🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖 #قسمت_دهم0⃣1⃣ 🍂ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺍﺷﺖ . ﺩﻋﻮﺗﻨﺎﻣﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﯿﺎ !
📚#از_داستانهای_نازخاتون
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖
#قسمت_یازدهم1⃣1⃣
🍂ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻋﺒﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ . ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﮐﻤﮏ ﻣﻦ ﻭ ﺳﺮ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ. ﯾﮏ ﯾﺎﻋﻠﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩ. ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺭﺍ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ. ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ. ﮐﻤﯽ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ، ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﺩﺭﻫﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ .
🍁ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺞ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺳﺎﻋﺖ ﺍﻭﻝ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺑﮕﺮﺩﻭﻧﻪ ﻭ ﺷﻬﺪﺍ ﺭﻭ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ ! ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺬﺭﭘﺎﺵ ﺍﺯ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺎﻋﺖ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﯾﻪ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﮑﻨﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺑﻬﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ! ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺭﻭ ﺑﺸﻨﺎﺳﻪ ﻭ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﻪ؟
🍂ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﺷﺮﻣﺴﺎﺭﯼ ﮔﻔﺖ: ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ. ﺍﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ.
ﺑﻘﯿﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ. ﺁﺏ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﮔﻔﺘﻢ : « ﺍﻟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺗﻮ » ﻭ ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻦ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ !
– ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ ﺻﺒﻮﺭﯼ؟
– ﺑﻠﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ … ﺍﻥ ﺷﺎﺀﺍﻟﻠﻪ .
🍁ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺷﺪﯾﻢ . ﺧﺎﻧﻢ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﮐﻠﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﺭﺩﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﮔﻮﺷﺰﺩ ﮐﺮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻘﺎﻡ ﺷﻬﯿﺪ ﻭ ﺁﺩﺍﺏ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺷﻬﺪﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻧﺸﺴﺖ. ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﻠﻤﻦ ﺁﺏ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﻫﻢ ﺭﺩﯾﻒ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﻮﺩﯾﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﺩﯾﻒ ﻋﻘﺐ ﺗﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺁﺧﺮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﺰﻥ ﻭ ﺑﺮﻗﺼﯽ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ ! ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺯﯾﺮ ﭼﺸﻤﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻓﯿﺮﻭﺯﻩ ﺍﯼ ﺭﻧﮕﺶ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠﻪ !
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖
#قسمت_دوازدهم2⃣1⃣
🍂ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﯾﮑﻢ ﺁﺭﻭﻡ ﺗﺮ !
ﺗﺎ ﺑﺮﺳﯿﻢ ﺑﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍ، ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻫﺰﺍﺭﺑﺎﺭ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻋﺮﻕ ﺭﯾﺨﺖ !
ﺍﺯ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﯾﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﻤﺪﯼ ﻭ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﺒﻠﯽ ﺭﺍ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﯾﻢ .
🍁ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺯﯾﺎﺭﺗﻨﺎﻣﻪ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﯾﻢ . ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺯﯾﺎﺭﺗﻨﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ . ﺩﺭﺣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ، ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻄﺮﻑ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺩﯾﻒ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ. ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﻮﺭﻩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﯿﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ . ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﺜﻤﯽ ﻭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﺯﻥ ﺗﺎ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻣﮑﻪ۶۶ ﻭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻣﺪﺍﻓﻊ ﺣﺮﻡ ﻭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻏﻮﺍﺹ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﺩﯾﻢ.
🍂ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﮐﻤﯽ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻡ . ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻮﺩ، ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﺗﻮﺭﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﻫﻤﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺍﻫﻞ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﻣﺜﻞ ﺍﺑﺮ ﺑﻬﺎﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻘﻨﻌﻪ ﻫﺎ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺟﻠﻮ ﻣﯿﺎﻣﺪ. ﺣﺪﻭﺩ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻧﯿﻢ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺸﺘﯿﻢ …
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ye shab delam gerefteh bod_1395-12-20-11-32.mp3
2M
یک شب دلم گرفته بود😔
از دوری صاحب الزمان {عج}💔
گفتم خدا دیگه بسه😭
آقای مارو برسون💔
#فوق_العاده
#پیشنهاد_دانلود
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#مهدی_جان❣
🌒جدا از این برکات
#سحرشدن کافیست
🌼بیایی و بروی...
بی خبر شدن کافیست
🌒ز نان شبهه ببین
#تحبس_الدعا شده ام
🌼دعای هر #سحرم
بی اثر شدن کافیست😔
🌒خودت به ترک گناهان🔞
مرا بده یاری
🌼که غصه های دلت💔
بیشتر شدن #کافیست
🌒چگونه گریه کنم😭
تا به من نگاه کنی⁉️
🌼بس است این همه
#دور از نظر شدن کافیست
🌒تو رحم کن به دلی که
فقط #تو را دارد
🌼به من سری بزن
این خونجگر شدن #کافیست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شبتون_مهدوی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
سلام بر تـو ڪہ صبحِ مرا سلام تویی
سلام بر تو ڪہ #آغازِ هر ڪلام تویی
سلام بر تو ڪہ ازصبحِ نور تا شب حشر
تو بوده اے و تو هستی و والسّلام تویی
💖صبحٺ بخیرمولاے من!💖
یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ الغَوثَ اَدرِکنی ✋
#اللﮩـم_عجل_لولیـڪ_الفرجـ🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
AUD-20190507-WA0007.mp3
5.02M
🎙واعظ: حاج آقا #رفیعی
🔖 ماه رمضان اول سال تربیتی🔖
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠خود را #کامران_آوینی معرفی می کرد. کراوات میزد و به فلسفه #غرب علاقمند بود. ریش #پرفسوری و سیبیل نی
❆ چـه جنگ باشد و چـه نباشد...
راه مـن و تـو از #کــربلا مے گذرد...
بابــ جـهاد اصغر بستـه شد،
بابــ #جـهاد_اکبر که بستـه نیستــ...
#شهید_سیدمرتضی_آوینی 🌷
#ماه_رمضان_ماه_خودسازی(جهاد اکبر)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❆ چـه جنگ باشد و چـه نباشد... راه مـن و تـو از #کــربلا مے گذرد... بابــ جـهاد اصغر بستـه شد، با
حـرفـــ دلــــ💞
💢کجاسـت آن که زنجیـر جاذبه ی خاک را از پای اراده اش بگشـاید و هجـرت کند،
از #خود و #دلبسـتگـــے هایـش ..
🔻تا از زمـان و مکـان فراتر رود و خود را به قافله سال شصـت و یک هجـری برساند ..
و در رکاب امام عش💘ـق به شـهادت رســــد؟
💢و از آن پس دیگر، این باد نیست که بر تو مـے وزد..
این تویی که بر بادمـے وزی..
🔺و از آن پس دیگر، آن تویی که بر زمـان میگـــذری..
🔺و آن تویی که مکـان را تشرف حضور می بخشــے . . .
#شهید_سیدمرتضی_آوینی❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨﷽✨
خلبانی_که_با_تلاوتقرآن_به_نبرد_با_دشمن_میرفت
💢 وی صدای بسیار دلنشینی داشت و به سبک #استاد_شحات_انور تلاوت میکرد.
🔻هنگام پرواز و پس از برخواستن هواپیما از باند به طرز زیبایی با صدای دلنشینش شروع به #تلاوت_قرآن میکرد و برای عملیات به سمت دشمن میشتافت.
🔻صدای تلاوت وی هنگام پرواز و عملیات سبب #آرامش سایر همکارانش میشد.
🔻به عملیات میرفت و بعد از اتمام عملیات دوباره با صوت زیبایش شروع به تلاوت میکرد و همکارانش در برج مراقبت پایگاه هوایی همدان از صوت تلاوت متوجه بازگشت وی میشدند.
▫️سرلشکر خلبـــــان▫️
#شهیــد_خســـــرو_عبدالکریمی🌷
《ایام شهــادتــــ》🕊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
جزء سوم قرآن کریم .mp3
4.24M
💿 #تندخوانی⇧⇧
◀️ جزء سوم قرآن کریم
🎙 #استاد_معتز_آقایی
🔸حجم: ۴ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
3294196_241.mp3
7.36M
💿 #ترتیل⇧⇧
◀️ جزء سوم قرآن کریم
🎙 #استاد_شحات_محمد_انور
🔸حجم: ۷ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_9026204_1397-2-31-19-46.mp3
10.05M
#پیشنهاد_دانلود👌👌
#ویژه
#صوت
🌱قَسم به روزایِ روزه داری...
🍂قسم به تشنگیِ تو آقا...
🌱تا #مادر_شهیدی میبینم...
🎤بانوای #حاج_مهدی_رسولی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در رقص گلوله💥 دلنشین میمیرند روی هیجان سرخ مین💣 میمیرند خاکستر پیکر تو 🌷هم گمشده
🔰وظیفه شناسی
🔸می گفت: مهم نیست❌ چه #مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست👌 انجام #وظیفه کنیم.
🔹خیلی برای #کارش دل می سوزاند. حسابی خودش را سر کار خسته😪 می کرد. هر جا دوره تیر اندازی💥 بود او هم شرکت می کرد از سر کار می آمد آنجا، یه موقع هایی می دیدیم از #خستگی جانی برایش نمانده. ولی باز با همان وضعیت از #بهترین_ها بود.
#شهید_جواد_الله_کرم
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃 رمضان یعنی ...
میشود به #رنگِ خدا هم
زندگی کرد...
ما هم یه عملیات #رمضان داشتیم
که همه #رنگ خدایی گرفتند و در
زیباترین حالت، #خونین بال با
معبود ملاقات کردند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃 رمضان یعنی ... میشود به #رنگِ خدا هم زندگی کرد... ما هم یه عملیات #رمضان داشتیم که همه #رنگ خدا
3⃣7⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔸توی #منطقه_عملیاتی_رمضان محاصره شده بودیم
۱۵ نفری می شدیم
#تشنگی فشار آورده بود
همه بی حال و خسته خوابمون برد
🔹وقتی بیدار شدیم ، شهید فایده گفت:
بچه ها من خواب حضرت زهرا سلام الله علیها رو دیدم
حضرت با دست خودشون به من آب دادند و قمقمه ی شهیدی رو پر از آب کردند ... سریع رفتم سراغ قمقمه ی یکی از بچه ها که #شهید شده بود
🔸دست زدیم ، پر از #آب خنک بود
انگار همین الان توش یخ انداخته بودند
🔹همه ی بچه ها از اون آب #سیراب شدند
از اون آب شیرین و گوارا
از مهریه ی #حضرت_زهرا سلام الله علیها...
📚راوی: غلامعلی ابراهیمی
منبع: کتاب افلاکیان ، صفحه284
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
میگویند هر وقت آب مینوشی بگو:
یاحسیــن(ع)
اما این روزها که آب میبینی و نمینوشی، آرام بگو:
یا ابالفضل(ع)....😔
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مشکلات دیگران خیلی برای #روحالله مهم بود. اگر کسی از مشکلاتش به او میگفت، کلی #تلاش میکرد تا مشک
💢روحالله مقید بود تا جایی که میتوانست، #پنجشنبهها به بهشت زهرا(س)🌷 برود. اعتقاد داشت از وقتی به طور منظم سر #مزار_مادرش میرود، زندگیاش سر و سامان گرفته😍
💢بعد از مزار مادرش حتما #گلزار_شهدا هم میرفت. مخصوصا سر مزار شهید #صیاد_شیرازی. بعد از شهادت رسول خلیلی🌷 سر مزار او هم میرفت. و حالا مزار خودش تا قیامت #دارالشفای آزادگان خواهد بود.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh