود. میوه و شیرینی خریده بود و یک گوسفند🐑برای کردن جلوی پای سعید آماده کرده بود. 🔰سعید به وعده اش . گفت پنج شنبه می آیم. سرِ حرفش بود. بعد از 56 روز انتظار، او را پیچیده در پرچم سه رنگـ🇮🇷 با نام " " که بر پیشانی بلندش نشسته بود برای مان آوردند. بدون این که دیگر از و های دلنشین او خبری باشد😭 راوی:برادر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کوچ کردند رفیقــــان و رسیدند به مقصد ... بی نصیبــــم من ِ بیچاره که در خانه خزیدم... شهید مدا
📖خاطره ای از شهید صفری 🔹مادر شهید سعید #علیزاده به او گفته بود یا شهید شد بیا و یا سالم برگرد و #جانباز نشو❌ سعید علیزاده هم جانباز شده بود و قبل از اینکه دوستانش بالای سرش برسند تکفیری‌ها👹 او را به رگبار بسته💥 و به #شهادت رسانده بودند. 🔸 #نوید بالای سرش بود که می‌گفت: «من گفتم #مادرت دوست ندارد اینطوری بروی، برای همین شهیدت کردند🌷» دستش را گرفته بود و گاهی #می‌خندید و گاهی گریه می‌کرد😭 #شهید_نوید_صفری #شهید_سعید_علیزاده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎 پیشنهاد دانلود مصاحبه با مادر شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 و مداحی شهید تورجی زاده از پشت بیسیم برای
#کلام_شهید 😍 برای اینکه معشوقت را #همیشه درکنارت💞 احساس کنی باید #دائما به یادش باشی با صلوات با استغفار و .... { فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی ولا تکفرون } بقره/۱۲ #شهید_حسین_خرازی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✘نه #همراهی داشت ✘و نه خدم و حشمی... خانه اش در جنوب شهر بود و از ماشین شاسی بلند و لاکچری هم خبری نبود #هیچ_کجا عکسش را بیلبورد نکرده بودند و اسمش را کسی نشنیده بود❌ #هیچچچ جشنواره ای از او تقدیر نکرده بود و تا حالا روی سن دعوت نشده بود... اما هیچکدام از اینها او را متوقف نکرده بود او راه نمی‌رفت #پرواز می‌کرد🕊 بر فراز فرش قرمز قطعه شهدا🌷 برای زیارت #دوپسر شهیدش. #مادر_شهیدان #مهدی_و_محمد_محسنی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(57) 🔹مقام معظم رهبری در بیانی نسبت به شأن و جایگاه واقعه غدیرخم، در ای
❣﷽❣ 💠 💠 و (58) 🔹بر این اساس نبایستی را-همچون فترت-دوره ای دانست که می توانسته است با توجه به حسن رفتار انسان ها با پیامبران هیچگاه در تاریخ اتفاق نیفتد. 🔹اگرچه این سوء رفتار یکی از مهمترین دلایل شکل گیری این نوع وقایع بوده است، اما با نگاهی تربیت محور و زمانمند به حرکت انبیا متوجه می شویم که بشریت برای رسیدن به روز و نزدیک شدن به ملکوت عالم به چنین تجربه ای نیاز داشته است، نیازی که از ضعف ما انسان ها و تعلقمان به خاک نشأت گرفته است، 🔹همان که از روز نخست مشهود فرشتگان درگاه الهی و مورد پرستش آنان بود و البته پس از وقوع جریاناتی دریافتند که احاطه علمی به همه جوانب موضوع نداشته و این چنین دوره های تربیتی را برای این موجود دو بعدی در محاسبات خود وارد ننموده اند. 🔹بر این اساس، غیبت بیش از آن که یک تحمیل باشد، یک نیاز است؛ بیش از آن که یک اتفاق باشد، یک سنت است؛ بیش از آن که مجازات مؤمنان خطاکار باشد، تربیت جهانیان است؛ و بیش از آن که انفعال در برابر برنامه های حزب شیطان باشد فعالیت در استقرار برنامه های است. 🔻🔻🔻 . . . 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
سفر پر ماجرا_38.mp3
6.21M
۳۸ قصرهای بهشتی ات،هیچی نیستند جز؛ ساختمان قلب تو❗️ ببین چی از در ودیوار قلبت بالا میره! عشق یا کینه؟ محبت یا حسادت؟ ساختمون قلبت رو خوشگل کن ساختمون آخرتت خوشگل میشه👆👆 🎤🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آمدم بگویم #نیستید که ببینیـد قایق⛵️ نَفس ما، چطور به #گِل نشسته 💥اما یادم آمد هستید و #می_بینید این در گِل ماندنِ مان را😔 پس به رسم #خلوص و مردانگی تان نجاتمـان دهید از دنیـ🌍ـازدگی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#راهپیمایی🚶 با #وحید در روزهایی خاصی مثل ۲۲ بهمن ۱۳ آبان روز قدس لباس های #بسیجی می پوشید به قول د
🔹بعد از عقد با هم عهد کردیم همیشه #نمازهایمان را اول وقت بخوانیم. وقتی با هم بودیم💞 که به #جماعت نماز می‌خواندیم. وقتی هم از هم دور بودیم، تماس می‌گرفتیم📞 و #نماز_اول_وقت را به هم یادآوری می‌کردیم. 🔸اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که صدای #اذان بلند می‌شد، ماشین🚙 را نگه داشته و در مسجد نمازمان را می‌خواندیم و بعد می‌رفتیم. 🔹من اکثرا به همین دلیل از قبل #وضو می‌گرفتم و همین را همیشه #دوست_داشتند. به شوخی به مادرشان می‌گفتند: خانم من #دائم‌الوضوست😅 همسر شهید مدافـع حـرم #شهید_وحیـد_فرهنگےوالا🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷شهید علیـرضا بنکـدار🌷 معاون گردان کمیـل در فکه و کانـال کمیـل ولادت : 1336 شهادت : 1361/11/20
🌷شهید محمـود ثابت نیا🌷 فرمانده گردان کمیـل در فکه و کانـال کمیـل ولادت : 1335 شهادت : 1361/12/21 به یاد شهــ🌷ــدای مظلوم وگمـ🌷ـنام والفجر مقدماتی و کانال کمیل #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 1⃣2⃣ #قسمت_بیست_ویکم 🔻روز دوم در کانال ✨خورشید آرام آ
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 2⃣2⃣ 🔻فرماندهی ابراهیم هادی ✨غروب روز 19 بهمن چند نفر از بچه ها به بنکدار گفتند: ما که سالم هستیم عقب برویم و در مرحله بعدی عملیات، با نیروهای بیشتری بیاییم و مجروحان و شهدا را به عقب ببریم. آنها می‌گفتند اینجا بمانیم شهادتمان صدرصد هست، اگر مهمات تمام کنیم، اسیر شدنمان صدرصد است. عده ای هم گفتند ما می مانیم تا فرمانده گردان برادر ثابت نیا بر گردد. بنکدار گفت هر کس می خواهد برود عقب باید صبر کند تا هوا کاملا تاریک شود. عصر همان روز بنکدار با حاجی پور تماس گرفت. او گفت هر طور شده بچه های باقی مانده را عقب بیاور، کاری از دست ما ساخته نیست. بنکدار با ابراهیم صحبت کرد. قرار شد نیروها به سمت کانال دوم برگشته و از آنجا به عقب برگردند. ✨ابراهیم با بچه ها صحبت کرد و گفت اگه مجروحی همراهمان نباشد، درصد موفقیت عقب نشینی زیاد هست، ولی اگر آنها را اینجا بگذاریم بعثی ها آنها را به شهادت می رسانند. پس هر کس می تواند مجروحان را به عقب بیاورد. اما غروب بنکدار معاون گردان به سختی مجروح شد. بدن نیمه جانش به شدت به آب احتیاج داشت. او ناله می زد و مدام از بچه ها آب می خواست. آبی نبود که به او بدهند. می گفت از همین آب لجن ها به من بدهید. یکی از بچه ها با درب قمقمه از چاله ای که آب جمع شده بود به او آب داد، به خاطر تلخی و شوری، به محض خوردن بالا آورد. ساعتی بعد معاون دوم گردان، داود ملک آرا هم شهید شد. ✨حالا ابراهیم مجبور بود به تنهایی نیروهای باقی مانده و مجروحان را به سمت عقب هدایت کند. حالا بعد از شهادت بنکدار و معاون دوم گردان، هدایت و فرماندهی نیروهای محاصره شده گردان کمیل به دوش ابراهیم هادی افتاد. قرارگاه از طریق ارتباط بی سیم گفت هر کاری می توانید برای نجات خودتان انجام بدهید و به عقب برگردید. هوا تاریک شد. ابراهیم با صدای دلنشین خود اذان گفت. بچه ها نشسته نماز خواندند. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh