eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣0⃣6⃣ 💠 سعید واقعا بود 🔹بعد از شهادت حاج امین ( ) بین عکس ها می گشتم و عکس های شهید کریمیان رو نگاه می کردم. 🔸و هربار که به عکس می رسیدم چند دقیقه صبر می کردم و نگاهش می کردم. اون موقع سعید هنوز به نرسیده بود. انگار یه صدایی درِ گوشم می گفت: یه روزی صاحب این عکس هم به خیل خواهد پیوست. 🔹زمان جلو رفت و من سعید رو شب شهادت امام باقر (علیه السلام) توی مجلس دیدم... حسابی خوش و بش کردیم... چون با سعید زیاد شوخی داشتم، موقع خداحافظی به گفتم: «آقا سعید! تا وقتی زنده بودی که خیری نداشتی! ان شاءالله بشی یه خیری به ما برسه! ». 🔸توقع داشتم مثل همیشه بخنده و جوابمو بده: «نه! بادمجون بم آفت نداره» و از این حرفا... اما برخلاف انتظارم این دفعه فقط یه کم زد و آروم گفت: «ایشالله...»! 🔹حیرت برم داشت کمی ترسیدم. با اینکه خورده بودم اما جدی نگرفتم... و با زمان جلو رفتم تا خبر رسید: سعید پرکشید : ۱۱ محرم ۱۳۹۵ ه.ش ... و من بار دیگر باور کردم شهدا می شوند. 🔸 یه پسر با معرفت و با استعداد بود، پر از ومن هنوز داستان های نماز شب ها، گریه هاش تو هیئت، تلاش های جهادی، ولایت مداری، تلاش علمی و ... رو، خوب در ذهن دارم. 🔹اما یکی از مهم ترین اون خصوصیات این بود که ایشون واقعا بود و ثابت کرد وقتی کسی واقعا در جست و جوی چیزی باشه، بهش خواهد رسید. 🔸خلاصه اینکه برای من بهترین تفسیر این بیت از حافظ شد: ✨دست از طلب ندارم تا کام من برآید ✨یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید. 🌹روح شهدا را شاد کنید ولو با یک ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃 آتش می گیرم از این جاماندن های پر از .تاریخ تولدش را که می بینم شرمنده دلم می شوم .زودتر از او مامور شدیم برای آمدن به زمین اما دنیا شدیم.او عاقبت بخیر شد و ما رها نشدیم از این زندان دلگیر ... 🍃 دورانی که در بطن مادر بود با نجوای جان گرفت و بزرگ شد.چشم هایش را که به دنیا گشود محبت را از آغوش گرم مادر هدیه گرفت..با حفظ کردن آیه های نور روحش بزرگ شد و قد کشید. و دل بی قرارش را با رفتن به حوزه و درس خداشناسی در کنار حرم حضرت معصومه آرام کرد. 🍃در روزهایی که عمامه اش را می بوسید و بر سر می گذاشت و مادر با ذوق نگاهش می کرد و در دل قربان صدقه اش می رفت، زمزمه رفتن به را آغاز کرد و مگر می شد مادری که روح و جسم فرزندش را با عجین کرده بود مانع شود برای از حریم خواهر حسین. 🍃نگرانی های مادرانه اش گل کرده بود به او گفت: «برو شو اما نه.»طاقت اسارت محمد امینش را نداشت .شاید برایش روضه اسارت و شام تداعی می شد. 🍃طلبه عاشق، را فدای جهاد کرد .رشته های دلش را پیوند زد به و با آنها هم قدم شد.در خواب از دعوتش به مهمانی شهدا آگاه شد. شهادت کرد و راهی عملیات شد. شهید شد و پیکرش به یادگار ماند. 🍃حال مادرش می شود .داغ نبودنش را همیشه بر دل دارد اما به قول خودش مهم فرزندش بود که شد و براستی که زیرپای مادران است.... ✍نویسنده : به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۱۳۷۳ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ 📆تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت :حلب 🥀مزار : جاوید الاثر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh