eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪلـٰام‌شہید: زیـارت‌عـاشورا‌،رابخـوانیـد؛ حتۍ‌شـدھ‌روزۍ‌یڪ‌بـار‌زیـرا بسیـار‌مہم‌اسٺ🖤🌿📖! 🌹 🖇 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
-شهیدآوینی: یاران شتاب کنید🗣 . . . گویند قافله ای درراه است . که گناه کاران را در آن راهی نیست، آری کاران را راهی نیست، اما پشیمانان را می پذیرند ..(: ✋🏻✨ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
برگزیده‌ای از دعای امام صادق (ع) برای امام زمان(عج): 🔹اللَّهُمَّ أيِّدهُ بِنَصرِكَ وَانصُر عَبدَكَ،و قَوِّ أصحابَهُ وصَبِّرهُم،وَافتَح لَهُم مِن لَدُنكَ سُلطاناً نَصيراً،وعَجِّل فَرَجَهُ وأَمكِنهُ مِن أعدَائِكَ وأَعداءِ رَسولِكَ،يا أرحَمَ الرّاحِمينَ؛ 🔸خدايا! با يارى‌ات او را استوار دار و بنده‌ات را يارى ده و يارانش را نيرو بخش و شكيبايشان كن و دريچه چيرگى پيروزمندى را بر ايشان بگشاى و در فرجش تعجيل كن و او را بر دشمنانش و دشمنان پيامبرت مسلّط كن.اى رحيم‌ترين رحيمان! 📚{دانشنامه امام مهدی(عج) بر پايه قرآن،حديث و تاریخ،ج ۶،ص ۷۹} 🇮🇷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
چفیه‌ها‌خونی‌شد‌ . . .🖐🏻💔 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دام‌های شیطان.mp3
3.09M
💐   💥 دام‌های شیطان! • اضطراب و ترس • خواب های آشفته • افکار ناآرام و انحرافات اخلاقی و... یه جا کنترل از دستتون دررفته که این چیزا اومده سراغتون! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
برگشت گفت: زمانه دیگه عوض شده همه دارن گناه می کنن!!! تو به یه گناه ما گیردادی؟ گفتم: همه داشتن به امام حسین علیه السلام ضربه میزدن جزاندکی... دوست داشتی جزو کدوم دسته باشی🧐؟! سریع گفت:معلومه! جزو۷۲نفر🌱 کی دلش میاد اخم به صورت امام حسین علیه السلام بیاره؟؟ گفتم:زمانه عوض نشده😢... توهم باهرگناهت به حسین زمانه ات ضربه میزنی! باهرگناهت اخم که هیچی...! باعث گریه های یوسف زهرا میشی😱😭 اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌿 دغدغـہ‌اش‌ایـن‌بود‌ڪہ‌تا میتواند از گرایش‌بچه‌هابہ‌فرهنگ‌بیگانہ‌وسبڪ زندگے غربۍجلوگیری کند. برای هدفۍ‌ڪہ‌داشت‌هیچوقت آرام نمینشست شب‌وروزدنبال‌ڪــار می‌دوید. میگفت:بین‌جـہادامروزما ڪہ‌جـہادنرم است؛ با جـہاد‌سخت‌و‌هشت‌سال‌دفاع‌مقدس تفاوتۍ نیست‌و‌همـان‌اجـر‌و‌ثــواب‌را‌دارد. 🖇🌹 🌿🖇 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_1056385191.mp3
5.29M
با (عج) 🍃با نور خود سرشت مرا ناب ناب کن 🍃من را برای نوکریت انتخاب کن 🎤 👌بسیار دلنشین 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
!! 🌷....بالاخره شیطنت بچه‌ها کار دستمان داد و آتش‌بازی آن‌ها باعث سوختن کمد و آن‌چه در آن بود شد. به سمت کمد دویدم؛ هیچی برایم اهمیت نداشت؛ الا لباس‌های شهید و وسایل بازمانده او. وسایل سوخته را زیر و رو کردم؛ همه لباس‌ها سوخته بود؛ با تعجب دیدم لباس‌های شهید در بین لباس‌های سوخته صحیح و سالم مانده است؛ آن‌ها را گرفتم و به خودم چسباندم و از این بابت خدا رو شکر کردم که آن وسایل ارزشمند را برایم سالم نگه داشته است. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمدباقر پورغلامحسین ‏علی‌آبادی راوی: مادر گرامی شهید ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هرچقدر به نمازت بها بدی تواناییت برای مقابله با گناه بیشتر میشه ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠 دل رحم و سخاوتمند💠 دوران نوجوانی توی پایگاه مسجد محل فعال بود/ یکشب سرد توی زمستان پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت. محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ، بعد فهمیدم که شهید همان وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود 👈مدافعان حرم ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📚 💖 ⃣ 🍂ﺟﺎﺧﻮﺭﺩﻡ؛ ﻣﻦ؟ ! ﭼﺎﺩﺭ؟ ! ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺶ ﺿﺮﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺖ ! ﺯﻫﺮﺍ ﮔﻔﺖ : ﺑﯿﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻦ ! ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺪﻝ ﭼﺎﺩﺭﻫﺎ : ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ، ﺳﺎﺩﻩ، ﻣﻠﯽ، ﺣﺴﻨﯽ، ﺧﻠﯿﺠﯽ، ﻋﺮﺑﯽ، ﻗﺠﺮﯼ ﻭ … ﮔﻔﺘﻢ : ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺧﻮﺩﺗﻪ ! ﺍﯾﻨﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ! - ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻟﺒﻨﺎﻧﯿﻪ؟ - ﺁﺭﻩ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯽ ! 🍁ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﯾﮏ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﻢ . ﮔﻔﺘﻢ : ﺯﻫﺮﺍ ﻣﻦ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻤﺎ ! ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﺯﻣﯿﻦ ! ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺟﻤﻌﺶ ﮐﻨﻢ ! ﻧﺘﺮﺱ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻡ . ﺑﺎ ﮐﻤﮏ ﺯﻫﺮﺍ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺳﺮﻡ ﮐﺮﺩﻡ . ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺯﻫﺮﺍ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ : ﭼﻪ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺷﺪﯼ ! ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﺁﯾﻨﻪ، ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺗﺮ، ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﻭ ﺑﺎﻭﻗﺎﺭ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ . ﭼﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﯾﻢ . ﺫﻭﻕ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ . ﺯﻫﺮﺍ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺩﯾﺪﯼ ﭼﯽ ﺷﺪ؟ ﯾﺎﺩﻣﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﺮ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﮔﻤﻨﺎﻡ . 🍂- ﭼﯽ؟ - ﺷﻬﺪﺍﯼ ﮔﻤﻨﺎﻡ ! - ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟ - ﺷﻬﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﯾﺘﺸﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻣﺰﺍﺭﺷﻮﻥ ﮔﻤﻨﺎﻣﻪ . ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ( ﺱ ) ﻧﺰﺩﯾﮑﻨﺪ . ﻗﻠﺒﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺗﭙﯿﺪﻥ . ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ، ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﻢ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﺟﺎﺭﯼ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ . ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ، ﺯﻫﺮﺍ ﻫﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﻡ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ . ( ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻭﻗﺖ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﯼ ﺩﺧﺘﺮ؟ ) ﻣﺰﺍﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ : ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯼ، ﺭﺍﻩ ﻧﺸﺎﻧﻢ ﺑﺪﻩ … ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺁﺷﺘﯽ ﮐﻨﻢ … ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh