8⃣8⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠همرزم شهید علیرضا قبادی
🔰بنده اولین باری که به منطقه اعزام شدم با #شهید_قبادی آشنا شدم؛ با شهید🌷 در منطقه بودم که ناگهان بیسیم📞 زدند که دشمن به ماشین یکی از بچهها حمله کرده است و متاسفانه تعدادی از بچه ها #شهید یا مجروح💔 شدهاند.
🔰شهید علیرضا به محض شنیدن خبر سریع خود را برای رفتن به منطقه مورد نظر آماده و #مسلح کرد. گفتم: علیرضا صبر کن تا نیروهای کمکی👥 بیایند. علیرضا گفت: نباید یک دقیقه هم صبر کرد❌ پیکر #شهدا و مجروحان نباید دست دشمن بیفتد. دشمن بچه ها را سلاخی می کند😔
🔰گفتم: آخه تعداد ما کم است؛ امکان دارد دشمن👹 کمین کرده باشد. علیرضا خیلی محکم گفت: هر که می خواهد بیاید #یاعلی وگرنه خودم تنها👤 می روم.
🔰وقتی #قاطعیت را در صدا و چهره اش دیدم گفتم: باشه من می آیم☝️تعدادمان ۶ نفر بود. #شهیدعلیرضا بچه ها را مسلح کرد و همراه اش چند خشاب پر و چند آر پی جی💥 اضافه آورد. خودش پشت فرمان ماشین تویوتا🚚 نشست و ما هم عقب ماشین.
🔰نزدیک #منطقه مورد نظر رسیدیم که شهید علیرضا ماشین را متوقف کرد⛔️ و به ما گفت: شماها پیاده👣 و با فاصله ۳متری از هم حرکت کنید! خیلی آرام و آهسته جلو می رویم. گفتم: علیرضا منقطه ساکت است! شهید علیرضا با لبخند گفت: آره زیادی #ساکت است!
🔰به منطقه مورد نظر رسیدیم دیدیم پیکر شهدا⚰ و مجروحان در کنار ماشین روی زمین افتاده است. خواستیم جلو برویم که #علیرضا با دست اشاره کرد همانجا سنگر بگیریم و آماده شلیک💥 باشیم. خودش یواش یواش به سمت ماشین🚙 حرکت کرد. با دست اشاره کردم علیرضا من هم بیایم؟ با اشاره گفت: #نه.
🔰با سرعت در ابتدا یک نفر👤 از مجروحان را روی دوش خود گذاشت و #عقب آورد. گفتم: علیرضا اجازه بده ما هم کمک کنیم. گفت: امکان دارد دشمن اینجا برای ما #کمین کرده باشد. شماها فقط هوای من را داشته باشید تا پیکر شهدا🌷 را هم بیاورم. ظرف یک ربع ساعت، شهید علیرضا تمام پیکرها را به دوش گرفت و آورد. تمام لباس های شهید علیرضا قبادی از #خون_شهدا قرمز شده بود. (درود خدا بر غیرتش)
🔰بعد از اینکه کارش تمام شد گفت: منطقه را ترک کنیم. به اینجای ماجرا که رسید، #همرزم_شهید آهی کشید و گفت: شهید علیرضا قبادی حتی نسبت به پیکر شهدا🌷 هم این چنین احساس مسئولیت می کرد. شهادت کجا و من کجا⁉️ هنوز آنقدر خود را تزکیه نکردم که #شهید بشوم😔😔
#شهید_علیرضا_قبادی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔹شهید «علیرضا قبادی» متولد 5 اردیبهشت سال 67📆 و ساکن کرج، از شهدای #تخریبچی مدافع حرم بود که داوطلبانه عازم سوریه شد و 26 #اردیبشهت96 در راه دفاع از حرم عقیله بنیهاشم حضرت زینب(س) توسط تروریستهای تکفیری👹 در حومه دمشق به فیض #شهادت نائل شد.
🔸پیکر مطهر شهید مدافع حرم «علیرضا قبادی» در رجایی شهر تشییع و در #امامزاده_محمد به خاک سپرده شد. شهید تخریبچی مدافع حرم علیرضا قبادی متولد ۶۷ و دارای #پنج_برادر و یک خواهر♥️ است.
#شهید_علیرضا_قبادی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔻روایت مادر شهید از سوریه
🔸وقتی که برای اولین بار از محل اقامتمان در #سوریه که خارج از شهر بود به همراه نگهبانان برای زیارت حرم حضرت زینب(ع)🕌 حرکت کردیم، تازه اوج ویرانگری های #داعش و تروریستهای تکفیری به روشنی قابل مشاهده بود.
🔹آنها تمام زمین های کشاورزی🌾 را تخریب و ساختمانها را ویران کرده بودند💥 و اثری از زندگی #طبیعی دیده نمی شد و غبار غم💔 فضا را در بر گرفته بود. در مسیر, هر چند کیلومتر ایست و بازرسی وجود داشت و نیروهای #ارتش حضوری فعال داشتند.
🔸در آن لحظه بود که تازه متوجه ارزش #امنیت در کشورمان🇮🇷 شدم که به پاس خون شهدای❣ جبهه مقاومت و وجود سربازان دلیر اسلام تامین شده بود و اگر خون جوانان #ایرانی نبود, ایران هم مثل سوریه و عراق میشد.
#شهید_علیرضا_قبادی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📚برشی از کتاب به این شرح است:
📖درگیری شروع شد. باید حواسمان را جمع میکردیم که تلفات ندهیم. بعد از چند ساعت درگیری💥 و خالی کردن خشابها، وقت آن رسید که #محاصره را تنگ کنیم و برویم سراغشان تا کار یکسره شود.
📖جلوی ساختمان که رسیدیم، درگیری همچنان ادامه داشت. #علیرضا خم شد و رفت سمت ورودی ساختمان. هرچه مین و تله💣 گذاشته بودند که پایمان به پلهها باز نشود، #خنثی کرد و اشاره کرد برویم داخل. خودش قبل از همة ما حرکت کرد. نیمساعت بعد دیگر صدای شلیک به گوش نمیرسید❌
⭕️⭕️کتاب #من_می_مانم_تو_برگرد در پنج فصل و ۱۱۹ خاطره به قلم محمد حسن و صادق عباسی ولدی✍ به بازخوانی بخشی از زندگی فردی و جهادی #شهید_قبادی پرداخته که همزمان با ایام سی ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، توسط انتشارات #شهید_کاظمی منتشر و عرضه گردید.
👈علاقهمندان جهت #تهیه کتاب از طریق سایت manvaketab.ir با تخفیف ویژه تهیه نمایند📚
#شهید_علیرضا_قبادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨بسم الله الحبیب
🍃شهید علیرضا قبادی #تخریب_چی دلها بود و سلیمان #سوریه، این را گلهای بی قرار پادگان گرمدره و رزمندگان سوری خوب می دانند، او عاشقی بود که تا آخرین نفس به وعده شیرین معبودش ایمان داشت.
🍃ازقدیم گفته اند تخریب چی ها راه رسیدن به معبود را خوب بلد هستن، راهی که از میان میدان نفس می گذرد.
🍃دلی رئوف داشتن که مرز نمی شناسد از حقوق خودش برای خانواده #شهدا هدیه تهیه میکرد ،ان ها را مانند خانواده خود می دانست😍
🍃#بیت_المال نقطه حساسی است که همه شهدا آن را رعایت میکردنند. هنگام اصابت گلوله به پایش، دکتر برای خارج کردن گلوله باید شلوارش را پاره میکرد
راضی به پاره کردن شلوار نشد. اینگونه افراد عندربهم یرزقون می شوند🕊
🍃در گوشه ای از وصیت نامه گهربارش امده است که: {برای هرکس فرصتی پیش می اید، فرصتی برای اینکه بفهمد در کدام #سپاه قرار دارد ، سپاه خیر یا شر} یارفیق ! درانتخاب سپاهمان، #بصیرت را به ما هدیه کن.
🍃بیست و هفتم همان ماه تولدش، شجاعانه برای شکار مین ها عَلَم تخریب را بلند کرد. دشمنان، خصمانه توانایی مبارزه با ایمانش را نداشتند. ناجوانمردانه از پشت وارد قلبش شدند و علیرضا را از مادرش جدا کردند💔
✍نویسنده: #سید_ابراهیم_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علیرضا_قبادی
📅تاریخ تولد : ۵ اردیبهشت ۱٣۶٧
📅تاریخ شهادت : ٢٧ اردیبهشت ۱٣٩۶
🌷محل شهادت : دمشق
🥀مزار شهید : کرج _امام زاده محمد
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh