🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #رمان #مثل_هیچکس ♥️ #قسمت_بیست_ویکم 1⃣2⃣ 🍂نیروی درونی که محمد درباره اش حرف می زد فکر می کردم.
❣﷽❣
#رمان
#مثل_هیچکس ♥️
#قسمت_بیست_ودوم 2⃣2⃣
🍂سفر آغاز شد از همان ابتدا با گم شدن شایان پسر کوچک دایی مسعود در فرودگاه ترکیه فهمیدم با وجود بچه های قد و نیم قد چه آیندهای در انتظار ماست. سفر شلوغی بود قرار بود یک هفته آنجا بمانیم بیشتر سعی می کردم از جمع جدا شوم👤 و کنار دریا قدم بزنم گاهی هم به اجبار با آنها می رفتم
🌿یک روزه همراه پدر و مادرم برای خرید به پاساژ بزرگی رفتیم در مغازهها دنبال هدیه ای برای #محمد بودند اما هر چه نگاه میکردم چیز مناسبی نمی دیدم سرگرم تماشای ویترین یک مغازه بودم که پدرم از چندمغازه آن طرف تر بیرون آمد و صدایم زد:
_رضا بیا مامان کارت داره
به سمت مغازه لباس فروشی که مادر و پدرم در آن بودند حرکت کردم. وقتی وارد مغازه شده مادرم گفت:
_مامان جان کجایی؟! چرا همش از ما عقب میوفتی؟ پسرم بیا اینجا رو نگاه کن برات انتخاب کردم. ببین خوشت میاد؟ این شلوارک سورمه ای و تیشرت زرد خیلی قشنگن مارک هم هستن جنسشون خوبه اینجا هوا گرمه می تونی وقتی میری کنار ساحل بپوشی. این تی شرت رکابی هم برات برداشتم چند تا رنگ داره ببین خودت کدوم رنگش رو دوست داری. برای باباتم از همین رنگ طوسی رو برداشتم. این شلوار لی آبی را ببین خوشت میاد؟
🍂نگاهی به کوه لباس هایی که مادرم برایم انتخاب کرده بود انداختم از زیر لباس ها چند تایی را بیرون کشید و ادامه داد:
_ببینین شلوار کتان رنگش خیلی قشنگه برداشتمش میری دانشگاه بپوشی یهو لباس های ترم جدیدتم همینجا بخر حالا باز جای دیگه هم چیزی خوشت اومد بگو
+ممنون من که لباس زیاد دارم. همین تازگی برای عید لباس خریدم هنوز همشونم استفاده نکردم
_اشکالی نداره جنسش خوبه بردار حالا بعد ها نیاز میشه.
🌿کمی لباس ها را زیر و رو کردم از فکر پوشیدن شلوار لی آبی آسمانی و تیشرت زرد در کنار خنده ام گرفت😅 و گفتم:
_حالا درسته که به من می گن خوشتیپ ولی دیگه نه اینجوری
برای این که دل مادرم را نشکنم از بین آن همه لباس چند تا که رنگ ملایم تری داشت را انتخاب کردم.
_رضا چرا فقط همینا رو برداشتی؟ این شلوار که خوبه خوشت نیومد؟
+همین کافیه مامان حالا شاید جای دیگه ای هم چیزی دیدم.
با اینکه سعی کردم دلش را به دست بیاورم اما چهرهاش مشخص بود ناراحت شده است ...
✍ نویسنده: فائزه ریاضی
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خوشبحال شهدا با صدای یوسف بهشتی.mp3
4.99M
🎵 #صوت_شهدایی
✨خوش به حال شهدا
✨ رفتنو از این قفس پر کشیدن
✨خنده خدا رو با جون خریدن
🎤🎤 #یوسف #بهشتی
#پیشنهاد_دانلود👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
°★°ما اگر #گم گشتهی راهیم
عیب از جاده نیست❌
جاده ها جا میگذارند
آن که را #آماده نیست😔
°★°آب و نان از آن دونان
#آسمان از آنِ ما
این قفس⭕️
سقف نگاه مردم #آزاده نیست
°★°پیش پای دوست #افتاد
اما #سربلند
پیش پا افتاد
اما #پیش_پا افتاده نیست🚫
°★°از #وضو با خون دل
آن «گونه» گل🌷 انداخته
خندهی مستانهی این زخمها
از باده #نیست
°★°ساده از این کوچهها🏘
این #نامها رد میشویم
رد شدن از #معبرخون_شهیدان
#ساده_نیست❌
📝حسین مودب
#شهدای_مدافع_حرم
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5802895348296845603.mp3
2.35M
🎧 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #حیدریان
🔖 غضب و بخشش 🔖
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♨️ #در_میانه_آتش | اولین گفتگوی مطبوعاتی #سرلشکرسلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
👈 به همراه اشارهها و توصیههای #رهبر انقلاب در جریان جنگ ۳۳ روزه با رژیم صهیونیستی
📝 متن این گفتگو در نشریه مسیر دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب به #چاپ رسیده است.
📺 پخش فیلم گفتگو:
⇜ #سهشنبه ساعت ۱۹:۳۰ شبکه ۱ سیما
⇜سهشنبه ساعت ۲۲ شبکه افق
⇜پنجشنبه ساعت ۱۸:۳۰ شبکه مستند
↶و همزمان در سایت KHAMENEI.IR
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید #نفت ریختند و #آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن
⭕️عکس فرزندم را برایم #نفرستید، میترسم دلم بلرزد💓 و وابستهاش شوم
💎وقتی فرزندش به دنیا آمد، به همسرش پیغام داد « #عکس فرزندم را برای من نفرستید❌ زیرا میترسم دلم بلرزد و برگردم #ایران و وابستهاش💞 شوم».
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
#شهید_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️عکس فرزندم را برایم #نفرستید، میترسم دلم بلرزد💓 و وابستهاش شوم 💎وقتی فرزندش به دنیا آمد، به همس
1⃣9⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰فرزندم #محمودرضا را باردار بودم و قاعدتاً دوست داشتم هنگام تولد فرزندمان، همسرم💞 کنارم باشد. هنگامی که این پیغام💌 را به ایشان دادم، گفت: اینجا به من بیشتر نیاز است و باید #بمانم» و من هم قبول کردم.
🔰وقتی محمودرضا به دنیا آمد👶 همسرم به من پیغام داد که عکس📸 #فرزندم را برای من نفرستید، زیرا میترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و #وابستهاش شوم. مدتی از اعزام غلامرضا به #سوریه گذشته بود و او هنوز فرزند دومش👥 را ندیده بود، تا اینکه تصمیم گرفتیم دیدار غلامرضا و محمودرضا در سوریه باشد.
🔰بهشون گفتم: به اتفاق بچهها و #مادرتان رهسپار سوریه هستیم✈️و او بسیار خوشحال شد😍 و کارهای سفر ما را از آنجا پیگیری کرد و گفت: «شما که به سوریه بیایید و برگردید، #خبرشهادت من را خواهید شنید و این آخرین دیدار ما خواهد بود😔 اما من حرف ایشان را جدی نگرفتم.
🔰روزی که ما به سوریه رسیدیم، #غلامرضا با یک دسته گل💐 به استقبال ما آمد و در آن لحظه به یادماندنی من و مادرش، غلامرضا را بعد از چهار ماه📆 در سوریه ملاقات کردیم و او #فرزندانش را در اغوش کشید و آنها را غرق بوسه کرد.
🔰وقتی خبر شهادت🌷 غلامرضا را به ما دادند، #مونس گوشه اتاق گریه میکرد. از او سؤال کردم چرا گریه میکنی؟ مگر چه اتفاقی افتاده⁉️ چون ما هنوز به مونس نگفته بودیم که #پدرت شهید شده و نمیدانستم چطور به یک بچه ۶ ساله بفهمانم که دیگر پدرت را نمیبینی😔 مونس گفت: «وقتی در سوریه بودیم بابا من را در آغوش گرفت و گفت: اگر من #شهید شدم غمگین و ناراحت نباشید، من #زندهام و همیشه در کنار شما هست💕
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_6006033660581511542_1396-11-8-13-16.mp3
2.26M
#رضا رضا امیر📞
امیر جان به گوشم
موقعیت داداش !
حاجی #امام_زمان کمکمون کنه
یاعلی
رضا توروخدا، توروخدا برگرد😭😭
📞مکالمه بی سیم
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۶۳ استاد پرهیزگار .MP3
1.02M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه آل عمران✨
#قرائت_صفحه_شصت_وسوم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
⭕️ #گناههای_کوچک
💢یک روز مریم آمد و گفت: به من یک روز #مرخصی بده. رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه می رود! پرسیدم: #تصادف کردی⁉️
💢جوابی #نداد... پاپیچش شدم تا بالاخره گفت که روی لولههای #نفت که خدا میداندتوی آفتابـ☀️داغ #خوزستان چقدر داغ میشدند #پابرهنه راه رفته!
💢پرسیدم: #چرا این کار رو کردی؟
گفت: #غافل شده بودم این کار رو باید می کردم تا یادم بیاید چه آتشی🔥 در آخرت منتظر من است. گفتم: تو که کاری جز #خدمتکاری نمی کنی.
💢گفت: فکر میکنی! بعضی اشارهها، بعضی سکوت های #نابه_جا؛ همهی اینها #گناهای کوچیکیه که تکرار می کنیم و برامون #عادی میشن😔
#شهیده_مریم_فرهانیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فرازی_از_وصیت 4⃣1⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_مرتضی_عبداللهی ⚜دوست دارم اگر #شهید شدم؛ پیکری ندا
🍂ما ترڪِ #سر بگفتیـم
⭕️تا دردسر نبـــ✘ــاشد ...
🍂غیـــر از خیالِ جانــان❣
⭕️در #جان و سر نباشــــد ...
#پيادهرویاربعين
#شهید_مرتضى_عبداللهى
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
كانال_نوحه_خون_جواد_مقدم_هوای_تو.mp3
8.47M
🎵 کربلایی #جواد_مقدم
هوای تو دارد هوای دلمـ♥️
پر از عطر #یاسه فضای دلم
#بیایوسف_فاطمه_العجل
#مناجات_با_امام_زمان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 🔻 #استاد_پناهیان 🌹 #لذت_آغوش_خدا 70 💢 پیامبر اکرم (ص) توی ادامۀ دعا عرضه میدارن: ✅ خدایا کف
❣﷽❣
🔻 #استاد_پناهیان
💞 #لذت_آغوش_خدا 71
"چرا اینجوری هستیم؟"
💢میدونید مشکل ما چیه که دعاهامون رونق نداره؟
*مشکل اصلی ما این سومیه هست... مشکل ما اینه که از عصیان کردن بدمون نمیاد...😒
- چرا ما حریص به مناجات و استغفار نیستیم؟🙄
*چون از گناه بدمون نمیاد. میگیم خدایا شما بدتون اومده؟ خب ببخشید!😏
🔸 خدا میفرماید پس خودت ناراحت نشدی؟!
🔺خدایا چه عرض کنم! خب پیش اومد دیگه! 😊
من دیدم تا گناه کردم شما ناراحت شدی، اومدم استغفار کنم! وگرنه اون گناهه که ناراحتی نداره!😏
🔺خدایا داریم میگیم الهی العفو... البته کارِ بدِ زیادی نکردیما!
اما خدایا از چشمات معلومه ناراحت شدی و میخوای ما رو بزنی! حالا ناراحت نشو دیگه خدایا! مگه چی شده؟!😌
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh