eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین شب جمعه ماه رجب محتاج دعای خیرتون هستند🌺🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سبک_زندگی_مؤثرتر_از_آگاهی_و_ایمان 9⃣ #استاد_پناهیان 🔻 🔹اندکی ایمان و علاقه‌های خوب، برای انجام رفت
0⃣1⃣ 🔻 🔹اگر خیلی از اوقات، مقام عمل کمتر از علم تلقی می‌شود، برای این است که «اثر رفتار، دیر ظاهر می‌شود» اما در عوض، اثرش قطعی است! 🔹عمل و رفتار، اثرش را زود نشان نمی‌دهد و این یک حُسن است، زیرا انسان را صبور بار می‌آورد و رشد می‌دهد 🔹هنوز همۀ درس‌های حوزه «ترمی،واحدی» نشده؛ اگر همه «ترمی،واحدی» بشود دیگر به سختی می‌توان انتظار پرورش «مجتهد» داشت! 🔹چرا اجازه می‌دهیم غذاهای ما را عوض کنند؟ چرا باید از سبک غذاخوردن و لباس‌پوشیدن دیگران تقلید کنیم؟ چرا اینجاها تعصّب نداریم؟! یک‌کمی خودت باش! چرا به موسیقیِ کشور خودت که متناسب با فرهنگ و خاک توست، تعصّب نداری؟ 🔹چرا هر موسیقی‌ای را گوش می‌کنی؟ چرا موسیقی‌ای که برای یک فرهنگ و یک سرزمین دیگر است، به خوردِ خودت می‌دهی؟! ________ ⭕️ اگر خیلی از اوقات، مقام عمل و رفتار کمتر از علم و آگاهی تلقی می‌شود، به‌خاطر این است که «اثر رفتار، دیر ظاهر می‌شود» اما در عوض، اثرش قطعی است. مثال واضحش «ورزش» است؛ کسی که تازه ورزش‌کردن را آغاز کرده، هر روز نباید عضلات خودش را اندازه‌گیری کند تا ببیند چند سانت تغییر کرده است؟ باید ورزش را ادامه بدهد تا کم‌کم به نتیجه برسد. ⭕️ اینکه عمل، اثرش را زود نشان نمی‌دهد، معمولاً یک عیب یا «امتیاز منفی» برای عمل تلقی می‌شود، ولی انصافاً این عیب نیست بلکه حسن است. عمل این امتیاز مثبت را دارد که شما را صبور بار می‌آورد و رشد می‌دهد. یکی از نقایص فرهنگی و فکری جامعۀ ما این است که وقتی به عمل بها ندادیم و برای کنترل عمل برنامه‌ریزی نکردیم، کلاً آدم‌های بی‌حوصله و عجولی می‌شویم و کلاً دوست داریم از همه‌چیز، زود نتیجه بگیریم. ⭕️ اگر آن‌طور که باید و شاید، به رفتار، بها می‌دادیم آن‌وقت این باور برایمان جا می‌افتاد که «در این دنیا، کلاً همه‌چیز طول می‌کشد و همه‌چیز با تدریج و تأنی انجام می‌شود» اگر این تدریج و تأنی را نپذیری، نمی‌توانی درست زندگی کنی! در روایات، فرموده‌اند که اگر خواستی از یک رفتار خوب، اثر بگیری باید حداقل یک‌سال آن را ادامه بدهی! (مَنْ عَمِلَ عَمَلًا مِنْ أَعْمَالِ الْخَيْرِ فَلْيَدُمْ عَلَيْهِ سَنَةً وَ لَا يَقْطَعْهُ دُونَهَا؛ دعائم الاسلام/1/214) ⭕️ امام باقر(ع) می‌فرمود: من دوست دارم کاری را که می‌خواهم انجام بدهم، ادامه بدهم. اگر شب بنا بوده انجامش بدهم و انجام ندادم، روز قضایش را به‌جا می‌آورم و بالعکس (اصول سته‌عشر/237) از آقای بهجت پرسیدند: چه‌کار کنیم به نماز شب مداومت پیدا کنیم؟ فرمود: هرشب نتوانستی بخوانی، روز بعد، قضایش را به‌جا بیاور! ⭕️ در ادامه روایت می‌فرماید: محبوب‌ترین کارها، عملِ مداوم است...اگر خواستی نفست را به یک عمل عادت بدهی، یک سال آن را ادامه بده (اصول سته‌عشر/237) کم‌کم بحث ما دارد به مفهوم سبک زندگی نزدیک می‌شود، یعنی سراغ رفتارهایی می‌رویم که استمرار دارند و معنای سبک زندگی در اینجا خودش را نشان می‌دهد. ⭕️ هرکاری را انسان بخواهد انجام بدهد، معمولاً طول می‌کشد تا به نتیجه برسد. قبلاً در دوران دبستان به بچه‌ها می‌گفتند «لوبیا بکارید» اینکه بچه‌ها با کاشت یک محصول آشنا شوند خوب است، اما کاش در مدسه به بچه‌ها بگویند، یک درخت میوه هم بکارید! اگر یک دانش‌آموز مثلاً چهار سال تحمل کرد تا درختش رشد کند، اصلاً خودش هم بزرگ می‌شود، و به یک بلوغی می‌رسد. ⭕️ یکی از ابعاد رشد شخصیت انسان و یکی از ابعاد رشد انسان-حتی در زمینه‌های ذهنی و فکری- همین صبر است. آدم بی‌صبر، نمی‌تواند از نظر فکری رشد کند! ⭕️ درس‌خواندن هم باید مداوم و قطره‌ای باشد تا مطلب برای انسان جا بیفتد. وقتی دانش‌آموز، دانشجو یا طلبه، در شب امتحان حجم بالایی از درس را می‌خوانَد، در واقع علم و خلاقیت خودش را نابود می‌کند. طلبه‌های گرامی هم متأسفانه به این سیستمِ ترمی واحدی و امتحان‌دادن، ملحق شده‌اند. وقتی امتحان دادی، یعنی آن درس را تمامش کردی و دور ریختی! ذهن انسان بعد از امتحان، اکثرِ آن دارایی‌ها را دور می‌ریزد. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
روی پای خدا_8.mp3
7.78M
8 👣 💢درک مراتب ، آرام آرام، تو را بسمتِ یقینِ قوی‌تر به پیش می‌برد. هر قدر توکلت قوی‌تر می‌شود و از غیر خدا بیشتر می‌بُری👌 یقینِ تو به الله و مسیرِ پیش رویت بیشتر شده و شک و تردیدها از وجودت، رخت برمی‌بندند. 👆 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دلم‌هواے .. کردہ   سرزمین‌ سنگرهاےنــ✨ـور لالہ‌هاے🥀خونین خاک ڪه..↓ بوے میدهد😌 دلم‌ قدم‌ گذاشتن‌👣 به را میخواهد، اما! من‌، 😔😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_28176919.mp3
3.47M
🎵 احساسی ✨باز تو سینه دل نمیشه بند ✨رفته تا شلمچه و اروند 🎤🎤 👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فرمانده_شجاع 🌷| در یکی از #عملیات_ها 💥در شهر حلب، تکفیری ها با موشک های پیشرفته ی (کورنت) و (تاو)
🍂خوش به حال 🍃پرکشیدند🕊 از میان حرم 🍂بین سجده میان سرخی 🍃آرمیدند با اذان حرم 🍂مثل با قدی رعنا 🍃شده بودند پاسبان حرم💫 🍂چه قدر جان دادند 🍃در ره دوست عاشقان حرم 🍂روی شنگ مزارشان🌷 باید 🍃بنویسند خادمان حرم 🍂کم نشد از سر یکایکشان 🍃سایه ی لطف حرم 🍂پرچم یا حسین🚩 را دادند 🍃اربعین دست زائران حرم 🍂وای برما که بالمان بسته است😔 🍃 کجا و مدافعان حرم 🍂هر چه شد عاقبت که 🍃نزدیم پر در آسمان حرم 🍂ما که در دیم 🍃پس چرا نیامد "امام زمان" حرم 🍂یادم آمد فرار می کردند 🍃از خیمه دختران حرم💔 🍂آه! شیطان دوباره آمد و زد 🍃تازیانه به حرم 🍂شمر و خولی دوباره افتادند 🍃نیمه شب بی عمو به جان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
‌‌#رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 2⃣4⃣ 📚📖به اصرار حسین اون رو به بیمارستان کرمان منتقل کردند.حال و هوای ع
‌‌‌ 📚 📖قسمت 3⃣4⃣ 📚📖یادمه یه بار با حسین در گلزار شهدا بودیم،او یک یک،قبرهای دوستای شهیدش رو نشون میداد و خاطرات مختلفی از اونا نقل می کرد.اونجا هنوز اینقده وسعت نداشت ،همینطور که میون قبور شهدا قدم می زدیم،یه مرتبه ایستاد. 🌟رو به من کرد و گفت:هادی یه چیزی می خوام بگم.-گفتم:خب بگو.-گفت:من شهید میشم و من رو توی این ردیف دوم خاک می کنن. ✳️اون روز متوجه حرفش نبودم،دوسال بعد از شهادتش وقتی به زیارت قبرش رفتم باز یاد حرفش افتادم. دیدم قبرش هونجایی هست که اشاره کرده بود با توجه به اینکه انتخاب محل دفن شهدا در اختیار خانوادشون نبود و بنیاد شهید طبق نقشه خودش قبور رو تعیین می کرد،خیلی عجیب بود که پیش بینی حسین کاملا درست از آب دراومده بود. ✅هیچوقت حرفی که یه شب بهم زد رو فراموش نمی کنم. من سرباز بودم و تازه به مرخصی اومده بودم.نیمه شب به خونه رسیدم،برای اینکه اهل خونه بیدار نشن،بی سرو صدا به اتاقی رفتم،خیلی خسته بودم و می خواستم بخوابم. ✨لحظه ای نگذشته بود دیدم در باز شد و آقا حسین اومد تو.از دیدن هم خوشحال شدیم و باهم رو بوسی کردیم.دقیقه ای رو نشستیم و حرف زدیم ولی چون خسته بودیم نمی تونستیم بیدار بمونیم.حسین پتویی برداشت و به گوشه ای رفت خوابید ، عادت داشت پتو رو روی سرش بکشه. 🌟ده دقیقه ای نگذشت که سرش رو از زیر پتو بیرون آورد و بی مقدمه گفت:هادی هیچوقت تا بحال شده جای خودت رو ببینی؟.واقعا جا خوردم.-گفتم:یعنی چی جای خودم رو ببینم؟-گفت:یعنی جای خودت رو ببینی که چطور هستی،کجا هستی؟ ‼️من اصلا از حرفاش سر در نمی آوردم با تردید گفتم:نه.-گفت:من جای خودم رو دیدم.می دونم کجا هستم.نمی فهمیدم چی میگه،از طرفی خسته بودم و خوابم میومد. گویا حسین هم متوجه شده بود چون دیگه حرفش رو ادامه نداد. ✳️بعدها وقتی بیشتر به صحبت های اون شب فکر کردم خیلی از کارم پشیمون شدم.ناراحت بودم چرا از حسین معنی حرفاش رو نپرسیدم.احساس بی لیاقتی کردم.واقعا فرصت نابی رو از دست داده بودم چون حتما اسرار زیادی در اون حرفها نهفته بود. ✔️به روایت از محمد هادی یوسف اللهی ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‌ ‌‌ 📚 📖قسمت 4⃣4⃣ 📚📖هفته های آخر آمادگی برای عملیات بود،یه روز ما دیدیم ماشینی اومد و در محوطه ی اردوگاه توقف کرد.در باز شد و آقا حسین با دوتا عصا پیاده شد. ✳️همه تعجب کرده بودیم. هیچکس فکر نمی کرد اوبا اون مجروحیت سختی که داشت دوباره به منطقه برگردد.بچه‌ها از خوشحالی نمی دونستن چیکار کنن. ✅حسین با اونکه هنوز نمی تونست به درستی راه بره و با تنی مجروح،برای شرکت در عملیات اومده بود،بدنش به شدت ضعیف شده بود.اصلا توانایی لازم رو نداشت. 🌟کاملا مشخص بود به جهت دیگه ای اومده بود جبهه گویا می دونست که این آخرین دفعه است.چون واقعا از لحاظ جسمی در موقعیتی نبود که به منطقه بیاد.معلوم بود از بدن نحیف و زخم خورده اش ملتمسانه خواسته بود که این عملیات رو با او بیاد و تحمل کنه. ✳️هرچه به عملیات نزدیک می شدیم حال و هوای حسین هم تغییر می کرد. دیگه از اون فرد شوخ و شلوغ خبری نبود. نه اینکه زخمها و جراحاتش خستش کرده باشه،بلکه حالت خاصی داشت. ✨بیشتر توی خودش بود.در کلیه ی فعالیت ها حاضر و ناظر بود اما زیاد محوریت نداشت.در واقع داشت بچه‌ها رو برای بعد خودش آماده می کرد.سعی می کرد در تصمیم گیری ها نقش کمتری داشته باشه می خواست راه رو برای بچه‌ها باز کنه تا در غیابش بتونن کارارو بگردنن. ✳️و سعی می کرد خودش نیز برای عملیات آماده کنه او هیچوقت دوست نداشت که سربار کسی باشه و نمی خواست جلوی دست و پا رو بگیره وبر مشکلات واحد اضافه کنه. برای باز کردن گرهی اومده بود و باید توانش رو بالا می برد. ✔️به روایت از مجید آنتیکی ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Raaghaaeb.mp3
5.84M
👈توصیه های استاد شجاعی برای لیله الرغائب 📝 امشب باید رغبتهامون رو تنظیم کنیم. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5882072048196387525.mp3
5.78M
🎵 ❣آرزو کنیم تا نفس داریم بمونیم تو سایه سار عَلَم ❣آرزو کنیم هممون بشیم یه روزی 👈به یاد مدافعان حرم 🎤🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
وقتی هست ⇜مُردن بی وفایی ست😔 دلـ❤️ رهروِ راه خدایی ست هر که باشد با شهیدان🌷 در هر کجا باشد یقیناً👌 ست 🕊❤️ 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ▫️دوباره و نگاه من ✧به انـتـظــــار 💔 ▫️که شاید آردم صبا، ز کوی ✧یــــ😍ـار ▫️صدای تــ♥️ـو زهرطرف ✧رسد به گوش ▫️بیا ستاره سحر🌠 ✧قدم به گــــذار 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
صبح یعنی بهانه ے‌ یک به تُو تا صبـ☀️ـحم با سلامِ تُو بخیر شود😍 کافی‌ست که چشمانت را باز میکنی به سلام کنی صبـح که جای خودش را دارد ✓ظهـر و ✓عصـر و ✓شـب هم می شود ... 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - غریبی امام زمان - حجت الاسلام عالی.mp3
2.64M
♨️غریبی امام زمان (عج) بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸این شهید والامقام از #تکاوران تیپ ۳۷ سپاه حضرت عباس (ع) استان اردبیل و از "رزمی کاران" زبده🥋 استان
🔻مادر شهید: 🔸هاشم هفت سال داشت که به رحمت خدا رفت و به همین خاطر از همان کودکی👦 دلش می‌خواست روی پای خودش بیاستد با اینکه می‌خواستم بکند اما او مردانه💪 برای زندگی می‌کرد. 🔹در اکثر رشته‌های سررشته داشت عکاسی📸 معرق کاری و را دوست داشت و در کناری به ورزش🥋 به ویژه می‌پرداخت. 🔻برادر شهید: 🔸در شمال غرب با حسین آخربین همرزم بود. آنجا یک لحظه پستش را با آن شهید می‌کند و آن زمان ایشان شهید🌷 می‌شوند. همیشه از این موضوع ناراحت بود که چرا شهادت نصیب او نشده است😔 🔹زمان شهادت مهدی مرادی در دل کوه‌های برفی🏔 و ارتفاعات غرب پا به پای ایشان بودند که شهید مرادی به شهادت می‌رسند🕊 آن زمان پیکر این شهید در خاک می‌‌ماند و واقعا دسترسی به آنجا غیر ممکن بود 🔸هاشم تنها کسی بود که به کمک چند نفر دیگر اقدام به آوردن پیکر می‌کند. این اتفاق هم او را خیلی آزار می‌داد که در چیست که آن زمان او به مقام شهادت🌷 دست نیافت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌸🍃 💢توی اوج درگیری با تکفیری ها در #خان_طومان بودیم. تلفات زیادی از دشمن گرفته بودیم دشمن هم تلف
اصرار داشتند، هرچه زودتر در بهترین حالت👌 خدا را ملاقات کنند دنیایی نبودند❌ اما ما تازه میخواهیم سعی کنیم که ...! کجا به برسم؟!😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا