eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۲۹ استاد پرهیزگار .MP3
961.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه بقره✨ #قرائت_صفحه_بیست_ونهم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
واقعا کی فکرش رو میکرد ادامه راهتان اینقدر #سخت باشد بعد از شما #غرق شدیم در روزمرگی هایمان و گیر کردیم به سیم خاردار #نفس #دعایمان_کنید #شهید_مرتضی_عطایی🌷 #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_3438779.mp3
4.04M
🔻ختم چله کلیمیه 💐قرائت زیارت آل یاسین بہ نیابت از شهدا 👈جهت تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان(عج) 🌱 سَلامٌ عَلےٰ آلِ یٰاسینْ ... 🌹 🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#عاشقانه_‌شهدا 💞 ❣روزی که #مهدی می‌خواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد☎️ خانه خواهرش. از لحنش معلوم بود خیلی بی‌قرار💓 است. #مادرش اصرار کرد بگویم بچه‌ دارد به دنیا می‌آید. گفتم: نه❌ ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید #نگران برگردد... ❣مدام میگفت: من مطمئن باشم #حالت خوب است؟ زنده‌ای هنوز؟ بچه هم زنده است⁉️ گفتم: خیالت راحت همه چیز #مثل_قبل است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمد😍 و چهار روز بعد #ابراهیم آمد... ❣بدون اینکه سراغ بچه برود🚷 آمد پیش من گفت: #تو حالت خوب است ژیلا؟😍 چیزی کم و کسر نداری بروم #برات_بخرم؟! گفتم: احوال #بچه را نمی‌پرسی⁉️ گفت:‌ تا خیالم از #تو راحت نشود نه!😉❤️ ❣وقتی به خانه می‌آمد🏘 دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم🚫 همه کارها را #خودش می‌کرد. لباس‌ها را می‌شست، روی در و دیوار اتاق پهن می‌کرد. #سفره را همیشه خودش پهن می‌کرد. جمع می‌کرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه #فقط_بااو بود. #شهید_محمدابراهیم_همت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 🔻 #استاد_پناهیان * #لذت_آغوش_خدا.... * 37 💕◈•══•💞•══•◈🌷 #مدیریت_رنج_ها 36 "انتقال مفهوم رن
❣﷽❣ 🔻 * .... * 38 💕◈•══•💞•══•◈🌷 37 "شاخصِ عشقِ به خدا" 🌺 قلبی که عشق به خداوند متعال داشته باشه، طبیعتاً "دوست داره که در راه خدا رنج بکشه". 💖 وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: «دل انسانِ خدادوست، رنج و سختى در راه خدا را بسیار دوست دارد و دلِ غافل از خدا، راحت‌طلب است. پس، اى فرزند آدم! گمان نکن که بى‌رنج و سختى، به مقام بلند نیکوکارى خواهی رسید؛ زیرا که حق، سنگین و تلخ است و باطل سبک و شیرین است» 🌷 وقتی زندگی اولیای الهی رو نگاه میکنیم، میبینیم که چقدر به رنج کشیدن در راه حق، علاقه داشتن. دوست داشتن برای خدا زیاد سختی بکشن.😌💗 🌺 مثلاً امام سجاد (ع) به دفعات، پای پیاده به زیارت خانه خدا می‌رفتند... چقدر دوست داشتن که در راه معشوق رنج بکشن... 🔶 من و شما چقدر علاقه داریم در راه خدا سختی بکشیم؟☺️ ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مهندسی فکر_2.mp3
8.87M
#مهندسی_فکر 2 آخه بلاهایِ ناگهانی ، یا مصیبت هایی که تعادل زندگی ما رو بهم میزنند، چه خیری دارند، که بخوایم بشینیم درموردشون تفکر هم بکنیم؟ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴 ما هم شهید می شویم ! وقتی در #قتلگاه_دنیا ... لذت گناهانش را ⇜حراممان می کنیم و به جرم #حزب_اللهی بودن هم، سرزنش می شویم ! جهاد اکبر؛ بیش از جهاد اصغر ⇜ #شهید دارد ... شهیدانی🌷 از جنس ذوب شدن های چندین ساله ... ذره ذره 👌 🔶 و امان از #قتلگاه_مجازی 📱 چه خوب هایی آمدند و غرق شدند😔 آن هم ، #ذره ذره اینجا هم میتواند سکوی پرش🕊 باشد و هم #مرداب شیطان ... #بنگر_که_چگونه_ایی⁉️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #کتاب_عارفانه 💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_پنجاه_ویکم 1⃣5⃣ #ویژگی_ها☺️
❣﷽❣ 💖(فوق العاده زیبا) 2⃣5⃣ «اعزام» (دکترمحسن نوری) ستون نفرات رزمندگان از کنار یک باتلاق و در مسیر یک دشت درحرکت بود. شب بود و هوا بسیارتاریک. درجلوی ستون احمـ🌹ــدآقا قرارداشت. همینطور که به آنهانگاه می کردم یکباره یک گلوله خمپاره درکنارستون منفجرشد❗️ ترکش خمپاره فقط به یک نفراصابت کرد. قلب احمـ🌹ــدآقا مورد هدف قرارگرفت!بعد ایشان به سمت راست چرخید و کلماتی از زبانش خارج شد که من فهمیدم چه می گوید. درآن لحظات احمـ🌹ــدآقاجلوی چشمان من به شهادت🕊 رسید و من همان موقع حیرت زده ازخواب پریدم. تاچنددقیقه بدنم میلرزید. روز بعد درمسجداحمـ🌹ــدآقارادیدم. خوابم رابرای ایشان تعریف کردم.اوهم لبخندی زد و گفت : به شماخبرمی دهم که خوابت رؤیای صادقه بوده یانه! پاییز سال۱۳۶۴ بود. تغییر در رفتار و اعمال احمـ🌹ــدآقا بیشترحس می شد. نمازهای ایشان همگی شده بود. یادم هست یکباربعد از نماز به ایشان گفتم: علت این همه شما در نماز چیست⁉️ می خواهید برویم دکتر؟ گفت:نه،چیزی نیست. ✨✨✨ امامن می دانستم چرا اینگونه است. در روایات خوانده ایم که ائمه ی ما در موقع نماز و زمانی که در پیشگاه باعظمت حضرت حق قرارمی گرفتند اینگونه برخود میلرزیدند. این حالت برای کسی که درک کند وجود بی مقدارش،اجازه یافته باخالق آسمانها و زمین صحبت کندطبیعی است. این ماهستیم که درنماز و عبادات معرفت لازم رانداریم.😔 خلاصه روال برنامه های ما ادامه داشت تا اینکه یک شب به مسجد آمد و بعد از نمازهمه ی ما را جمع کرد. بعد از بچه ها خداحافظی کرد و گفت: ان شاءالله فردا راهی جبهه هستم. احمـ🌹ــدآقا از ماحلالیت طلبید و از اهل مسجد🕌خداحافظی کرد. بعد هم به ما چندنفری که بیشتر از بقیه باایشان بودیم گفت: این ما و شماست. من دیگرازجبهه برنمی گردم❗️ دست آخرهم به من نگاهی کرد و گفت: خواب شما عین بود. نمی دانم چرا،اما من و آن بچه ها خیلی عادی بودیم. فکرمی کردیم حتماً به مرخصی خواهدآمد. فکرمی کردیم که اگراحمـ🌹ــدآقا هم برود یکی مثل ایشان پیدامی شود. نمی دانم چراهیچ عکس العملی از ما سر نزد. ماخیلی راحت با ایشان خداحافظی کردیم وحلالیت طلبیدیم. روزبعداحمـ🌹ــدآقا با سپاه تسویه کرد و به صورت بسیجی راهی جبهه شد. همه ی کارهای مسجد را هم تحویل داد. دیگر هیچ کاری درتهران نداشت. ما فقط از نامه های احمـــدآقا فهمیدیم که ایشان رزمنده ی گردان سلمان ازلشکر ۲۷ حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) است. .... 📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💖(فوق العاده زیبا) 3⃣5⃣ | گردان سلمان | علے میرڪیانی (فرمانده گردان) و یکی از رزمندگان گردان 🌸🌼🌸🌼🌸🌼 پاییز سال ۱۳۶۴ برای انجام پدافندی به همراه نیروهای گردان راهی منطقه ی مهران شدیم. گردان ما برای حفظ موقعیت منطقه ی مهران به این شهر اعزام شد. استعداد گردان ما شامل ۴۵۰ نفر از نیروهای بسیج و سپاه🇮🇷 بود. ما در ضمن حضور در منطقه، مشغول بالا بردن توان رزمی نیروها برای حضور در عملیات آینده بودیم. مدت حضور ما در منطقه ی غرب زیاد طولانی نشد. ما پس از مدتی به دو کوهه آمدیم. دوره سه ماهه ی حضور رزمندگان گردان ما به پایان رسیده بود. قرار بود همه نیروهای گردان ما تسویه بگیرند و بروند. لذا با توجه به آغاز عملیات والفجر ۸ در منطقه ی فاو، برای همه ی رزمندگان صحبت کردم. گفتم: شما می توانید بروید. برگ تسویه ی📄 همه شما آماده است. امّا لشکر برای عملیات بعدی احتیاج به نیرو دارد. هر کس می تواند بماند. تعدادی از بچه ها به دلایل شخصی و مشکلات رفتند ولی بیشتر نیروها از جمله احمدعلی در گردان باقی ماند. البته من ایشان را اصلاً نمی شناختم و نشناختم❗️ ما راهی منطقه ی عملیاتی فاو شدیم. کار در این منطقه بسیار سخت بود. عراق با کمک کارشناسان غربی و شرقی شدیدترین موانع را پیش روی رزمندگان ایجاد کرده بود. عبور از اروند با آن شرایط و پیچیدگی ها و عبور از ده ها مانع مختلف درساحل دشمن کاری بود که جز با توکل به خدا و قدرت ایمان امکان پذیر نبود. هنوز بسیاری از کارشناسان جنگی دنیا از نحوه ی عبور رزمندگان ما از اروند و رسیدن به مواضع عراقی ها در . ما در یکی از مراحل عملیات حضور یافتیم. نبرد اصلی رزمندگان ما با لشکر گارد ریاست جمهوری عراق، در کنار کارخانه ی نمک به شدت ادامه داشت. به نیروهای گردان ما مأموریت مهمی داده شد. باید در شب ۲۷بهمن که یک هفته از شروع عملیات می گذشت به منطقه ی خور عبدالله می رفتیم. از تاریکی شب استفاده کردیم و به یک ستون نیروها را از کنار باتلاق و از جاده ی خور عبدالله به سمت پل مهم منطقه منتقل کردیم. در طی مسیر بود که چند گلوله خمپاره در کنار ستون نفرات ما به زمین نشست. ما چند شهید و مجروح داشتیم. اما هر طور بود خودمان را به خور عبدالله رساندیم و حمله را آغاز کردیم. البته بقیه بچه ها خصوصاً آنها که با برادر نیری در یک دسته بودند اطلاعات بیشتری از او دارند. ... 📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
fadaeian-haftegi951226 (5)-2.mp3
10.13M
🎧🎤🎧 تو #زینبیه قیامته پس کی نصیبم #شهادته😭😭 .. 🎤🎤 #سید_رضا_نریمانی 🌺التماس دعای شهادت🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
این #شبها دلــــ❤️ـــــم بیشتـــــر از هـــــر وقت بی تــــاب #شماست درمان این حال خرابم💔 انتهای #راه_شماست #شهــــــــــادت 🌷 دنیـ🌏ـا با تمام لذت هایش بماند برای اهلش؛ من اهل #دنیا نیستم❌ #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ 🌾 اصلا #امروز هر طور که می‌خواهد بچرخد💫 🌾همین در #فکر_تو باشم حالم را خوبِ #خوب می‌کند😍 السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذى ضمِنهُ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🌺🌼🌸🌺🌼 جواب #سلام توست که صبـ☀️ـح مرا به خیر می کند...☺️ #تویی که #خوب و لطیفی، شبیه بارانی🌧 #شهید_محمودرضا_بیضایی #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
safat khas ali.qaraati.mp3
1.93M
🎧 فایل صوتی 🎙واعظ: حجت الاسلام #قرائتی 🔖 ویژگی های خاص امیرالمؤمنین علیه السلام 🔖 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻مادر شهید:  🔸محمدرضا فوق‌العاده👌 از خودش مراقبت می‌کرد، #ظاهر امروزی داشت و اصلا به ظاهرش پایبند ن
🔰خستگی‌ناپذیر 🔸دوکوهه مسئول پیشتیبانی بود و کارش سخت و #پرتحرک بود از هشت صبح⏰ تا هشت شب #خادمی بود و از نه شب تا یازده شب هم #بازدید گردان تخریب بود 🔹که باید با #زائران خواهر همراهی می‌کردیم و پای ثابت این کار او و یکی از دوستان👥 بودند تازه ساعت دوازده شب تا چهار صبح کنار رادیو📻 🔸 #دوکوهه باید پست می‌دادیم هیچ‌وقت نمی‌نالید❌ و با عشق #علاقه کار می‌کرد خلوص نیت در عملش بود👌 و خستگی نداشت. همیشه برای انجام کارها #داوطلب بود بنیه قوی💪 و بدن سالمی داشت. که او را سرحال نگه‌ می‌داشت تا #وظیفه_خادمی‌اش را به نحو مطلوبی انجام دهد❤️ #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰خستگی‌ناپذیر 🔸دوکوهه مسئول پیشتیبانی بود و کارش سخت و #پرتحرک بود از هشت صبح⏰ تا هشت شب #خادمی بود
0⃣7⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰از روز اولی که رو تو دانشگاه دیدم یه مظلومیت خاصی تو چشماش🙂 بود. با خیلیا فرق داشت. و متکبر نبود❌ خودش برای رفاقت👥 قدم جلو میذاشت. 🔰اصلا هم چیزی رو به دل💗 نمیگرفت خیلی داشت، غم دیگران رو انگاری غم خودش میدونست💔 و تا اونجایی ک در بود برای حل شدن اون مسئله به دیگری میکرد. 🔰اگه کسی ناراحت بود، حتی شده ! با موتور🏍 میرفت دنبالش و میبردش بیرون. طوری فضا رو براش عوض میکرد که اصلا طرف یادش میرفت داشته! و نهی از منکر و نصحیت های دلسوزانش همیشه بجا بود👌 🔰عین یه بزرگتر و دلسوز که انگاری کوله باری از داره پشتمون بود💪 خنده هاش واقعا آدمو سر حال میکرد☺️ یکی از شبـ🌙ـهای قبل از رفتنش، وقتی رفتیم بیرون خیلی بهش اصرار کردم که نره🚷 ولی اون آماده رفتن بود. 🔰 دفاع از حرم رو میدونست میگفت: حالا ک در توانش هست اگه نره باید پاسخگو باشه. گفت: ناراحت نباش! من برمیگردم😔 بهش گفتم تو همه کاراتو کردی که بری، از وابستگی ها و دل بستگی هات💞 دل کندی، حتی دادی رفیقت، هیچ چیز دنیایی نذاشتی بمونه و داری همه چیزو واسه جمع میکنی. بعد به من میگی برمیگردی⁉️ 🔰از اون های همیشگی به لباش اومد. طوری که واقعا نتونستم ادامه بدم و چیزی بهش بگم. انگار یه خداحافظی👋 بود😭 یه عکس گرفت و گفت به کسی چیزی نگو🚫 و . 🔰دیگه نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم📵 تا روزی ک رسید. اون لحظه فقط یادمه ک همه رو صدا میکردم😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا