📌رفاقت تا خدا
در این....
♦️زمانہ ڪہ شرط حیات نیرنگ است
♦️دلم بـراے رفیقان با وفا تـنگ است
#شهید_حسین_یوسف_الهی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔹 #حسین_آقا پسر غلامحسین که دیشب سردار سلیمانی از عرفان او گفت کیست⁉️
🔸شهید #حسین_یوسف_الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا #فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با #اسلام و قرآن آشنا می شدند.
🔹حسین یوسفاللهی را همه بر و بچههای #لشکر41ثارالله مثل ستارهای میدانستند🌟 که درخشانتر از ستارههای کویر کرمان است.
🔸او جوانی است که در روزهای جنگ #جانشین فرمانده واحد اطلاعات لشکر خودش بود و به خاطر پاکیاش✨ به صفای #باطنی دست یافته و بعضی از راز و رمزهای پیرامون خود را کشف کرده بود.
🔹از زندگی این جوان عارف، کتابی با عنوان «پوتین های سوخته»📕 منتشر شده است. #حسین_یوسفاللهی در روزهای پایانی بهمن ماه سال 1364📆 شمسی، بر اثر جراحت های شیمیایی☠ در بیمارستان لبافینژاد تهران برای همیشه، چشمانی را که پشت پردهها و دیوارها را میدید بست و شربت #شهادت نوشید.
#شهید_حسین_یوسف_الهی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🦋کبوترانه🕊 میگردم
گِرد #تصاویرتان...
🦋ردّی از گــذشته ها
مانده روی قلبـمـ♥️
که #دلتنگـــم میکند بسیار😔
#شهید_حسین_یوسف_الهی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹 #حسین_آقا پسر غلامحسین که دیشب سردار سلیمانی از عرفان او گفت کیست⁉️ 🔸شهید #حسین_یوسف_الهی سال 134
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دفن در کنار شهید حسین یوسف اللهی است؛
#شهید_حسین_یوسف_الهی کیست؟
از زبان #شهید_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وصیت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دفن در کنار شهید حسین یوسف اللهی است؛ #شهید_حسین_یوسف_الهی کیست؟
🔰شهیدمحمدحسین یوسف اللهی کیست که #سردار_سلیمانی وصیت کرد کنار او دفن شود⁉️
🔹شهید یوسف الهی به من گفت: در کنار #اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت میشود بنویس📝 بعد خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
🔸نیمه شب خوابم برد😴( فقط ۲۵ دقیقه) من برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم #عددهایی را نوشتم. وقتی #شهید یوسف الهی آمد، بی مقدّمه به من خیره شد وگفت: #شهادتت به تاخیر افتاد😢
🔹با تعجّب به او را نگاه میکردم😟 که گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از #پیش_خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ🚫 نوشتن بود. در آن شب و در آنجا هیچ کس جز خدا همراه من نبود.
📚نخل های سوخته
#شهید_حسین_یوسف_الهی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وصیت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دفن در کنار شهید حسین یوسف اللهی است؛ #شهید_حسین_یوسف_الهی کیست؟
🔰شهید محمدحسین یوسفالهی که بود که سردار سلیمانی گفت «دوست دارم مرا پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید»؟
✨💟همرزمانش میگویند: حسین از عرفای جبهه بود و زیبا ترین نماز شب را میخواند، ولی کسی او را نمی دید...
✨💟رفیق خدا بود و مشکلات را با الهامهایی که به او میشد، حل میکرد، او به مرحله یقین رسیده بود و پردههای حجاب را کنار زده بود.
#شهید_حسین_یوسف_الهی
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰شهید محمدحسین یوسفالهی که بود که سردار سلیمانی گفت «دوست دارم مرا پس از مرگ در کنار او به خاک بسپ
1⃣2⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠ما در این عملیات پیروز می شویم
🔰به نقل از شهید سلیمانی
🌷 یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
🌷خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چند تا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم.
🌷گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
🌷حسین خندهای کرد و با همان تکهکلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی، چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
🌷گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س).
🌷دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما در این عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.
🌷همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود. و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_یوسف_الهی
شادی روحشان صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰شهید محمدحسین یوسفالهی که بود که سردار سلیمانی گفت «دوست دارم مرا پس از مرگ در کنار او به خاک بسپ
🌷خاطره شنیدنی در مورد محل دفن سردار شهید سلیمانی:
🔹یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان خانوادگی #سردار_سلیمانی تعریف میکند:
🌷به همراه سردار بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار شهید یوسف الهی حاضر شده بودم و میدانستم فضای کنار این شهید والامقام جایی برای دفن یک پیکر را ندارد.
🌷به شهید حاج قاسم عرض می کردم که حاج آقا فضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمی شود که، حاج قاسم در پاسخ به من افزود، افضلی از من گفتن بود...✋
🌷بعد که با پیکر تکه تکه شده شهید حاج قاسم روبهرو شدیم و شواهد امر حاکی از این بود که برای دفن پیکر مطهر سردار فضای زیادی نیز نیاز نیست متوجه صحبت های آن روز شهید حاج قاسم سلیمانی شدم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_یوسف_الهی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷خاطره شنیدنی در مورد محل دفن سردار شهید سلیمانی: 🔹یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان
4⃣2⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا
💠سینه عشاق او را غیب دانی دیگرست...
🌹🍃قبل از #عملیات_کربلای_پنج برای اینکه دشمن متوجه نشود، نیروهای اطلاعات عملیات مشخص کرده بودیم و مستقر کرده بودیم (در #شلمچه) و جلوی ما آب بود. آن روز دو تا از بچههای ما به نام صادقی و موساییپور رفتند برای شناسایی و برنگشتند.
🍃🌹یک برادری داشتیم خیلی عارف بود(شهید حسین یوسف اللهی)، نوجوان مدرسهای بود، دانش آموز، اما خیلی عارف بود یعنی شاید در عرفان عملی کم مثلش پیدا میشد به درجهای رسیده بود که بعضی از اولیا و درواقع بزرگان عرفان بعد از مثلاً مدت طولانی هفتاد سال، هشتاد سال میرسیدند، او رسیده بود.
🌹🍃من اهواز بودم با من تماس گرفت من رفتم آنجا، گفت اکبر موسایی پور و صادقی رفتند و برنگشتند. من خیلی ناراحت شدم. گفتم ما شروع نکرده دشمن از ما اسیر گرفت و این عملیات لو رفت. با عصبانیت این حرف را بیان کردم. من آن روز ماندم آنجا، بعد برگشتم.
🌹🍃دوباره دو روز بعد تماس گرفت. گفت بیا، من رفتم. گفت که فردا اکبر موسایی پور برمیگردد.
اسمش حسین بود. گفتم حسین یک کلمهای به کار بردم الان نباید بگویم.حسین یک خندهی خیلی ظریفی داشت، با همان حالت خنده گفت حسین پسر غلامحسین این را می گوید.
🌹🍃گفتم چه شده، گفت فردا برمیگردد اکبر موسایی پور، و بعدش صادقی برمیگردد
گفتم که از کجا میگویی، گفت فقط شما بمانید اینجا. من ماندم.
نزدیکهای ساعت تقریباً یک بعدازظهر بود یکی از برادرهای اطلاعات پشت دوربین بود. گفتند یک سیاهی روی آب است من آمدم بالا دیدم درست است، یک سیاهی روی آب خوابیده. رفتند بچهها داخل آب دیدند اکبر بود، اکبر موسایی پور روز بعدش حسین صادقی آمد.
🍃🌹عجیب این بود که آن آب با همهی تلاطماتی که داشت اینها را فقط در سنگر از همان نقطهی عزیمت به همان نقطهی عزیمت برگردانده بود هر دو شهید بودند. شهید شده بودند در آب، آب برگرداند به همین نقطه.
🍃🌹خیلی عجیب بود من به حسین گفتم حسین از کجا این را فهمیدی. گفت من دیشب اکبر موسایی پور را در خواب دیدم به من گفت حسین ما اسیر نشدیم ما شهید شدیم، من فردا این ساعت برمیگردم و صادقی روز بعدش برمیگردد
🍃🌹بعد به من گفت، میدانی چرا اکبر موسایی پور با من حرف زد صادقی نگفت؟ گفتم نه. گفت: اکبر موسایی پور دو تا فضیلت داشت. یک ازدواج کرده بود، دو حتی در آب نماز شبش قطع نشد. این فضیلت او بود که او آمد من را مطلع کرد.
#حسین_یوسف_الهی بعد شهید شد.
📝خاطرات سردار رشید اسلام #شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_یوسف_الهی 🌷
شادی روحشان صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰شهیدمحمدحسین یوسف اللهی کیست که #سردار_سلیمانی وصیت کرد کنار او دفن شود⁉️ 🔹شهید یوسف الهی به من گ
🔰دو کرامت دیگر از همسایه ابدی حاج قاسم👇
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
🌷پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال ۶۲ بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.
🌷ساعت ۱۰ شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمیدانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمد حسین یوسفالهی هستید؟ با تعجب گفتیم: بله!
🌷جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الان وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!. وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند.
🌷اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟
لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!
محمّد حسین حتی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را هم گفت!
🍃🌺🍃🌺🍃
🌷 زمستان ۶۴ بود. با بچه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلی خنده و شوخی گفت: در این عملیات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.
🌷بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم.
حسین به همه اشاره کرد به جز من!
🌷چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیات والفجر ۸ محقّق شد!
جوان عارف🔻
#شهید_حسین_یوسف_الهی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰شهید محمدحسین یوسفالهی که بود که سردار سلیمانی گفت «دوست دارم مرا پس از مرگ در کنار او به خاک بسپ
✍ خاطره ای دیگر از عارف جبهه ها 👇
#شهید_حسین_یوسف_الهی
🌷به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند، نمی توانستند آن را بیرون بیاورند. شاید حدود 10 نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند.
🌷در این هنگام حسین از راه رسید و گفت: این کار من است، زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید.
🌷گفتم: تو دعا خواندی! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه، من فقط به ماشین گفتم برو بیرون.
◽شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها. هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا، نورانی و زیبایی داشت.
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰دو کرامت دیگر از همسایه ابدی حاج قاسم👇 #شهید_محمدحسین_یوسف_الهی 🌷پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد
🔰 کفن تازه شهید یوسف الهی در روز تدفین شهید سلیمانی
💠باور کنید حس کردم انگار همین یک ساعت پیش او را دفن کرده اند.به این تازگی بود!!
📆سه شنبه ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
🌷از صبح زود خودم را به #گلزار_شهدا رساندم. ولی هر چه تلاش کردم و گفتم عکاس و فیلمبردارم و میتونم خبرها را بهتر رسانه ای کنم چون کارت تردد نداشتم فایده ای نداشت ونتوانستم وارد محیط گلزار شوم.
🌷به خود #سردار متوسل شدم و زود جواب گرفتم سردار مرا به حضور پذیرفت. کنار دیوار مهدیه صاحب الزمان (عج) روبروی محلی که برای دفن سردار بود نشسته بودم که متوجه همهمه و گریه اشخاصی که کنار قبر حضورداشتن و در حال آماده کردن قبر بودند شدم.
🌷دوربینم را برداشتم و شروع به فیلمبرداری شدم. بوی عطر فضا را پر کرده بود. دیوار کنار قبر #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی کمی فروریخته بود. شخصی که داخل قبر بود حال عجیبی داشت.
🌷می گفت کفن شهید تازه بود و حتی نایلونی که دور شهید بود بخار زده بود.سریع دیوار قبر را ترمیم کردند و من بودم و یک دنیا #عشق ....
💠یکی از خادمین محترم گلزار شهدا اونجا حضور داشتن و شاهد قضیه بودن💠
#عارف_جبهه🔻
#شهید_حسین_یوسف_الهی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰 کفن تازه شهید یوسف الهی در روز تدفین شهید سلیمانی 💠باور کنید حس کردم انگار همین یک ساعت پیش او را
💠بگذار دنیا برای اهلش بماند!
🌸آخرین باری که محمد حسین از منطقه به کرمان آمده بود، با هم توی شهر دنبال کارهای روزمره رفته بودیم. گفت: مهدی!هیچ تا به حال شده یک بنز یا یک ماشین مدل بالای دیگر را ببینی و از ته دل آرزو کنی که ای کاش یکی از ان ها مال من بود؟
🌸گفتم: راستش زیاد روی این قضیه فکر نکرده ام، اما خب! من یک انسانم. ممکن است گاهی از دلم بگذرد و بخواهم که من هم بنز،خانه و امکانات راحت داشته باشم.
🌸محمد حسین مکثی کرد و با لحنی دوستانه و برادرانه گفت: سعی کن اینها را برای اهلش ببینی. خانه، ماشین لوکس، تجملات و تشریفات برای دوستداران دنیاست. برای آن ها که طالبش هستند.
🌸ما که این راه را انتخاب کرده ایم و به جنگ آمده ایم، راهمان چیز دیگریست.
بگذار دنیا برای اهلش بماند.
🍃به نقل از همرزم شهید، مهدی شفازند
#شهید_حسین_یوسف_الهی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
وضعیت پاهای محمدحسین خیلی خراب بود.طوری که گوشمان را به محل جراحت نزدیک می کردیم، به راحتی صدای جریان خون را در رگ هایش می شنیدیم اما او پرتوان ، خندان و خستگی ناپذیر به راه خود ادامه می داد.گفتم: آخه باباجان! یه مقدار به فکر خودت باش ، کمی استراحت کن تا جراحت پات خوب بشود.
می گفت : می دانی بابا! من تا همین اواخر سال بیشتر به این پاهای عاریتی احتیاجی ندارم....
#شهید_حسین_یوسف_الهی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh