eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه9⃣6⃣ 💠پزشک همراه 🔸ناز و غمزه #امدادگر جماعت هم دیدنی بود و كشیدنی. اما به قول خودشان #پ
🌷 ⃣7⃣ 💠آب آلوده 🔸ماسک و سایر وسایل آموزش را آماده کردند. بحث بود که به سرعت منطقه را می کند و باعث جمعی می شود. 🔹مربی توضیح می داد که روی بلندی بروید، پارچه خیس جلو بینی بگیرید. آتش روشن کنید و از این قبیل . 🔸بعد اضافه کرد: به هیچ وجه از آلوده و سمی استفاده نکنید. حرف که به اینجا رسید یکی از برادران دسته گفت: اگر آب را و با آن درست کنیم چطور؟ عیبی ندارد؟😂 همه خندیدند و او جواب داد: برای چایی عیب ندارد، حتی می توانید نجوشانید!😂😂 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#شهید_ابراهیم_همت : من زندگے امـ را #دوست دارمـ ولے نه آنقدر ڪه #آلوده اش شومـ و #خویشتن را گُمـ و فراموش ڪنمـ علے وار زیستن و علے وار شهید شدن حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را #دوست مے دارمـ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کمک_به_نیازمندان ❣آقارضا خیلی مهربون و دلسوز بود.🍃 همیشه به فکر #نیازمندان بود و دوست داشت به طرق
دلتـ❤️، دریا می‌نوشت و #نگاهت، طوفان🌪 می‌سرود ! #تو_رفتی تا خیابان‌های شهر را گامـ👣ـهای نامردمی #آلوده نکند⛔️ #شهید_سیدرضا_طاهر🌷 📆شهادت 1395، سوریه 🗺جنوب حلب، خانطومان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺🍃🌺🍃 ❣ #سلام_امام_زمانم ❣ 🍂هوایت را بہ سمت من راهی کن🍃 🌼این روزها بدجور #نفس‌تنگےگرفته ام 🍂مےگویند هــ🌫ـوا آلوده است 🌼هرهوایی که #تو در آن نباشے #آلوده است #اَللّٰهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیکَ_الفَرَج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣6⃣1⃣ به یاد #شهید_خلیل_تختی_نژاد 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣6⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰شهید خلیل تختی نژاد متولد ۱۳۷۲📆 و از سپاه امام سجاد (ع) هرمزگان و عملیات قرارگاه درعا بود که شب نوزدهم ماه مبارک رمضان🌙 و در نخستین شب از شب‌های پر فیض قدر مصادف با ۱۳ خرداد ماه ۹۷ در منطقه به شهادت رسید🕊شهید خلیل تختی‌نژاد، دومین شهید🌷 مدافع حرم اهل بیت (ع) از استان است. 🔰با هم👥 وارد سپاه شدیم. ۴ سال در دانشگاه افسری امام حسین (ع) هم دوره بودیم. سال ۹۰ به آمدیم و ۴ سال با هم در دوره دانشگاه زندگی کردیم. پدر خلیل قدیم پاسدار کمیته بود. اولین بار که را دیدم مسئول آماد و پشتیبانی گردان بود. یا کلاه خودی را سالم تحویل گرفته بودم و وقتی تحویل دادم کمی خراب شده بود. 🔰خیلی غر زد و گفت: این سالم بوده، اما تحویلم دادی. گفت: پدر من اجازه نداده سر سوزنی وارد زندگی‌مان شود📛 اجازه نده که به خاطر صدمه تو به بیت المال زندگی من هم شود. 🔰ارادت خاصی به (ع) داشت. یک نوحه محلی در وصف حضرت علی اکبر (ع) شهر خودشان داشتند که آن را همیشه ما با هم زمزمه🗣 می‌کردیم. در دانشکده او را صدایش می‌کردیم. در بیشتر از همه ما چرخ می‌زد. آنقدر چرخش بالا بود که این لقب را به او داده بودیم. 🔰وقتی دوره دانشکده ما تمام شد، خلیل می‌توانست برود و مسئولیت پشت میز نشینی🛃 بگیرد، ولی چون روحیه‌اش این اجازه را نمی‌داد از سال ۹۱ به شدت دنبال رفتن بود و آخر روزی‌اش شد و قبول کردند که برود✅ می‌توانست بماند و کار‌های دستوری داشته باشد و چند نفر زیر دستش باشند، ولی را انتخاب کرد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ 🍂هوایت را بہ سمت من راهی کن 🌼این روزها بدجور گرفته ام 🍂مےگویند هــ🌫ـوا آلوده است 🌼هرهوایی که در آن نباشے است😔 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh