eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 پیش‌بینی حاج قاسم از نحوه شهادتش/آه مرگ خونین من 🔹دست خط نامه به دخترش: آه وقتی بوسه‌ انفجار تو💥 همه وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و . 🔹چقدر این منظره را دوست دارم. خدایا ۳۰ سال برای این لحظه مبارزه کرده‌ام، با همه رقبای درافتاده‌ام و ده‌ها زخم برداشته‌ام💔 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻مادر شهید: 🔸 بود. میدانستم آرمان یادش نمیرود. آمد توی خانه پیشم؛ گفت مامان چشمات رو ببند. گفتم چی کار داری⁉️ گفت حالا شما ببند. 🔹چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به دستم. گفتم: مادر نکن! دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ💍 رو توی دستانم گذاشت و گفت: 😍 🔸الانم اون انگشتر رو در دست دارم. بعد رفت پایین پام که رو ببوسه اجازه نمیدادم❌میگفت: مگه نمیگن زیر پای مادرانه! دوست نداری من بهشت برم؟! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 • 🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇 ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣5⃣ #قسمت_پنجاه 📖مجبور ش
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 1⃣5⃣ 📖ایوب که به در رسید، نگهبان آن را بسته بود و داشت را پاک میکرد. ایوب میله ها را گرفت. گردنش را کج کرد. و با گریه گفت: شهلا......تورا ب خدا......من را ببر .....من را اینجا تنها نگذار😢 📖چادرم را گرفتم جلوی دهانم تا صدای گریه ام بلند نشود😭 نمیدانستم چه کار کنم. اگر او را با خود میبردم حتما به خودش صدمه⚡️ میزد. قرص هایش را انقدر کم و زیاد کرده بود که دیگر یک ساعت هم  و قرار نداشت. اگر هم میگذاشتمش آنجا ... 📖با صدای ترمز ماشین🚙 به خودم امدم، وسط خیابان بودم، راننده پیاده شد و داد کشید: های خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟😡 توی تاکسی یکبند گریه کردم تا برسم خانه. 📖انقدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند را ببینم. وقتی پرسید "چه میخواهید؟" محکم گفتم: میخواهم همسرم♥️ زیر نظر بهترین پزشک های خودمان در یک خوش اب و هوا بستری شود که مخصوص جانبازان باشد 📖دلم برای زن های میسوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها💊 رضایت میدادند. مسئول بنیاد نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند ب اسایشگاهی در ، بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند. 📖با اقاجون رفتیم دیدنش. بود وجاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب🌙 که رسیدیم، ایوب از جلوی در منتظرمان ایستاده بود. اسایشگاه خالی بود. 📖هوای شمال توی ان فصل برای شیمیایی مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر👥 دیگر، سپرده بودم کاری هم از او بخواهند. انجا هم کارهای میکرد. هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار🚬 نمیکشید 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣5⃣ 📖مدت کوتاهی زندگی کردیم، ولی همه کار و زندگیمان تهران بود. برای عمل های ایوب تهران میماندیم. ایوب را برای بستری🛌 که میبردند من را راه نمیدادند🚷 میگفتند: برو، همراه مرد بفرست. کسی نبود اگر هم بود برای چند روز بود. هر کسی زندگی خودش را داشت و هم ایوب♥️ بود. 📖کم کم به بودنم در بخش عادت کردند. باد کرده بود از بس سر پا ایستاده بودم. یک پایم را میگذاشتم روی تخت ایوب تا استراحت کند و روی پای دیگرم می ایستادم. پرستار ها عصبانی میشدند😡 "بدن های شما استریل نیست. نباید اینقدر به تخت بیمار نزدیک شوید" 📖اما کار خودش را میکرد، کشیک میداد که کسی نیاید. انوقت به من میگفت روی تختش🛏 دراز بکشم. شب ها ایوب روزنامه پهن میکردم و دراز میکشیدم، رد شدن سوسک ها را میدیدم. از دو طرف تخت ملافه اویزان بود و کسی من را نمیدید✘ 📖وقتی پرزهای تی میخورد توی صورتم، میفهمیدم که شده و نظافت چی داد اتاق را تمیز میکند. بوی الکل و مواد شوینده و انواع تا مغر استخوانم بالا میرفت. 📖درد قفسه سینه و پا و دست نمیگذاشت ایوب یک شب بدون قرص💊 بخوابد. گاهی قرص هم افاقه نمیکرد. تلویزیون📺 را روشن میکرد و مینشست روبرویش، سرش را تکیه میداد به پشتی و را می بست. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نامت آغازگر بود ◈چه زیبا با نامت تداعی شد ◈چه زیبا عشق♥️ و خون و خاک قاطی شد ما جهاد را دوست داریم و همچنان ادامه دارد ... 🌙 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🍥خوشا صُبحی🌤 که را تو باشی ردیـفِ نـابِ شِعــرش را تو باشی😍 🍥خوشا روزی که تا وقت غروبش دعـای خوب و ذکرش📿 را 🌸🍃 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸هر طرف که می‌نگری را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش توست که تو چه می‌کنی⁉️ 🔹سنگین است و طاقت فرسا زیر بار حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد😔 💢شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم بتوانیم! ای که راه نشانم بده💫🌱 🌺 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊 (ع)🎊 ♨️همنشینی با اهل بیت(ع) بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh