eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
6.4هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
❣🌸 🌸❣ 4⃣2⃣ زنگ خونه رو زدم، چند ثانیه نگذشته بود که فاطمه سادات در و باز کرد و محکم منو گرفت تو بغلش: _سلام معصومه جونم جواب سلامشو دادم.. با لبخند از هم جدا شدیم 😊که عاطفه رو پشت سرش دیدم، رفتم سمتش و بعد چند ماه همدیگر و بغل کردیم: _دلم برات خیلی تنگ شده بود عاطفه جون عاطفه هم با خوشحالی گفت:😊 _منم دلم یه ذره شده بود برات با خوشحالی به شکمش نگاهی کردم و گفتم: _نی نی خاله چطوره؟؟😍 خندید و گفت: _خوبه، مشتاق به دنیا اومدنه😅 با ذوق گفتم: _جون من، کی؟؟😍😳 + ان شاالله دو سه هفته دیگه☺️ از خوشحالی جیغی کشیدم و گفتم: _واقعا؟؟ لبخندش پررنگ تر شد..😃 سه تاییمون نشستیم که فاطمه گفت: _وای که چقدر دلم می خواست مثل قدیما دوباره دور هم باشیم😍😇 هر دومون تایید کردیم که عاطفه رو به من کرد و گفت: _خوبی تو؟ نیستی اصلا .. نه زنگی،نه پیامی چیزی که بدونم زنده ای حداقل خندیدم و گفتم: 😅 _ببخشید، آخه همش منتظر بودم برگردی تا ببینمت - حالا که برگشتم، اومدم خفه ات کنم با این همه نامردیت😠😄 فاطمه از موقعیت سواستفاده کرد و گفت: _حالا عاطفه در دسترس نبود من که یه کوچه اونور تر بودمم نیومدی ببینی🙁 دستامو به نشانه ی تسلیم اوردم بالا و گفتم: _باشه عزیزان عذر می خوام، حالا منو ترور نکنین لطفا..گذشته ها گذشته به الان توجه کنیم 😁✋ ... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ ⚠️ 😔 4⃣2⃣ 😔هیچ کس به من نگفت: که می‌شود برای سلامتی شما صدقه داد و صداقت را ثابت کرد که ما صادقانه و بی ریا، شما را دوست داریم💖 نه برای نانی و نامی که می‌خواهیم نباشد، آن نان و نامی که ما را از شما دور کرده و به جان یکدیگر انداخته است. 👈نمی دانستم که هر روز با صدقه‌ای که می‌دهم و سلامتی شما را با آن نیّت می‌کنم، چه یادی را از شما زنده کرده ام و چه عرض ارادت ناچیزی را به محضر اربابم پیشکش نموده ام. 😢به ما نگفتند که سلامتی شما از سلامتی همه، حتی نزدیکترین کسانم هم مهمتر است و نشانهٔ ایمان است که فرزندان پیامبر را بر هر چه داریم و نداریم مقدم سازیم و من این نشانه را نداشتم. اصلاً کسی نگفت که باید اینگونه باشم، آن هم در آن دوران ظرافت🌷 و لطافت نوجوانی که آمادگی هر ایثاری فراهم است. ✅اما حالا می خواهم تمام وجودم که به صدقه سر شما حیات دارد، صدقه لحظه‌ای از عمر پربرکت شما باشد و تمام وجودم وقف شما گردد.😊 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍نویسنده: حسن محمودی ================== 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 📡 : آرامش در خانواده 💠🔵💠 استاد پناهیان: 🔰پیامبر گرامی اسلام میفرماید اون زنی خوشبخته، سعادتمنده ؛ که وقتی شوهرش میبیندش خوشحال بشه ....😊😉 بگه آاااخ جیگرم حال اومد شما رو دیدم خانومم😊 😘 خانوم دیگه چی میخواد...❓ خب برای رسیدن به این زندگی باید برنامه ریخت .... ✍ نه بگیم سایه خودش بیایه !!!!! خودش نمیایه..... 😏 باد آورده رو .....کی میبره ؟؟؟ 👈باد میبره به همین دلیل جوونا خوب مواظبن یه عشقی نیاد.... چون اگه اومد ..خودشم می ره🚶 تو خانواده باید دنبال کسب محبت باشیم ❤️ 👈ما بایدمحبت کسب کنیم بعضیا اینقدر بی عرضن برای کسب محبت!😒 میگه خوشم نیومد .... الهی وااااا بری با این حرف زدنت و زندگی کردنت...😁 این طرز زندگی کردنه....آخه ❗️ 🌺🍀👆 خب ایشون همسرمه وکسی هست که انتخاب کردم 👈چجوری برنامه بریزم "محبتم به ایشون بره بالا"❓ "چون میخوام بیشترین لذت رو تو زندگیم ببرم" آغاز لذائذ انسان ، آرامش انسان ،محبت انسان اینجاست 👆💕 خانواده ی خوب فقط خانواده ای نیست که با هم دعوا نکنن خانواده خوب خانواده ایست که فوووق العاده از هم انرژی بگیرن✳️ فوووق العاده به هم نیرو بدن♻️ 👌لتسکنوا الیها...آرامش پیداکنن☺️..... ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️ ↲به روایت همسرشهید 4⃣2⃣ . 💟خونه برادر شوهرم مهمون بودیم دلم شور میزد حالا که اینجاییم نكنه زنگ بزنه خونه!! تو همین فکر و خیال،تلفنشون زنگ خورد تماس گرفته بود خونه مادرم وقتی کسی جواب نداد زنگ زده بود خونه داداشش دلم عجیب واسش تنگ شده بود متوجه حالم شده بود گفت : "چی شده خانومی...؟ بچه ها چیکار میکنن...؟" 💟با زحمت بغضمو خوردم و گفتم : "تا یه چیز میشه سریع گریه میکنن" خندید و گفت: "دلشون واسه باباشون تنگ شده" گفتم :"آره به خدا" از لحن و حالت حرف زدنم خنده ش گرفت دیگه بغض امونم نداد پرسید:چیزی شده خانومی؟" گفتم :راستش دل ما هم تنگ شده! با خنده گفت: ای بابا مگه ما هم داریم…؟" گفتم:"آره"گفت:پس اینو بگووو بچه ها بهونن" 💟دیگه اشکام بوضوح سرازیر شده بود و گفتم: "آقا مهدی کی میای…؟"گفت:"با خداست" صداش خسته بود مثل قبلنا که زنگ میزد نبود الان که فکرشو میکنم میبینم انگار یه چیزی میخواست بهم بگه که بیقراریام اجازه نداد حرف دلشو بزنه گفتم :خوش میگذره…؟ با لحن خاصی که خالی از حس دلتنگی نبود گفت: "بدون شما مگه قرار بگذره...؟" اشکامو پاک کردم سعی کردم بغضمو بخورم تا نفهمه تا مثه همیشه خوشحال کنه 💟مکثی کرد و گفت:”خطا خرابه معلوم نیست بتونم زنگ بزنم نگران نباش مراقب خودتون باشید خداحافظ..." و این آخرین تماسش بود تا ۳_۴ روز خبری ازش نبود دل تو دلم نبود خیلی دلواپس بودم همه ش منتظر بودم که خبری بهمون بدن جرأتم نداشتم به کسی زنگ بزنم وخبری بگیرم تو بی خبری سرکردن خیلی سخته خیییلی(همسر شهید مهدی خراسانی) ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh