eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ 2⃣7⃣ #قسمت_هفتاد_ودوم عاطفه هم درحالیکه نرگس تو بغلش بود اومد و کنار🇮🇷 ت
📚 ❣🌸 🌸❣ 3⃣7⃣ مامان به کمرم دست کشید وگفت: _الهی قربونت بشم، فدات بشم دخترکم ..گریه نکن عزیز دلم ..😊 با گریه و زاری گفتم: _مامان، مامان جونم .. دلم خیلی برای عباس تنگ شده …خیلی مامان … خیلی …😢💔 کل روز حالم خیلی خراب بود، انقدر که نمیتونستم هیچ کاری بکنم، فقط زل میزدم👀 به یه گوشه  صحنه های خونه فاطمه سادات جلوی چشمم جون میگرفت .. وای که چه مصیبت سنگینی بود.. گوشیم📱 رو برداشتم و سعی کردم کمی خودمو باهاش مشغول کنم .. احساس سنگینی شدید میکردم، احساس میکردم نفسم به سختی بالا میاد،😖😢 توی گوشیم یه دفعه جمله ای به چشمم خورد که عجیب شد ام، یه جمله از که تونست کمی سرد کنه آتش درونم رو 🇮🇷“خداےمتعال در شهادت سرّےقرار داده  ڪھ هم زخم است و هم مرهم  و یڪ حالت تسلے و روشنایے بھ بازماندگان مےدهد”🇮🇷 چند بار جمله رو زیر لب تکرار کردم، سرّ؟   چه سرّی خدا، سرّ رسیدنِ به تو،  خدایا دل عاطفه رو به نور الهیت روشن کن،😢🙏 به مادر و خواهر شهید بده، سرمو گذاشتم رو زانوهام تا اشک بریزم بر این زخمی که عجیب مرهم هم هست .. صدای زنگ خونه 🔔باعث شد خودمو از حالت عزای بر دلم بیرون بکشم، بلند شدم تا در و باز کنم،مثل اینکه کسی خونه نبود، در حالی که چادر گلدارمو رو سرم مینداختم بلند گفتم: _کیه؟! صدایی نشنیدم، با احتیاط در و باز کردم، تا نگاهم بهش خورد، مات 😧اشکای روی صورتش😢 شدم … ادامه دارد..... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh