eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_روح_الله_طالبی_اقدم راوی: #پدر_شهید مادرش با رفتنش به سوریه مخالفت میکرد. یک روز #جنایات داعش را در لپ تاپش به ما نشان داد، بعد به مادرش گفت:هر سال روز #عاشورا برای عزاداری امام حسین (ع) میروی و گریه میکنی؟مادرش گفت بله؛ روح الله گفت: مادر به حضرت زینب بگو برایت گریه میکنم ولی نمی گذارم پسرم بیاید! در جواب اطرافیان که می گفتند: بچه ات کوچک است نرو، میگفت: زن و بچه برای #آزمایش است.حتی در برابر گریه ها و بی تابی های حنانه در #بدرقه اش هم خودش را نگه داشت و اصلا پشت سرش را نگاه نکرد تا مبادا از رفتن #منصرف شود. #کلام_شهید: آخرتتان را به دنیای #فانی نفروشید و بدانید در آنجا می خواهیم به خدا در قبال خون شهدا #جواب پس دهیم؛ نکند شرمنده امام حسین (ع) شویم. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#شهید_مرتضی_کارور،تهران، میدان جمهوری، پایگاه مقداد۱۳۶۵ #عکاس: سعید صادقی 💐 مادر به همراه دخترانش برای #بدرقه ی مرتضی به محل #اعزام آمدند. شادمانی او با آغوش گرفتن خواهر زاده اش آن چنان پر انرژی بود که #سوژه ی دوربین سعید صادقی شد. بوسه ی مادر و ژست حدیثه در کنار عکس ۳۲ سال پیش، پیر شدن مادر و بزرگ شدن خواهر زاده را نشان می دهد اما عکس هم چنان خاطره ی مرتضی را در ۱۵ سالگی #جاودان نگه داشته است. خانواده ی کارور، ۲ شهید دیگر در انقلاب و جنگ تقدیم کرده اند. خواهرزاده شهید با بیان این که از مراسم #اعزام نیروها از پایگاه مقداد در سال 65 هیچ خاطره ای ندارد، می‌افزاید: «مادرم می‌گوید آن روز مرا بغل کرده و به نزدیکی میدان جمهوری برده است تا همراه با دیگر اعضای خانواده، برادرش را #بدرقه کند. عکسی که آقای سعید صادقی در آن روز پاییزی ثبت کرده است، من را در آغوش #دایی‌ام و در میان دوستان ورامینی‌اش نشان می‌دهد.»😊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔹مادرگفت: نرو🚷بمان! دلم میخواهد #پسرم عصای دستم باشد. گفت:هرچه توبگویی فقط یک سوال! میخواهی پسرت عصای این دنیایت باشد یا #آن_دنیا⁉️ مادرش چیزی نگفت و با اشک😢 #بدرقه اش کرد. 🔺جوان #هجده ساله ای از لشگر #فاطمیون و در حالیکه #یاعلی یاعلی میگفت سر از بدنش جدا کردند. 😭😭 قیمت این لحظات چند⁉️⁉️ اولین شهید بی سر مدافع حرم #شهید_رضا_اسماعیلی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دیده ام . . . نقش #مرادی، که تماشا دارد😍 داده ام دستِ #ارادتـــــ به نگاری که مپرس🌷 #شهید_روح_الله
🔰راوی: 🔸مادرش با رفتنش به سوریه مخالفت میکرد🚫 یک روز داعش را در لپ تاپش💻 به ما نشان داد، بعد به مادرش گفت: هر سال روز برای عزاداری امام حسین(ع) میروی و گریه میکنی⁉️ مادرش گفت بله. روح الله گفت: به حضرت زینب بگو برایت گریه میکنم ولی نمی گذارم پسرم بیاید🚷 🔹در جواب اطرافیان که می گفتند: ات کوچک است نرو، میگفت: زن و بچه برای است. حتی در برابر گریه ها😭 و بی تابی های حنانه در اش هم خودش را نگه داشت و اصلا پشت سرش را نگاه نکرد❌ تا مبادا از رفتن شود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️خود من ت کردم عزیزم 🔸خودم بندهای پوتینت👟 رو بستم ♦️همون روز فهمیدم 🔹که ظرف آب افتاد از رو دستم 😔 📝پ.ن: ملیکه خانم، رضایی...لحظاتی از دیدار با مادر این شهید، تقدیم نگاه پر مهرتان 🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
و ... میروند با علم به اینکه برگشتی در کار نیست 🚷 و آنکه میکند نیز خوب میداند کاسه آب🥣 معجزہ نمیکند...😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹مادرگفت: نرو🚷بمان! دلم میخواهد عصای دستم باشد. گفت:هرچه توبگویی فقط یک سوال! میخواهی پسرت عصای این دنیایت باشد یا ⁉️ مادرش چیزی نگفت و با اشک😢 اش کرد. 🔺جوان ساله ای از لشگر و در حالیکه یاعلی میگفت سر از بدنش جدا کردند. 😭😭 قیمت این لحظات چند⁉️⁉️ اولین شهید بی سر مدافع حرم 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فرزانه سیاهکالی مرادی، همسر شهید: 🌸 ساعات آخر ٍ، همسرم گفت:🗣 «دوری از تو برایم سخت است😔، من آنجا در کنار دوستانم و پشت نمی توانم بگویم دوستت دارم❤️، نمی توانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟». یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: «هر زمان دلت شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست…» این طرح را پسندید و با هنگام پایین رفتن از پله های خانه بلندبلند می گفت: «یادت باشه، یادت باشه😇» و من هم با لبخند درحالی که اشک می ریختم و آخرین لحظات بودن با را در ذهن حک می کردم پاسخ می دادم «یادم هست …یادم هست …» و حمیدم رفت…💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهیدان مراسم بدرقه هفت شهید مدافع حرم دوشنبه ۱۳ آذر از ساعت ۱۵:۳۰ میدان آیینی امام حسین ع ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh