مداحی_آنلاین_وصیت_امام_حسن_مجتبی.mp3
5.95M
🏴 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
▪️وصیت امام حسن مجتبی(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸#حاج_اسماعیل_دولابی ( معلم اخلاق #شهید_ابراهیم_هادی ) 🍃هر وقت #کسی شما را اذیت کرد و ناراحت شدید
#خاطرات_شهدا
🔻 خاطره ای از برخورد شهید ابراهیم هادی با یک معلول
🔅بخوانید:
حوالی میدان #خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
🔅همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده #یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🔅ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی #آهسته برویم تا او ناراحت نشود.گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه⁉️
🔅بیا #سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.آنچنان #قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page342.mp3
772.2K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه مؤمنون✨
#قرائت_صفحه_سیصدو_چهل_دو
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#تلنگرانه💥
🥀میگن: تو روز #قیامت؛
جایگاه و ظرفیت هر کسی رو
نشونش میدن...
🌿میگن:فلانی....ببین....تو باید اونجا میبودی...ولی #نیستی !یعنی چی⁉️
یعنی باید بدوییم
🥀فکر نکنیم با #نماز و روزه
شق القمر میکنیم ؛)
[باید امروزت بهتر از #دیروزت باشه،
اگه می خوای اونروز کمتر حسرت بخوری...]
#بهخودمونبیایم :)
#شایدتلنگر...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
☘#شهیـد بیدارت میڪند 🥀#شهیـد دستت را میگیرد✋🏻 ☘شهیـد #شهیـدت مےڪند اگر که 🥀 بخواهی ☘فرقـی نمی ڪند..
🌾چفیه آقا
💢برادر #شهید ابراز می دارد:
وقتی پیکرش را داخل #قبر گذاشتم،از طرف همسر معززش گفتند محمود رضا سفارش کرده است چفیه ای که از آقا گرفته همراه او دفن شود؛جا خوردم؛نمیدانستم از #آقا چفیه گرفته؛رفتند چفیه را از داخل ماشین 🚗آوردند.
💢بردار #شهید تعریف میکند:یکی از دوستانش جمله ای عربی برای من پیامک کرده بود و اولش نوشته بود:این سخنی از #محمودرضاست. آن جمله این بود:《اذا کان المنادی زینب(س) فاهلا بالشهاده》یعنی:《اگر دعوت کننده زینب (س)باشد #سلام بر شهادت!》🥀
#شهید_محمود_رضا_بیضائی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾چفیه آقا 💢برادر #شهید ابراز می دارد: وقتی پیکرش را داخل #قبر گذاشتم،از طرف همسر معززش گفتند محمود
2⃣5⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰نگذار کار #بزرگم را خراب کنند
بارآخری که دراسلامشهردیدمش، نگران بودکه بعد از#شهادتش کسی شماتتی بکند، به ویژه در حق رهبر عزیز انقلاب. می گفت: «می ترسم بعدازما پشت سرآقا حرفی زده شود.» محمودرضا خیلی هوشیار بود.
🔰 فکرهمه جای بعداز #شهادتش را کرده بود. جنس نگرانیشرامی دانستم. نگران این بودکه مثل زمان جنگ،💥 کسانی بگویند جواب خون این جوان هاراچه کسی می دهدوازاین حرفها. نمی دانستم دربرابرحرفش چه باید بگویم. گفتم: «اینطوری فکرنکن. #مطمئن باش چنین اتفاقی نمی افتد.»
🔰وقتی این را گفتم برگشت گفت: «من می خواهم کار بزرگی انجام بدهم. نبایدحرفی زده شودکه ارزش آن را پایین بیاورد.» چیزی #پیدا نکردم درجواب حرفش بگویم. بی اختیارگفتم: «خون شهدای مامثل خون #سیدالشهدا(ع) است. صاحبش خداست. خدانمیگذاردچنین اتفاقی بیفتد.» گفت:به هیچ کس اجازه نده پشت #سرآقاحرف بزند.»
🔰خودش این #طور بود. دیده بودم که وقتی کسی حرف نامربوطی دربارهٔ آقامی زد، اخم هایش می رفت توی هم. اگربابحث می #توانست جواب طرف رابدهد، جواب می داد واگر می دیدطرف به #حرفهایش ادامه می دهد، بلندمی شدومی رفت.
#شهید_محمود_رضا_بیضائی🌷
#به_روایت_احمد_رضابیضائی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
🌲اگر #بخواهیم به ازای هر یک نفر از شهدا و جانبازان ايرانى #جنگ ايران و
🌲 عراق تنها ۱ دقیقه #سکوت کنیم، بيش از ۲ سال طول میکشد!
🌲«سلام و درود بر تمامی #شهدای جنگ☄ تحمیلی ، یادشان گرامی»
🇮🇷هفته دفاع مقدس گرامی باد.
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🖤چند ساعتی⏰ از افطار گذشته و #زهر آرام آرام خود را به #عمق جان میرساند.جگرش میسوزد ولی افسوس که در خانه خود #غریب است
♥️غربت میراث #مادریست.
دیروز میان #کوچه امروز میان خانه 🏡
فردا میان #گودالو آن سوی دیوار زنی که در رویای شاه بانویی غرق شده است
نگاه تارَش به کوزه آب اما فکرش میان کوچه های #بنی_هاشم است
نکند در این تاریکی، #زینبش زمین بخورد!
🖤چشم بر هم میگذارد که #پرده حجره کنار میرود: "برادرم حسن"
و فرو میرود در #آغوشی برادرانه...
#حسین_علیهالسلام سرش را به دامن گرفته و زینب کنار بستر ،هق هقش را درون سینه آرام میکند
♥️دستان برادر را میگیرد.سرد است، مانند دستان مادر وقتی از کوچه بازگشته بودکمی آنطرف تر #عباس مردانه #بغضش را فرو میدهد.دل 💓نگران مولایش است، نکند داغِ کمر شکن برادر را تاب نیاورد!؟
🖤چشمان بیفروغش روی اشکهای😥 #زینب خیره میماند: "گریه نکن جان برادر، گریه نکن"حسین لب #میگشاید تا شاید پاسخِ سوالش،کمی از داغِ سینه #حسن کم کند :"حسن جان! نمیگویی، آن روز میان کوچه ها، به مادرمان چه گذشت؟"
♥️و پاسخش #قطره اشکی میشود میانِ موهای سپیدِ برادر.موهایِ سپیدی که یادگار کوچه است در #آستانه حجره، مادر را میبیند.با همان #چادر_خاکی، دست به پهلو منتظر اوست.
پشت سرش،#پیامبر و پدرش #علی با لبخند 😊نگاهش میکنند.
🖤زینب را به #حسین میسپارد و حسین را به عباس.صدای شیون که بلند میشود، بار دیگر #مدینه رخت عزا بر تن میکند پیکرِ غرق تیرش را به خاک میسپارند وماتم #بقیع را به آغوش میکشد
♥️ زینب سر بر #شانه برادرش از کوچه های بیوفای مدینه میگذرند.
اما حسین چه بگوید از داغِ دلش!!
سخت است برادری،برادرش را خاک کند.
#امان_از_غریبی 💔
به مناسبت سالروز شهادت🏴 #امام_حسن_مجتبی(ع)
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📝دل نوشته وزیر #بهداشت برای سردار دلها 💓 🔹نمکی در بخشی از #دلنوشتهای خطاب به سردار سلیمانی نوشته:
🍁تنها خواسته #همسر شهید خانزاد از حاج قاسم !ما از طریق لشکر و #مسئولانی که به خانهمان میآمدند درخواست دیدار با حضرت آقا و سردار سلیمانی را داشتیم. تنها خواسته ما همین بود. روزی که حاج قاسم آمد، رفتیم ملاقات، نرگس گفت: «من یک خواهشی دارم».
🍁حاج قاسم گفت: «بگو». #گفت:«من از همه خواستهام مرا به دیدار آقا ببرند». سردار پرسید «از کی دوست داری بروی #پیش حضرت آقا؟»نرگس گفت: «از بعد شهادت پدرم». حاج قاسم پرسید «چرا؟»
🍁گفت: حس میکنم با دیدن ایشان آرام میشوم.سردار گفت: «حتما این کار را میکنم. یک #ماه و نیم بعد هم رفتیم دیدار آقا. وقتی دیدم نرگس با سردار آرام است، سعی کردم حرفی نزنم تا نرگس با #حاج قاسم بیشتر حرف بزند و بیشتر آرام شود.»
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh