eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شهید ابراهیم سال ۱۳۲۹ در محله قصرالدشت مسجدالرضا شیراز دنیا آمد. تحصیلاتش را با نمرات عالی تا مقطع دیپلم در کازرون و شیراز سپری کرد. به علت علاقه وافر به در امتحان شرکت کرد. سال ۵۰ و ۵۱ پس از گذراندن آموزش مقدماتی در ایران، برای هواپیماهای جنگی به آمریکا فرستاده شد. 🍃شهید ابراهیم در ایام ، همراه همفکران نیروی هوایی چاش به فعالیت انقلابی پرداخت و حامی رهبر انقلاب شد. پس از پیروزی کرد و از پروردگار یک هدیه گرفت. 🍃با آغاز به بوشهر منتقل شد و همراه خلبانان شجاع نیروی هوایی به نبرد با دشمن پرداخت. شهید ابراهیم در مدت دو ماه ابتدای جنگ، ۵۰ پرواز برون مرزی داشت و ۸۰ پرواز عملیاتی موفق و از تیمسار فکوری چندین لوح اخذ کرد. 🍃سرانجام در مروارید،پس ازشکست دادن صدام، داخل آبهای خلیج فارس، همراه ناو پیکان همیشه جاوید ایران، مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت و با لقب به پرواز کرد. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : جاویدالاثر 🕊محل شهادت : اب های خلیج فارس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃عباس بابایی، نامش که به گوش آسمان می خورد، از ، بغض می کند. ابرها به یاد شجاعتش می بارند. ستاره ها به یاد پروازهای موفقش می درخشند و ماه به یاد ماه بودنش، حسادت می کند. زمین از تواضعش می گوید و بندگان روی زمین از . اما امثال من که کتاب زندگی اش را میخوانیم، جز کلمه چیزی به ذهنمان نمی آید. 🍃عباس برای ادامه تحصیل به سرزمین امریکا پا گذاشت اما سر بر خاک گذاشته و در هایش برای معبود دعا می کرد سربلند شود در آزمون خدمت به سرزمین . 🍃خلبان قصه در خدا اوج می گرفت و حواسش به بندگان زمینی بود. برای رضای خدا، خدمت کرد و فرشته نجات شد برای و محتاجان. 🍃سابقه ۳۰۰۰ ساعت پروازش نشان می دهد که خودش نفر اول بوده برای عملیات. نه کرد و نه پشت میز نشست. حتی از سفر مکه اش گذشت تا را برقرار کند. نگران خلیج فارس بود و کشتی هایی که از آن می گذرند. خطی از اش درس بزرگی است برای همه."به انقلاب خیلی " 🍃این روزها جای خالی ها به شدت حس می شود. آنان که خالصانه و کار کردند، و آرمان های انقلاب خط قرمزشان بود. راستی چقدر به انقلاب بدهکاریم؟کسی حواسش به خط قرمزها هست؟ ❤️ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا قزوین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨به نام خدا 🍃در تکاپوی لحظه‌های آخرالزمان، کسی رستگار شد که به دل بست و با هر نفس قلب خویش را به عشق صاحبش پیوند داد♥️ 🍃کسی که در میانه آتش و خون، دست در دست نهاد و با شمشیر برنده حق به پیکار رفت. کسی مانند او، همانند عبدالحمید حسینی؛ که به رسم فرزندی و به احترام مادر عالم، شبانه و به دست امام زمانش در آغوش خاک آرمید. 🍃این‌بار این داستان، روایتگر شوقیست که در وصف خورشید پشت ابر می‌تپید. روایتگر او، که امواج شاهد بی‌تابی‌های پرستوهای دلش بودند. 🍃داستانی که همچنان جاریست و همچون نهری، حیات‌بخش جوانه‌ها و است؛ تا روزی که به یاد عشق، همانند او گلگون گلبرگ‌هایشان را به خاک سپرده و ریشه در فشانند🕊 🍃«اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف» ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ آذر ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ اردیبهشت ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : خرمشهر 🥀مزار شهید : شیراز_دارالرحمه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه می‌گفت ها چشم شده بودند و او را به دقت می‌نگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های را به ذهن می‌سپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد. 🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش رسید که از گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه لبریز از انتظار شده. 🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس ریخت و شکست و دخترک همچنان از انتظار سخن میگفت از بابا . 🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت * و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمی‌کرد. 🍃رزم‌آورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با ره آسمان می‌پیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما نه!♡ 🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به ختم می‌شود، عقیده ای که را خط مقدم انقلاب و بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد. 🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه شود و منعکس‌کننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣ ✨ *نهال: اسم دختر شهید♡ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ آبان ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴‌ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : زیبا شهر قرچک، گلزار شهدای بی بی زبیده 🕊محل شهادت : خانطومان_سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی تا دو سال استراحت در آغوش . از آن لحظه نابی که اذن دفاع را از بانوی گرفت تا زمانی که بال در‌آورد و به سوی آسمان شتافت. 🍃شاید همه آن چیزی که من میدانم همین باشد، در ذهن کوچک و خسته ام نمی‌گنجد که او را ترسیم و توصیف کند از این پایین تا آن بالا راه بسیار است او به وصال به آسمان عروج کرد و من به قعر چاه . 🍃از زمین، جور دیگریست، ابرهایش سفرنامه ها می‌خوانند اگر خوب گوش کنی. از میگویند اینکه مادری کنج خانه نشسته و از پنجره حیاط را تماشا می‌کند بلکه در باز شود و قامت رعنای پسرش را باز به کشد♡ 🍃از همسفری میگوید که به دل بست و شد و چه خوب می‌دانست "هجران، کیفر است"* که چون به انتظار نشست و این کیفر را به جان خرید. 🍃به آخر سفرنامه که میر‌سند بغض می‌کنند. به آن لحظه که ابوزینب رفت و برنگشت، چشمه اشک خشک شد نیامد، دل همسر هزار تکه شد اما نیامد. به گمانم مادر دلش نیامد، پسر از لطف حضور (س) بی نصیب بماند که دست به دعا نبُرد بلکه به نشست. 🍃و انتظار، عجیب سخت و است. اینبار قلم را به دست میگیرم تا در چاه برای خودم گمنامی‌اش را رسم کنم، سری که بر دامن زهراست و که دو سال میزبان مهمان ایرانی اش بود. ☆☆ *امیرالمومنین علی (ع) ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۵۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قم 🕊محل شهادت : تدمر سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃سلام بر آنانی که رفتند تا برای همیشه در دلهایمان بمانند. رفتند تا همانند مولایشان سفیر عشق باشند، که چون اربابشان دلبستگی های این دنیا دست و پاگیرشان نبود. چرا که عقلشان عاشق شده بود و وقتی عقل شود عشق میشود و اینجاست که رسیدن به بلندی های معنا می یابد(پیدا میکند.) 🍃امروز میخواهم از عقلی بگویم که عاشق شد و عیار ناچیز دست و پایش را نبست، شاید هم از دلی که عاقل شد...! 🍃شهیدی که کوچه پس کوچه های تا دنیا دنیا هست نامش را به فراموشی نخواهد سپرد‌ ، که تنهایی با چهل تن از نظامیان دشمن جنگیدند و سنگر های شهر بوکمال را حفظ کردند، که اگر نبودند معلوم نبود چه بر سر شهر می آمد. 🍃در طول زندگی خود زیستند. عاشق بودند و برای رسیدن به شهادت این دو روز دنیا را سر می کردند، بار آخری که عازم سفر بودند انگار میدانستند که پایان خوشی در است. 🍃به فرزندشان یاد داده بودند بخواند"کاروان داره میره، حسینیا جا نمونن" حسینی بود و همسفر قافله عشق شد و جانماند. ما و دنیایی که رنگ بوی مردانی چون او را کم دار. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۲ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : روستای کراده بخش خفر 🕊محل شهادت : سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃به نام نامیان آسمان عشق، که امروز جاودانه ای دیگر در میانشان نقش بست. 🍃کسی که را ستون استوار زندگی خویش قرارداد و در مسیر مولای بی‌کفنش به‌پاخاست؛ در طلوعی به یادنامه آفتاب و کالبد نامی با عطر ناب بوسه پیغمبر (ص). 🍃احمد حاجیوند الیاسی. 🍃در روحی به رنگ خدا متولد شد و با یادش خو گرفت. عشق به معبود، همیشه لابلای پنجره چشمانش هویدا بود و بر قلوب همراهانش نیز سایه می افکند. 🍃معیار زندگانی اش، عاشقانه ای بود در جوار بانوی . در دامان گرم خانواده، عاشقانه پرورش یافت و با بال های بلورین به بینهایت گروید🕊 🍃اویی که یادواره زادروزش اینبار در آستانه برپاست، و مایی که ذره ذره مبتلا به زمینیم و دلخوش به گوشه ی چشمی...❣️ ✍️نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۲۶ دی ۱۳۶۹ 📆تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ 🥀مزار: گلزار شهدای اندیمشک . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃پلک شهریور نیمه باز بود که چشم به جهان گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، . 🍃نامت را گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک عشق بازی هایت. به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود. 🍃همیشه مراقب نگاهت بودی و این مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به ندوزد، حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!! و چه است شهری که نگاه مردانش، آرام و سربه زیر باشد🌹 🍃کمی با ما راه بیا، برایمان بگو چه کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی؟ که اجابتش هم صحبتی با شد؟!🤔 🍃بعید میدانم کسی از راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! در آن وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر خاک گذاشتی و ندا از به گوشَت رسید که از این سو بروید. 🍃تو خاصی...! یعنی باید بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای کمک بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را می‌کنند تنها نمی‌گذاریم؟ به گمانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با (ع) برد. 🍃تو عجین شده با این خانواده ای. مورد عنایت خواهر، همچو مادر...بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم. عاشق رفته رفته شبیه معشوق می‌شود و تو چه خوب شکل مادر شدی😔 🍃سال‌ها گمنامی و بی‌نشانی و در آخر سهم ما از تو، یک ، صفحاتی قرآن و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته😞 🍃سال‌هاست ، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. 🍃کمی با ما راه بیا‌‌. دعایمان کن عبدِ حسین شویم، جان برکف برای حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم، رسم عاشقی را خوب بلدی، دعا کن گرد قدم‌هایت بر سر و روی ما هم بنشیند😓 ♡السلام علی الحسین♡ ✍️نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۳ شهریور ۱۳۲۱. تربت حیدریه 📅تاریخ شهادت : ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر 🥀مزار شهید : بهشت رضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ ☆بسم رب الشهدا☆ 🍃می‌گویند باید از شما نوشت! نوشت تا در یادها بمانید...! اما مگر انسانهای زنده از یادها پاک می شوند؟ بعید می دانم کسی بتواند شما را فراموش کند! 🍃مگر کسی که قلب را می شکافد، بر بلند ترین نقطه آن می کند فراموش شد نیست؟! بعید می دانم... 🍃شُهرَتَت صیاد است؛ صیاد قلب هایی!! قلب هایی که در زمین برای فرزند آسمان می تپد!❤️ 🍃عادت داریم وقتی فردی عاقبت به می شود، می گوییم آسمانی شد...اما تو از همان ابتدا آسمانی بودی حتی جسمت هم روی زمین نبود! 🍃هر چه از شما شنیده ام ختم می شود به همراهی یاور آهنی ات در قلب آسمان، که برای آرامش مردم زمین می کردی و چه آرامشی بر قلبها حاکم بود آن زمانی که در آسمان می چرخید♡ 🍃آرامش آسمانی ات حوالی مزارت هم حس می شود! پر از امنیت و و حس غرور... 🍃صیاد قلب هایمان باش! صیاد دلهایی که گاهی به قلاب گیر می کند! دست دلمان را بگیر...زورمان به شیطان و سپاهش نمی رسد😔 🍃باید ابَرمردی چون تو پُشتمان باشد... در آسمانی اما در زمین گرمی حضورت را به جان می کشیم... 🍃فرزند آسمان؛ قلب واماندگان زمینی را دریاب... صیاد دلم باش؛ 🌹 ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۲۳. مشهد 📅تاریخ شهادت : ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ 🥀مزار : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید♡ 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده. 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🌷 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم🌺 ✍نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه 🥀مزار شهید : بهشت رضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃گویا باز هم میتوان رُخ را دید که در زمین می جنگد ولی با این تفاوت که این بار برفراز آسمانها در جنگ بود. 🍃او اوج میگرفت تا روی ابرها و در چشم بر هم زدنی با بالگرد توپ و تانک دشمن را منهدم می کرد. 🍃گویا در وجود تنها چیزی که نمی یافتی ترس از دشمنانش بود. او بی مهابا به دشمن حمله می کرد. 🍃شجاعت او به اندازه ای بود که حتی شنیدن نامش لرزه بر تن دشمن می انداخت و خواب را از چشمانشان فراری میداد. 🍃او چشم پوشی می کرد نسبت به مقام های دنیوی اما با تمام وجود به دنبال مقام های نزد پروردگار می گشت. 🍃گویا او و جنگ بسته بودند که حتی ساعتی هم از جنگ دور نمی ماند، عهدی که با قلبی پاک و با بسته شده بود و هیچ عهد شکنی قدرت این عهد جاوید را نداشت. 🍃و باز هم این خاک های ایران بود که از خون شهدا آلاله هایی پروراند که جای جای ایران را آباد میکرد و یاد واره ای بود برای سرخی خون . 🍃گویا برایش زندانی بود که تنها راه رهایی از پر کشیدن بر فراز و بلندی آسمانها بود. 🍃پر زدن علی اکبر به سوی به ما آموخت، می شود کرد حتی بدون بال،تنها یاد خداست که میتواند هرکسی را از فرش به عرش برساند... ✍️نویسنده : 🍃به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۰ فروردین ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت : ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ 🥀مزار : گلزار شهدای بالا شیرود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⚘بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن⚘ به مناسبت سالروز ⚘ شهید_عبدالحمید_حسینی⚘ تاریخ تولد : 1341/9/15⚘ تاریخ شهادت 1361/2/13⚘ محل شهادت : خرمشهر🕊⚘ مزار شهید : شیراز_دارلرحمه🕊⚘ 🕊⚘🕊⚘ در تکاپوی لحظه های اخر الزمان، کسی رستگار شد که به دلبست و با هر نفس قلب خویش را به عشق صاحبش پیوند داد 🕊⚘🕊⚘ کسی که در میانه آتش و خون، دست در دست نهاد و با شمشیر برنده حق به پیکار رفت. کسی مانند او، همانند عبدالحمید حسینی؛ که به رسم فرزندی و به احترام مادر عالم، شبانه و به دست امام زمانش در آغوش خاک آرمید 🕊⚘🕊⚘ اینبار این داستان، روایتگر شوقیست که در وصف خورشید پشت ابر میتپید. روایتگر او، که امواج شاهد بیتابی های پرستو های دلش بودند. 🕊⚘🕊⚘ داستانی که همچنان جاریست و همچون نهری، حیات بخش جوانه ها و است؛ تا روزی که به یاد عشق، همانند او گلگون گلبرگ‌هایشان را به خاک سپرده و ریشه در فشانند 🕊⚘🕊⚘ «اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف» . 🕊⚘ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دقیقا بیست سال و سه روزت بود که بر نقش پروازت را نگاشتی اما اینبار رسم الخط عاشقی تو فرق می‌کرد. در این روزها که شهر پر است از حرف و از کمتر کسی انتظار می‌رود تنها حرف نباشد، تو حرف نبودی ؛ آری دهه هفتادی بودی اما نه مثل بقیه. تو فرق داشتی اما هرکسی این را نمی‌فهمید. نمیدانستند میخواهی به قلب تلاویو حمله کنی. 🍃 همه از معرفت شهادت چیزی نمی دانستند.شهادت به سن و سال نیست که اگر بود پیش از آن و هم بودند. 🍃شهادت مرد میدان و مبارزه می خواهد.شهادت گذشتن از دام های دنیا می خواهد برای رسیدن به بامهایش و این کار هرکسی نیست.باید بگذری بگذاری و بروی. 🍃اینجا سر آغاز رسیدن است رسیدن به ؛ همان یکتای ناب هستی همان که کسی حتی فکر رسیدن به او را هم نمیکند اما عزیز همان خدا شد. 🍃میگفت من برای آمدنم به برنامه ریزی کرده‌ام همانطور که برای حضورم در کرانه باختری... 🍃معلوم است کسی با این اهداف ازآنِ زمین نیست.‌‌همراه و همسفرسید مجتبی، سید ابراهیم و بود و تا پایان سفر باهم رفتند تا جای خالیشان مانند سوز سرمای زمستان اعماق وجودمان را بخشکاند. ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۸ آبان ۱۳۷۴ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴ 🕊محل شهادت‌: حلب سوریه 🥀مزار شهید: گلزار شهدا.قطعه ۲۶ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه می‌گفت ها چشم شده بودند و او را به دقت می‌نگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های را به ذهن می‌سپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد🌴 🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش رسید که از انتظارش گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه لبریز از انتظار شده😔 🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس ریخت و شکست و دخترک همچنان از سخن میگفت از بابا . 🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت * و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمی‌کرد😓 🍃رزم‌آورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با ره آسمان می‌پیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما نه!♡ 🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به ختم می‌شود، عقیده ای که را خط مقدم انقلاب و بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد. 🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه عشق شود و منعکس‌کننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣ ✨ *نهال: اسم دختر شهید♡ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۲۸ آبان ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت: ۱۶ آذر ۱۳۹۴‌ 🥀مزار شهید: زیبا شهر قرچک، گلزار شهدای بی بی زبیده 🕊محل شهادت: خانطومان_سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
﷽❣ ❣﷽ 🌺مردی شبیه از ایل خورشید 🍂با کوله بار نور💫 و عرفان خواهد آمد 🌺پای تمام چشمه ها نرگس بکارید 🍂نور دل چشم انتظاران 🌺یاس سپید من به عشق سوگند 🍂روزی شب🌒ما هم به پایان خواهدآمد 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شهید ابراهیم سال ۱۳۲۹ در محله قصرالدشت مسجدالرضا شیراز دنیا آمد. تحصیلاتش را با نمرات عالی تا مقطع دیپلم در کازرون و شیراز سپری کرد. به علت علاقه وافر به در امتحان شرکت کرد. سال ۵۰ و ۵۱ پس از گذراندن آموزش مقدماتی در ایران، برای هواپیماهای جنگی به آمریکا فرستاده شد. 🍃شهید ابراهیم در ایام ، همراه همفکران نیروی هوایی چاش به فعالیت انقلابی پرداخت و حامی رهبر انقلاب شد. پس از پیروزی کرد و از پروردگار یک هدیه گرفت. 🍃با آغاز به بوشهر منتقل شد و همراه خلبانان شجاع نیروی هوایی به نبرد با دشمن پرداخت. شهید ابراهیم در مدت دو ماه ابتدای جنگ، ۵۰ پرواز برون مرزی داشت و ۸۰ پرواز عملیاتی موفق و از تیمسار فکوری چندین لوح اخذ کرد. 🍃سرانجام در مروارید،پس ازشکست دادن صدام، داخل آبهای خلیج فارس، همراه ناو پیکان همیشه جاوید ایران، مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت و با لقب به پرواز کرد. ✍️نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۵۹ 🥀مزار شهید : جاویدالاثر 🕊محل شهادت : اب های خلیج فارس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃از آغاز تولد، آنچه در وجود جاریست، تنها است و عشق و تو هستی که تصمیم می‌گیری عشق را به پایِ کدام پرورش دهی؟! معشوقِ زمینی یا اویی که در آسمان به نظاره نشسته است!؟ 🍃پرستوهای اما راه و رسمِ عاشقی را خوب بلدند. بال و پر می‌زنند، گویی خسته از این به دنبالِ سرپناهِ امنی راهِ آسمان را پیش‌گرفته اند. 🍃بندگی سرلوحه کارشان و دلبری از معبود راهِ رسیدنشان به آسمان است. ، پرستویِ عاشقی که هیچ چیز جلودارِ پروازش نبود حتی شیرینیِ تولدِ تنها دخترش! دختران بابایی‌اند اما سهمِ سنگِ مزاریست که میان او و بابا فاصله انداخته است و این بین، همسری که زینب‌گونه را پیشه کرده است 🍃میثم قبل از پرواز، هردو را به سپرده و خودش میانِ آسمان نظاره گرِ آنهاست و کنارشان نفس می‌کشد، بودنش حس می‌شود. حضور میثم در رگهای زندگی جاریست. عشق به زندگی، به همسر و فرزند چیزِ کمی نیست اما توانِ مقابله با اراده میثم را نداشت، او برای آسمان بود و سکویِ پروازش، حلب. 🍃انسانها به خواست‌گاهشان باز می‌گردند و میثم به . آنچه خدا هدیه داده بود، باز پس گرفت. عالم سراسر است نامکشوف، که بر مقیمانِ نیز جز پرده ای فاش نخواهد شد. ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۷ 📅تاریخ شهادت: ۱۰ آذر ۱۳۹۳ 🕊محل شهادت: حلب_سوریه 🥀مزار شهید: بی بی زبیده قرچک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃عباس بابایی، نامش که به گوش آسمان می خورد، از ، بغض می کند. ابرها به یاد شجاعتش می بارند. ستاره ها به یاد پروازهای موفقش می درخشند و ماه به یاد ماه بودنش، حسادت می کند. زمین از تواضعش می گوید و بندگان روی زمین از . اما امثال من که کتاب زندگی اش را میخوانیم، جز کلمه چیزی به ذهنمان نمی آید. 🍃عباس برای ادامه تحصیل به سرزمین امریکا پا گذاشت اما سر بر خاک گذاشته و در هایش برای معبود دعا می کرد سربلند شود در آزمون خدمت به سرزمین . 🍃خلبان قصه در خدا اوج می گرفت و حواسش به بندگان زمینی بود. برای رضای خدا، خدمت کرد و فرشته نجات شد برای و محتاجان. 🍃سابقه ۳۰۰۰ ساعت پروازش نشان می دهد که خودش نفر اول بوده برای عملیات. نه کرد و نه پشت میز نشست. حتی از سفر مکه اش گذشت تا را برقرار کند. نگران خلیج فارس بود و کشتی هایی که از آن می گذرند. خطی از اش درس بزرگی است برای همه."به انقلاب خیلی " 🍃این روزها جای خالی ها به شدت حس می شود. آنان که خالصانه و کار کردند، و آرمان های انقلاب خط قرمزشان بود. راستی چقدر به انقلاب بدهکاریم؟کسی حواسش به خط قرمزها هست؟ ❤️ ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت: ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ 🥀مزار شهید: گلزار شهدا قزوین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سالروز تولد شهید عبدالحمید حسینی ✨به نام خدا 🍃در تکاپوی لحظه‌های آخرالزمان، کسی رستگار شد که به دل بست و با هر نفس قلب خویش را به عشق صاحبش پیوند داد♥️ 🍃کسی که در میانه آتش و خون، دست در دست نهاد و با شمشیر برنده حق به پیکار رفت. کسی مانند او، همانند عبدالحمید حسینی؛ که به رسم فرزندی و به احترام مادر عالم، شبانه و به دست امام زمانش در آغوش خاک آرمید. 🍃این‌بار این داستان، روایتگر شوقیست که در وصف خورشید پشت ابر می‌تپید. روایتگر او، که امواج شاهد بی‌تابی‌های پرستوهای دلش بودند. 🍃داستانی که همچنان جاریست و همچون نهری، حیات‌بخش جوانه‌ها و است؛ تا روزی که به یاد عشق، همانند او گلگون گلبرگ‌هایشان را به خاک سپرده و ریشه در فشانند🕊 🍃«اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف» ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۱۵ آذر ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ اردیبهشت ۱٣۶۱ 🕊محل شهادت : خرمشهر 🥀مزار شهید : شیراز_دارالرحمه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه می‌گفت ها چشم شده بودند و او را به دقت می‌نگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های را به ذهن می‌سپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد. 🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش رسید که از گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه لبریز از انتظار شده. 🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس ریخت و شکست و دخترک همچنان از انتظار سخن میگفت از بابا . 🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت * و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمی‌کرد. 🍃رزم‌آورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با ره آسمان می‌پیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما نه!♡ 🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به ختم می‌شود، عقیده ای که را خط مقدم انقلاب و بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد. 🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه شود و منعکس‌کننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣ ✨ *نهال: اسم دختر شهید♡ ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۲۸ آبان ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴‌ 🥀مزار شهید : زیبا شهر قرچک، گلزار شهدای بی بی زبیده 🕊محل شهادت : خانطومان_سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃سلام بر آنانی که رفتند تا برای همیشه در دلهایمان بمانند. رفتند تا همانند مولایشان سفیر عشق باشند، که چون اربابشان دلبستگی های این دنیا دست و پاگیرشان نبود. چرا که عقلشان عاشق شده بود و وقتی عقل شود عشق میشود و اینجاست که رسیدن به بلندی های معنا می یابد(پیدا میکند.) 🍃امروز میخواهم از عقلی بگویم که عاشق شد و عیار ناچیز دست و پایش را نبست، شاید هم از دلی که عاقل شد...! 🍃شهیدی که کوچه پس کوچه های تا دنیا دنیا هست نامش را به فراموشی نخواهد سپرد‌ ، که تنهایی با چهل تن از نظامیان دشمن جنگیدند و سنگر های شهر بوکمال را حفظ کردند، که اگر نبودند معلوم نبود چه بر سر شهر می آمد. 🍃در طول زندگی خود زیستند. عاشق بودند و برای رسیدن به شهادت این دو روز دنیا را سر می کردند، بار آخری که عازم سفر بودند انگار میدانستند که پایان خوشی در است. 🍃به فرزندشان یاد داده بودند بخواند"کاروان داره میره، حسینیا جا نمونن" حسینی بود و همسفر قافله عشق شد و جانماند. ما و دنیایی که رنگ بوی مردانی چون او را کم دارد. ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۲۲ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۶ 🥀مزار شهید : روستای کراده بخش خفر 🕊محل شهادت : سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
کوچکترین سردار بی سر🌷 🔸حکایت شهدا حکایتی نیست که با یک بارخواندن ان سیراب شوی دفتری📖 است که برگ هایش به وسعت است که هر برگ ان را ورق می زنید تازه به آغاز فصل اولش می رسید همان آغازی که ما درآن 😔 👈جایگاه عکس این عزیزمان است ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
«شهـدا چشم شان را بہ روے دنیا بستند تا معراجشان شود و پرواز ڪنند ...» " مواظب باشیم " 💞 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
«شهـدا چشم شان را بہ روے دنیا بستند تا معراجشان شود و پرواز ڪنند ...» " مواظب باشیم " 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♨️ 1⃣شنیدن اذان انسان را از اهل قرار مى دهد. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمى شنوند مگر اذان 2⃣ شنیدنِ اذان را نیكو مى كند. امام على(علیه السلام) مى فرماید: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید 3⃣شنیدن اذان انسان را مند مى كند. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت مندان است 4⃣ شنیدن اذان سبب دورى مى شود. رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: شیطان وقتى نداى اذان را مى شنود فرار مى كند. 📚 میزان الحكمه، ج1، ص82. بحارالانوار، ج77، ص190 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh