4_5956165121725171133.mp3
4.55M
#حاج_حسین_یکتا
🎵جدیدترین صحبت های حاج حسین یکتا
پیرامون مفهوم اصیل #آتش_به_اختیار ...
#پادکستی زیبا
با فرمایشات مقام معظم رهبری ❤️
#ویژه فعالان فرهنگی
💥💥لطفا با دقت گوش بدیم🎧
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣2⃣1⃣ به یاد #شهید_اکبر_شهریاری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات #سالگرد_شهادت🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣2⃣1⃣ به یاد
#شهید_سعید_علیزاده🕊❤️🕊
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣2⃣1⃣ به یاد #شهید_سعید_علیزاده🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰دوشنبه بود. همه خانه برادرمان🏡 جمع بودیم. #جاےخالےسعید بدجور توی ذوق مان می زد. باسعید تماس گرفتیم☎️ سرحال بود و #شوق از صدایش می بارید.با همه مان صحبت کرد. همه می پرسیدند کی می آیی⁉️
🔰سعید این بار بر خلاف دفعات قبل، خیلی روشن و واضح گفت: #پنج_شنبه میام. با من هم صحبت کرد. بین حرف هایش بی هوا گفت: شاید دیگه #برنگردم. اگه برنگشتم هوای #مادر رو داشته باشین😔
🔰خون توی رگ هایم منجمد شد😨 و حس از دست و پایم رفت. آن قدر حالم به هم ریخت که همه #متوجه_شدند. حالا همه اصرار می کردند که بگو #سعید چه گفت⁉️
🔰هر طور بود با جواب های بی سر و ته و سربالا #راضی شان کردم ولی وجودم آشوب بود💗 حجم این دل آشوبه آن قدر زیاد بود که تنهایی تاب تحملش را نداشتم🚫 ولی جرات بازگو کردنش را هم #نداشتم.
🔰همه آماده بودیم. #مادر کلی تدارک دیده بود.
گل💐 سفارش داده بود. میوه و شیرینی خریده بود و یک گوسفند🐑برای #قربانی کردن جلوی پای سعید آماده کرده بود.
🔰سعید به وعده اش #عمل_کرد. گفت پنج شنبه می آیم. سرِ حرفش بود. بعد از 56 روز انتظار، او را پیچیده در پرچم سه رنگـ🇮🇷 با نام " #شهید" که بر پیشانی بلندش نشسته بود برای مان آوردند. بدون این که دیگر از #نگاه_مهربان و #خنده های دلنشین او خبری باشد😭
راوی:برادر شهید
#شهید_سعید_علیزاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کوچ کردند رفیقــــان و رسیدند به مقصد ... بی نصیبــــم من ِ بیچاره که در خانه خزیدم... شهید مدا
📖خاطره ای از شهید صفری
🔹مادر شهید سعید #علیزاده به او گفته بود یا شهید شد بیا و یا سالم برگرد و #جانباز نشو❌ سعید علیزاده هم جانباز شده بود و قبل از اینکه دوستانش بالای سرش برسند تکفیریها👹 او را به رگبار بسته💥 و به #شهادت رسانده بودند.
🔸 #نوید بالای سرش بود که میگفت: «من گفتم #مادرت دوست ندارد اینطوری بروی، برای همین شهیدت کردند🌷» دستش را گرفته بود و گاهی #میخندید و گاهی گریه میکرد😭
#شهید_نوید_صفری
#شهید_سعید_علیزاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎 پیشنهاد دانلود مصاحبه با مادر شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 و مداحی شهید تورجی زاده از پشت بیسیم برای
#کلام_شهید 😍
برای اینکه
معشوقت را #همیشه
درکنارت💞 احساس کنی
باید #دائما به یادش باشی
با صلوات با استغفار و ....
{ فاذکرونی اذکرکم و اشکروا
لی ولا تکفرون } بقره/۱۲
#شهید_حسین_خرازی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✘نه #همراهی داشت
✘و نه خدم و حشمی...
خانه اش در جنوب شهر بود
و از ماشین شاسی بلند و لاکچری هم خبری نبود
#هیچ_کجا عکسش را بیلبورد نکرده بودند و اسمش را کسی نشنیده بود❌
#هیچچچ جشنواره ای از او تقدیر نکرده بود و تا حالا روی سن دعوت نشده بود...
اما هیچکدام از اینها او را متوقف نکرده بود او راه نمیرفت #پرواز میکرد🕊 بر فراز فرش قرمز قطعه شهدا🌷 برای زیارت #دوپسر شهیدش.
#مادر_شهیدان
#مهدی_و_محمد_محسنی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(57) 🔹مقام معظم رهبری در بیانی نسبت به شأن و جایگاه واقعه غدیرخم، در ای
❣﷽❣
💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(58)
🔹بر این اساس نبایستی #غیبت را-همچون فترت-دوره ای دانست که می توانسته است با توجه به حسن رفتار انسان ها با پیامبران هیچگاه در تاریخ اتفاق نیفتد.
🔹اگرچه این سوء رفتار یکی از مهمترین دلایل شکل گیری این نوع وقایع بوده است، اما با نگاهی تربیت محور و زمانمند به حرکت انبیا متوجه می شویم که بشریت برای رسیدن به روز #موعود و نزدیک شدن به ملکوت عالم به چنین تجربه ای نیاز داشته است، نیازی که از ضعف ما انسان ها و تعلقمان به خاک نشأت گرفته است،
🔹همان که از روز نخست مشهود فرشتگان درگاه الهی و مورد پرستش آنان بود و البته پس از وقوع جریاناتی دریافتند که احاطه علمی به همه جوانب موضوع نداشته و این چنین دوره های تربیتی را برای این موجود دو بعدی در محاسبات خود وارد ننموده اند.
🔹بر این اساس، غیبت بیش از آن که یک تحمیل باشد، یک نیاز است؛ بیش از آن که یک اتفاق باشد، یک سنت است؛ بیش از آن که مجازات مؤمنان خطاکار باشد، تربیت جهانیان است؛ و بیش از آن که انفعال در برابر برنامه های حزب شیطان باشد فعالیت در استقرار برنامه های #حزب_الله است.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سفر پر ماجرا_38.mp3
6.21M
#سفر_پرماجرا ۳۸
قصرهای بهشتی ات،هیچی نیستند جز؛
ساختمان قلب تو❗️
ببین چی از در ودیوار قلبت بالا میره!
عشق یا کینه؟
محبت یا حسادت؟
ساختمون قلبت رو خوشگل کن
ساختمون آخرتت خوشگل میشه👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#راهپیمایی🚶 با #وحید در روزهایی خاصی مثل ۲۲ بهمن ۱۳ آبان روز قدس لباس های #بسیجی می پوشید به قول د
🔹بعد از عقد با هم عهد کردیم همیشه #نمازهایمان را اول وقت بخوانیم. وقتی با هم بودیم💞 که به #جماعت نماز میخواندیم. وقتی هم از هم دور بودیم، تماس میگرفتیم📞 و #نماز_اول_وقت را به هم یادآوری میکردیم.
🔸اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که صدای #اذان بلند میشد، ماشین🚙 را نگه داشته و در مسجد نمازمان را میخواندیم و بعد میرفتیم.
🔹من اکثرا به همین دلیل از قبل #وضو میگرفتم و همین را همیشه #دوست_داشتند. به شوخی به مادرشان میگفتند: خانم من #دائمالوضوست😅
همسر شهید مدافـع حـرم
#شهید_وحیـد_فرهنگےوالا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷شهید علیـرضا بنکـدار🌷 معاون گردان کمیـل در فکه و کانـال کمیـل ولادت : 1336 شهادت : 1361/11/20
🌷شهید محمـود ثابت نیا🌷
فرمانده گردان کمیـل در فکه
و کانـال کمیـل
ولادت : 1335
شهادت : 1361/12/21
به یاد شهــ🌷ــدای مظلوم وگمـ🌷ـنام
والفجر مقدماتی و کانال کمیل #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 1⃣2⃣ #قسمت_بیست_ویکم 🔻روز دوم در کانال ✨خورشید آرام آ
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
2⃣2⃣ #قسمت_بیست_ودوم
🔻فرماندهی ابراهیم هادی
✨غروب روز 19 بهمن چند نفر از بچه ها به بنکدار گفتند: ما که سالم هستیم عقب برویم و در مرحله بعدی عملیات، با نیروهای بیشتری بیاییم و مجروحان و شهدا را به عقب ببریم. آنها میگفتند اینجا بمانیم شهادتمان صدرصد هست، اگر مهمات تمام کنیم، اسیر شدنمان صدرصد است. عده ای هم گفتند ما می مانیم تا فرمانده گردان برادر ثابت نیا بر گردد. بنکدار گفت هر کس می خواهد برود عقب باید صبر کند تا هوا کاملا تاریک شود. عصر همان روز بنکدار با حاجی پور تماس گرفت. او گفت هر طور شده بچه های باقی مانده را عقب بیاور، کاری از دست ما ساخته نیست. بنکدار با ابراهیم صحبت کرد. قرار شد نیروها به سمت کانال دوم برگشته و از آنجا به عقب برگردند.
✨ابراهیم با بچه ها صحبت کرد و گفت اگه مجروحی همراهمان نباشد، درصد موفقیت عقب نشینی زیاد هست، ولی اگر آنها را اینجا بگذاریم بعثی ها آنها را به شهادت می رسانند. پس هر کس می تواند مجروحان را به عقب بیاورد. اما غروب بنکدار معاون گردان به سختی مجروح شد. بدن نیمه جانش به شدت به آب احتیاج داشت. او ناله می زد و مدام از بچه ها آب می خواست. آبی نبود که به او بدهند. می گفت از همین آب لجن ها به من بدهید. یکی از بچه ها با درب قمقمه از چاله ای که آب جمع شده بود به او آب داد، به خاطر تلخی و شوری، به محض خوردن بالا آورد. ساعتی بعد معاون دوم گردان، داود ملک آرا هم شهید شد.
✨حالا ابراهیم مجبور بود به تنهایی نیروهای باقی مانده و مجروحان را به سمت عقب هدایت کند. حالا بعد از شهادت بنکدار و معاون دوم گردان، هدایت و فرماندهی نیروهای محاصره شده گردان کمیل به دوش ابراهیم هادی افتاد. قرارگاه از طریق ارتباط بی سیم گفت هر کاری می توانید برای نجات خودتان انجام بدهید و به عقب برگردید. هوا تاریک شد. ابراهیم با صدای دلنشین خود اذان گفت. بچه ها نشسته نماز خواندند.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
3⃣2⃣ #قسمت_بیست_وسوم
🔻شهادت فرمانده
✨شب سوم محاصره از راه رسید. از شدت درگیری در اطراف تپه های دوقلو می شد حدس زد که نیروهای ایرانی دوباره عملیات کرده اند. بچه ها درست حدس زده بودند. مرحله جدید عملیات برای نجات سالم ها و انتقال مجروحان انجام شد. درگیری تا صبح طول کشید ولی نیروها نتوانستند عملیات را ادامه بدهند. البته در این شرایط سالم ها می توانستد از شرایط ایجاد شده استفاده نمایند و به عقب برگردند اما به خاطر مجروحان این کار را نکردند.
✨آن شب تعدادی امدادگر و آر پی جی زن در اختیار ثابت نیا فرمانده گردان برای کمک به گردان کمیل قرار گرفت. امدادگران تعدادی از مجروحان که از شب اول در میدان مین مانده بودند را به عقب بردند اما ثابت نیا با آنها برنگشت. ثابت نیا در حوالی کانال دوم بود تا خودش را به کانال سوم برساند، اما ترکش سرکش، پهلوی فرمانده دلاور گردان کمیل را شکافت و او را به زمین انداخت و روح ملکوتی اش به آسمان پرواز کرد. او تا لحظه شهادت لحظه ای از نیروهای دلاورش غافل نشد و خود نیز عاشقانه به یاران شهیدش پیوست.
✨اتفاقی دیگری که در آن شب افتاد این بود که از آن طرف بی سیم به ما اعلام کردند نیروی کمکی از سمت راست به کمک شما می آید. در حالی که سمت راست ما نیروهای دشمن بودند. چند دقیقه بعد سرکله ستون نیروهای کمکی با لباس بسیجی و سربند پیدا شد. آنها به سمت ما می آمدند.بچه ها شک کردند. یک تیر به جلوی پای آنها زدند و آنها همگی متواری شدند. آنها نیروهای منافقین بودند.
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5764820660786299501.mp3
4.81M
✰هر کی که شد #فدایی_تو روسفیده
✯اون #عاشقه❣ که از همه دنیا بریده
✰هر جا میرم
✯این روزا صحبت از #شهیده
#اللهم_الرزقنا_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تقوای_شهید
♥️ همچون شهید ابراهیم هادی که #خالصانه برای خدا کار کرد و همواره و همه جا تلاش کرد و #تقوا پیشه کرد و خود را از هر گناه و نامحرمی🔞 دور کرد و خدا هم #به_وقتش همه ی کارهای خالصانه ش را بین مردم آشکار و نهان کرد😊
♥️ پس بکوش که هر چقدرم #باتقواتر باشی گمنام تر و خالص تری🌷 و خدا هم همه ی اعمال وکارهای گذشته اتان را در بین زمینیـ🌍ـان و آسمانیان پر رنگ و پر رنگ تر از قبل می کند و نوری تمام نشدنی🎆 به آن می دهد پس تقوا کنید و اصلا و ابدأ گرد #گناه و وسوسه های شیطانی نچرخید🚫 تا #عاقبتی_بخیر داشته باشید .
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟خواب دیدم، خواب #کربلا را، حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند تو هم مال این دنیا نیستی خودت را
#شهید_علی_امرایی🌷
🌾پدر و مادر عزيزم سعي كنيد #روضه_حضرت_زهرا (س) را هر ساله و طبق سال هاي قبل بگيريد
🌺و نگذاريد چراغ اين خانه خاموش شود❌ زيرا #بركت زندگي و خانه است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 #تقید به نماز _حفظ حریم نامحرم به دوستش گفت: بیا یه کاری کنیم رفیقش سرش را انداخت پایین و با #ا
⇜بعضی ها عجیب #خوبند
یادشان که می افتی
روحت جانی دوباره میگیرد😍
یادشان که می افتی
بی اراده #لبخند به لبانت مینشیند
⇜بعضی ها را #کم میبینی
و حتی اگر نبینی باز با تو💞 هستند
⇜بعضی ها عجیب می آیند
و عجیب تر انکه دیگر نمیروند❌
حتی وقتی که از #کنارت رفته اند
#میمانند
#شهید_رسول_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⇜بعضی ها عجیب #خوبند یادشان که می افتی روحت جانی دوباره میگیرد😍 یادشان که می افتی بی اراده #لبخند
8⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠پشتیبان ولایت
🔰سال دوم راهنمایی بود و ما در #کرج زندگی می کردیم . قرارشد که مقام معظم #رهبری برای دیدار با مردم کرج تشریف بیاورند. مردم همه جا را چراغانی💡 کرده بودند. من به خانه🏡 آمدم و دیدم که #رسول در خانه است. در حالی که نباید در آن ساعت از روز خانه می بود❌
🔰علتش را از رسول پرسیدم. گفت: امروز معلمشان سر کلاس گفته بود: ما نمی دانیم این #حکومت را چگونه باور کنیم⁉️ از یک طرف می گویند #اسراف گناه است و از طرفی هم شهر را چراغانی کرده اند😐!!!
🔰بروید ببینید در شهر چه خبر است ؟!!! حرفش که به اینجا می رسد رسول بلند می شود و می گوید: چراغانی که چیزی نیست، #جانمان را هم فدای آقا❤️ می کنیم.
🔰معلم هم عصبانی می شود و می گوید: #خلیلی باز تو حرف زدی؟! در این کلاس یا جای منه یا جای تو😡! رسول هم از سر جایش بلند می شود ومی گوید: #شما استادی و من به احترام شما می روم😊
#شهید_رسول_خلیلی(محمدحسن)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh