eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#وصیت‌نامه👆 #همسرعزیزم💞 باقی عمرگران قدرخودرا به تحصیل علم📚 وادامه ی زیبای زندگی🌴بپردازی من ازشمارا
🔸آخر خوردنی های مختلف می‌آوردیم و تا نیمه‌های شب فیلم و سریال📺 و... نگاه می کردیم 🔹همان زمان‌ها هم با خودم میگفتم چقدر به من میگذرد، و چقدر زندگی خوبی دارم😍 واقعا هم همین‌طور بود. 🔸من با داشتن 💞 خوشبخت ‌ترین زن دنـیـا بودم، بعدها هرکس زندگی مارا می دید، برایش سخت بود باور کند. با این‌ همه سرسختی و غـرور چنین خصوصیـاتی داشته باشد 🔹موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را کنم. یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم⛔️ خودش با مرا در به اسـارت خودش درآورده بـود😍 واقعا سیاست داشت در ..😌💖 به نقل از 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تلنگر 🔔 🌷شهدا در #لحظه شهید نشدند❌ آنها سالها در #جهاد_اکبر جنگیدند و روزها در ↵سرما ↵گرمــ☀️ـا
5⃣7⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰آقاعارف از شلوغ، پر جنب و جوش و پرپتانسیل و در کنار اینها همه همیشه بود👌او در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد👶 و بزرگ شد 💥ولی هیچ‌گونه فشاری برای عقیده در خانواده نبود. 🔰هر که ایشان از ما بردند به صورت غیرمستقیم بود. هیچ‌گونه فشار و تحمیل نظری نبود🚫 خانواده متوسطی هستیم و بسیار آزادانه و آزاداندیش از کودکی بزرگ شد. 🔰البته ناگفته نماند که از همان زمان ما برای عارف کتاب📚 داستان‌هایی با محتوای برایش می‌خریدیم یا داستان‌های مذهبی برایش می‌کردیم. خودم کتاب مذهبی می‌خواندم و خلاصه‌اش📝 را برای آقاعارف تعریف می‌کردم. 🔰شور و شوق😃 زیادی برای شنیدن داستان اهل بیت و داشت. کمی که بزرگ‌تر شد در دوران راهنمایی، یک بار از من پرسید که آیا اسلام برای ما اجبار است⁉️ یا می‌گفت بودن اجباری است؟ می‌گفتم نه اجبار نیست⛔️ 🔰و دین‌مان را دوست داریم، به خاطر اینکه اسلام دین است خودمان را انتخاب کردیم و مذهب هم همین‌طور است✅ بعد از این صحبت‌ها کتاب و را گرفت و مطالعه کرد. کتاب‌ها را با دقت💬 کامل می‌خواند. 🔰بسیار اهل هدیه🎁 گرفتن و هدیه دادن بود. اگر می‌خواستیم برایش هدیه بگیریم بیشتر اوقات می‌گفت کتاب📘 باشد. کتاب‌های قطور را با فراوانی می‌خواند. 🔰از زمانی که به دنیا آمد و تا روزی که شد🌷 هیچ‌وقت یادم نمی‌ آید حرف بدی زده باشد📛 از همان کودکی بسیار و خوش‌زبان بود. خیلی سر و زبان داشت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب 7⃣2⃣ 📗 طائر قدسی 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و عاشقانه از زندگی شهید مدافع ح
🔰مردی که خودش را در دلم جا داد... 🔸هیچ چیزی را به من نمی‌کرد❌ مثلاً‌ می‌گفت فلان رشته ورزش دارد، می‌توانید رشته خودتان را عوض کنید اما هرطور خودتان صلاح می‌دانید. 🔹من کار می‌کردم که به نظر امین این رشته آدم را زمخت می‌کرد☺️ و حس به خانم می‌دهد. این‌ها موجب می‌شود که زن "احساساتی" نباشد. 🔸به جزئی ترین👌 مسائل خانم‌ها می‌داد. واقعاً‌ بلد بود خودش را در دل♥️ یک زن جا بدهد! من همچنان گزینه سکوت را انتخاب کرده بودم... مقابل حرفی برایم نمانده بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃سرآغاز نامه را با نام خالق زینت میدهم. سپس مقدمه ای می‌چینم برای گفتن از او. امروز قرار است دفترم پر شود از یاد آقای مرادی. شهید مصیب مرادی! هنوز چند روز از برگشتن بهار نگذشته بود که تو حال و هوای خانه را با حضورت بهاری تر و گرم تر از قبل کردی. پا به این دنیا گذاشتی برای سرانجام رساندن رسالتی که خداوند بر عهده ات گذاشته بود. 🍃شور کودکی و اشتیاق که نمی‌گذاشت دمی آرام بگیری را مادرت خوب به یاد دارد، از یک جایی به بعد اما مسیر عوض میشود. آن شور و اشتیاق جایش را به آرامشی وصف ناپذیر و جدیتی عجیب میدهد. آرامشی توأم با نشاط و جدیتی همراه با مهربانی... اینجا دیگر رزم و رشادت های تو بود که پازل زندگانیت را تکمیل می‌کرد و تو را میساخت. از انقلابی که پیروز شد تا هشت سال جنگی که شد و سرانجامش افتخار پیروزی بود که بر سینه میهن حک شد تو در همه عرصه ها حضور داشتی و همگام با دوستانت جلو می‌رفتی. 🍃ناگهان ورق برگشت جنگ به پایان رسید و تو جا ماندی! کاروان شهدا حرکت کرد و رفت وَ تو در حسرت سوختی. بغض خفته در کلماتی که تو روی کاغذ نشاندی را میشد حس کرد خصوصا آنجا که میگویی: از کاروان خونین شهدا جا ماندم... وَ کسی چه می‌داند شاید هایت دل رفقایت را به آتش کشید که دستت را گرفتند و بلندت کردند از جایی که شاید کمتر کسی فکرش را میکرد. از میدان مینی که پاکسازی‌اش به عهده تو بود و خوب از عهده آن برآمدی.تو از آنجا به پرواز درآمدی. 🍃میخواهم تمامش کنم اما سوالی دارم، ما از زمین که خیری ندیدیم از چه خبر؟ تو که زمین را با تعلقاتش به اهلش سپردی بگو آنجا چه خبرست؟ میدانی مدتی‌ است مبتلا شدیم به درد عادت، به این زندگی و دنیا، خسته ایم، کاش واسطه شوی بلکه ما هم آسمانی شویم... ✨سالگرد ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱٣٢٩ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ تیر ۱٣٨۴ 📅تاریخ انتشار : ٢٧ تیر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : منطقه عمومی دیواندره 🥀مزار شهید : خاکعلی قزوین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh