❁﷽❣#سلام_امام_زمانم ❣﷽❁
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اَللَّهِ...
🌼سلام بر تو ای #مولایی که
همچون جدِّ #شهیدت
خون❣ خدا هستی
و حیات بخش #دین.
🌼سلام بر #تو
و بر روزی که دین خدا را
دوباره احیا میکنی🌱
📚 صحیفه مهدیه/زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بسیجی عاشق کربلاست ♥️
و #کربلا را تومپندار که شهری است
در میان شهرها 🌆
و نامی است در میان نامها
نه❌
#کربلا حرم🕌حق است
وهیچ کس را جز یاران #امام_حسین علیه السلام راهی به سوی حقیقت نیست🌱
💠کربلا مارا نیز در خیل #کربلاییان بپذیر🤲
#شهید_مرتضی_آوینی
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت #شهیده_صدیقه_پروانه🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃تقویم را نگاه میکنم. امروز #پنجم_آذر است و دقیقا هفتاد و هفت روز دیگر تا سالگرد #پیروزی_انقلاب مانده.
🍃هوس میکنم کمی در آن سال ها بچرخم، در روز های پرشور #تظاهرات. اینبار منبع سر و صدای انقلابیون در #گرگان بود. مثل امروز در این ساعات در مسیر #امامزاده_عبدالله گرگان همین حال و هوا غالب بود. درست هفتاد و هفت روز تا بیست و دو بهمن مانده بود. فضا شدیداً متشنج بود. سربازان #رژیم از هر طرف تیراندازی میکردند، آواز گلوله ها و شعارهای #تظاهرکنندگان در هم آمیخته بود.
🍃تظاهرات تا آخرشب به همان شور قبل ادامه داشت. بیش از صد نفر #مجروح شده بودند و دقیقا چهارده نفر به ضرب گلوله #شهید شدند. از بین این چهارده نفر #صدیقه همانی بود که به هوایش به آن سالها رفتم، البته تاریخ پنج آذر هم بهانه خوبی بود برای یاد کردن از او.
🍃اویی که در #اسفند هزار و سیصد و بیست و هشت در گرگان متولد شد. به خاطر ارادت مادرش به #فاطمهزهرا(س) نامش را صدیقه گذاشتند. صدیقه پروانه!
🍃میگفتند در #بحبوحه آن سالها صدیقه را یک جای مشخص پیدا نمیکردی! هرجا تظاهرات بود در شهر، خودش را میرساند تا به قول خودش به #تکلیف_شرعی و دینیاش عمل کند و دیگران را هم آگاه کند.
🍃آن روز هم صدیقه رفته بود تا همگام با تظاهرکنندگان شعار دهد. میخواست مثل بقیه حضورش را، #ایستادگیاش را ثابت کند. و ایستادگی صدیقه با خونش تضمین شد...
🍃به وقت پنجم آذر هزار و سیصد و پنجاه و هفت صدیقه پروانهوار و با فراغ بال به سوی پروردگار خویش پرواز کرد.
♡سالگرد #شهادتت_مبارک پروانه!♡
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
#شهیده_صدیقه_پروانه
📅تاریخ تولد: ۱۸ اسفند ۱۳۲۸
📅تاریخ شهادت: ۵ آذر ۱۳۵۷
🥀مزار شهید: گلزار شهدای امامزاده عبدالله
🕊محل شهادت: گرگان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️روپایی زدن مامور نیروی انتظامی و تشویق مردم در هشتگرد❤️😁👌🏻🇮🇷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚽️ خوشحالی #آرتین_سرایداران از برد تیم ملی ایران مقابل ولز
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدانه
#مناجات
🔻خداوندا! این تو هستی که قلبم♥️ را ملامال از عشق به راهت، #اسلامت، نظامت و #ولایتت قرار دادی.
💠خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آنچه را که #تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم🕊 اگر این نبود، آن هم خواست تو بود.
🔺پروردگارا! #رفتن در دست تواست؛ من نمی دانم کجا و چه موقع خواهم رفت‼️ ولی می دانم که از تو باید بخواهم که مرا در رکاب #امام_زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض #شهادت برسم🌷
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔴سعید عزتاللهی: هر موقع #تمام_مردم #کنار_هم بودیم به دنیا نشان دادیم #غیرت #تیم_ملی چگونه است👌👌
هافبک تیم ملی:
🔹این برد را به مردمی که در استادیوم بودند و شما تقدیم میکنم، زحمت میکشید و در این گرما به قطر آمدهاید.
🔹هر موقع تمام مردم کنار هم بودیم به دنیا نشان دادیم غیرت تیم ملی چگونه است.
🔹بازی قبل یک اتفاق بود و خدا را شکر به #ایرانیها امروز احساس غرور دادیم و مطمئنا ایرانیها به این نتیجه افتخار میکنند. ما اینجا هستیم با تمام وجود برای ایران و مردم تلاش کنیم.
#برای_ایران 🇮🇷
#ید_واحـــد🤝
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰داوود داشت به دنیا می اومد از #اندیمشک اومدیم دزفول دنبال بیمارستان میگشتم. پرس و جوکه کردیم ، گفتند: " تنها یه بیمارستان🏩 مناسب توی این منطقه است، بیمارستان #حضرت_زهرا سلام الله "
🔰تا حاجی اسم بی بی رو شنید طوری گفت یـا زهـرا که فکر کردم اتفاقی افتاده😟 ولی خودش گفت: " اسم همسرم زهراست♥️ توی عملیات فتح المبین مجروح شدم با رمز #یازهرا سلام الله، حالا هم که تولّد بچم تو بیمارستان حضرت زهراست. "
🔰حاجی راست میگفت، همه زندگیش گره خورده بود به حضرت زهرا سلام الله💞 پیکرش⚰ هم شد مهمون همیشگی بهشت زهرا سلام الله.
#شهید_عباس_کریمی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش رهبر انقلاب به برتری یران برابر ولز: بچههای تیم ملی چشم ملت را روشن کردند، انشاءالله چشمشان روشن باشد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔴 مادر شهیدان خالقی پور: بچه های تیم ملی به قولی که به من دادند عمل کردند
🔹 روز جمعه و نگاه امام زمان بود که بچه ها توانستند ببرند و به رهبرم عزیزم تبریک میگم و امیدوارم خستگی شان در آمده باشد.
🔸 از بچه های گلم و ملی پوشان عزیزم میخواهم دست هم بگیرند و مثل امروز که بازی کردند آمریکا را هم ببرند و دل همه رو شاد کنند
🔹 این چند روز که دلم گرفته بود ولی خدا را شکر شاد شد و این پیروزی هم برای همه ملت ایران مبارک باشد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر میثم هست🥰✋
*شهید بـےسرے ڪه سنگــ مزار ندارد*🥀
*🌷شهید میثم مُدواری*
تاریخ تولد: ۲۳/ ۲ / ۱۳۶۳
تاریخ شهادت: ۱۶ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: تهران
محل شهادت: سوریه
*🌷همسر شهید← رمز گوشی همدیگه رو میدونستیم ولی سر گوشی هم نمیرفتیم🪄بعضی وقتها گوشی هم رو عوض میکردیم؛🖇️ایشون میرفت پیامهای تلگرام من رو میخوند،🤳🏻 منم میرفتم تلگرامش رو میخوندم💌🤳🏻یه عالمه میوه براش پوست میکَندم میذاشتم تا بخوره؛🥒 تهِ میوه رو خودم میخوردم! میگفت چرا خودت نمیخوری؟🥝میگفتم وقتی تو میخوری بیشتر به من میچسبه!(:🌙بعضی وقتها یه جاهایی میرم یا یه چیزایی میبینم، واقعاً دلم براش تنگ میشه🥀احساس میکنم پیشم نشسته!🥀همرزم← شب عملیات تا صبح من و شهید محمدخانی و میثم زیر یک پتو از سرما لرزیدیم❄️میثم قبل از نماز صبح بلند شد📿 وضو گرفت تا نماز شب بخواند📿 نماز شب را خواند و این آخرین نماز شبش بود🥀قبل از اینکه بزنیم به خط گفتم: میثم نیتت صاف شد؟⁉️ نگاهم کرد و با یه لبخند گفت: صاف صاف💫 از این صاف صاف گفتنش تا لحظهای که غسل خون کرد چند لحظه هم نشد🕊️همسرش← بعضی ﺭﻭﺯﻫﺎ به من میگفت ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ پیکر بیﺳﺮ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﯽﻛﻨﯽ؟»🥀 همینطور هم شد🥀در اثر اصابت گلوله توپ به سرش بی سر شد🥀و به آرزوی خود رسید🕊 بنا بر وصیت میثم، مزار او در بهشت زهرا(س)🌙همانند مولایش امام حسن مجتبی(ع)،💫بدون سنگ مزار🥀در کنار برادرش شهید مسعود مُدواری میباشد*🕊🕋
*شهید میثم مُدواری*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈👈👈روایتگری باید مُسلّح شد !
برشي از روایتگری حاج حسین کاجی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
از اول نامزدیمون…
با خودم کنار اومده بودم که من…
اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت…
یه روزی از دستش میدم…
اونم با شهادت…
وقتی که گفت میخواد بره…
انگار ته دلم…آخرین بند پاره شد…
انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده…
اونقد ناراحت بودم…
نمیتونستم گریه کنم…
چون میترسیدم اگه گریه کنم…
بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم…
یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم…
احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره…
ولی ایمانم اجازه نمیداد…
یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت…
چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و…
انتظار شفاعت داشته باشم…
در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم…
اشکامو که دید…
دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت…
“دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا"💔
🌹#شهید_حمید_سیاهکاری_مرادی