eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
0⃣3⃣5⃣ 🌷 💠شهادت همزمان دوبرادر توسط دو عامل كفر 🌷خانواده که دو فرزند خود را به جبهه های نبرد با کفر اعزام کرده بودند و خبر شهادت🕊 هر دوی آنان را به فاصله چند ساعت⌚️ از یکدیگر دریافت نمودند😔. البته چنین نمونه ای در میان شهیدان منحصربه فرد نبود اما آن چه شهادت این دو برادر را از مصادیق مشابه متمایز می نمود، آنان بود. 🌷خلیل و اسماعیل، بر خلاف آن چه در ابتدا تصور می رفت، در کنار یکدیگر و یا در نزدیکی هم نبودند🚫، بلکه هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند. در منطقه عملیاتی «پنجوین» عراق، هدف آتش متجاوزان حزب بعث قرار گرفته💥 و در شهر بعلبک لبنان، به دست ارتش اسرائيل شربت شهادت🕊 نوشیده بود. 🌷هر دو برادر در به دست دو عامل کفر 👹جهانی، در دو کشور که هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند به شهادت رسیدند و پاکشان در یک روز تشییع و در جوار یکدیگر در بهشت زهرای تهران به امانت سپرده شد🌷 تا سندی باشند بر نبرد سربازان با تمامی مظاهر ✘شرک و✘نفاق و✘کفر در سراسر عالمـ🌍. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣6⃣1⃣ به یاد #شهید_خلیل_تختی_نژاد 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣6⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰شهید خلیل تختی نژاد متولد ۱۳۷۲📆 و از سپاه امام سجاد (ع) هرمزگان و عملیات قرارگاه درعا بود که شب نوزدهم ماه مبارک رمضان🌙 و در نخستین شب از شب‌های پر فیض قدر مصادف با ۱۳ خرداد ماه ۹۷ در منطقه به شهادت رسید🕊شهید خلیل تختی‌نژاد، دومین شهید🌷 مدافع حرم اهل بیت (ع) از استان است. 🔰با هم👥 وارد سپاه شدیم. ۴ سال در دانشگاه افسری امام حسین (ع) هم دوره بودیم. سال ۹۰ به آمدیم و ۴ سال با هم در دوره دانشگاه زندگی کردیم. پدر خلیل قدیم پاسدار کمیته بود. اولین بار که را دیدم مسئول آماد و پشتیبانی گردان بود. یا کلاه خودی را سالم تحویل گرفته بودم و وقتی تحویل دادم کمی خراب شده بود. 🔰خیلی غر زد و گفت: این سالم بوده، اما تحویلم دادی. گفت: پدر من اجازه نداده سر سوزنی وارد زندگی‌مان شود📛 اجازه نده که به خاطر صدمه تو به بیت المال زندگی من هم شود. 🔰ارادت خاصی به (ع) داشت. یک نوحه محلی در وصف حضرت علی اکبر (ع) شهر خودشان داشتند که آن را همیشه ما با هم زمزمه🗣 می‌کردیم. در دانشکده او را صدایش می‌کردیم. در بیشتر از همه ما چرخ می‌زد. آنقدر چرخش بالا بود که این لقب را به او داده بودیم. 🔰وقتی دوره دانشکده ما تمام شد، خلیل می‌توانست برود و مسئولیت پشت میز نشینی🛃 بگیرد، ولی چون روحیه‌اش این اجازه را نمی‌داد از سال ۹۱ به شدت دنبال رفتن بود و آخر روزی‌اش شد و قبول کردند که برود✅ می‌توانست بماند و کار‌های دستوری داشته باشد و چند نفر زیر دستش باشند، ولی را انتخاب کرد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh