🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهیدی که از انتخاب اسمش ناراحت بود #شهید_فرزام_پورحبیب🌷 #بخوانید👇👇 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣2⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 شهیدی که از انتخاب اسمش ناراحت بود
🔰ظرفها رو از #مادرش گرفت ، شست و گفت: دستات دیگه حساسیت گرفته مادر... مادر رفت سراغِ غذا🍲 که رویِ اجاقگاز بود. #فرزام هم دنبالش راه افتاد
🔰مثل اینکه می خواست به مادرش چیزی بگه. کنارش ایستاد و #مودبانه گفت: مادر! چرا #اسمم رو گذاشتین فرزام؟!!! چرا نذاشتین علی، حسین⁉️
🔰و ادامه داد: آخه آدم با شنیدنِ اسمِ فرزام #یادِ هیچ آدمِ خوبی نمی افته... من اصلاً #صاحب اسمم رو نمی شناسم😔 که بهش افتخار کنم.
🔰از همونروز به بعد همه #علی صدایش میکردند😊.
#شهید_علی_پورحبیب
📚 منبع/ کتاب آب زیر کاه/ صفحه 37
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍یک روز قبل از اینکه بره #سوریه رفتیم گمرک برای خودش کوله پشتی و لباس نظامی #خرید. گفتم حسین مگه ا
💠 حجاب
⚜ ۵ ساله بود که پسرعموی بزرگترش که آن موقع حدودا #۱۶ساله بود به خانه ما آمد
در را باز کرد و خیلی #مودبانه به او گفت:"یکم میشه صبر کنید؟"
⚜ به سمت اتاق هایی که من و خواهرانش در ان بودیم آمد و به هر سه ما حضور پسرعمویش را اعلام کرد و گفت :" #حجاب کنید، مهمون نامحرم داریم."
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh