eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
به یادگار مانده از   🍂دلم مي‌خواست كسي دور و برم نبود و زار زار مي‌گريستم😭 به حال بدبختي خودم و به . مملكتي كه 5 سال جنگ بهترين👌 جوان‌هايش يعني مملكت با غرش خمپاره‌ها💥و سفيرتيرهاي مستقيم دشمن به كام نيستي و مرگ كشيده است🌷. 🍂همين يك ساعت پيش بود كه يكي از بهترين و سربازهاي گروهان، سرباز توسط خمپاره‌اي💥 كه روي سنگفرش خرده بود از ناحيه مجروح شد. چه سرباز خوبي بود😔. 22 ماه خدمت در جبهه هاي نبرد👊 واقعاً نبردهايش بود. 🍂يك شب واقعاً مزخرف راديو📻 روشن است. ساعت 12 را اعلام مي كند. درون سنگر همراه با و سرباز «حاجي‌زاده» بيدار نشسته‌ايم👥. سرباز «حاجي‌زاده» را بيدار كرده‌‌ام كه چاي☕️ درست كند. صداي غرش خمپاره خواب راحت را از چشم‌هايتان گرفته. 🍂اي كاش فقط غرش خمپاره‌ها بود. از همه بدتر مزاحم امان استراحت نمي‌دهد☺️. پشه‌هايي كه از خمپاره برتر است. نمي‌داني وقتي صداي وزوز آنها و خارش عجيب آنها بدنم را اذيت مي‌كند😣 چقدر اعصابم ناراحت مي شود. از همه بدتر هواي اين منطقه گرماي بيش از حد♨️ از وزوز پشه‌ها به كيسه خواب پناه برده‌ايم. ولي گرما امان نمي‌دهد😪 واقعاً كه چيز مزخرف و بيخودي است. چقدر از جنگ 🍂راستي چرا انسان اين اشرف مخلوقات اين هديه خود را در ميان همه موجودات زنده بايد در اين خراب‌آبادها كه معلوم نيست جزو كدام ناكجاآباد خراب شده‌اي است سرگردان باشد⁉️ انشاءالله كه همه بنده‌هايش را نجات بدهد🙏.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به یادگار مانده از   🍂دلم مي‌خواست كسي دور و برم نبود و زار زار مي‌گريستم😭 به حال بدبختي خودم و به . مملكتي كه 5 سال جنگ بهترين👌 جوان‌هايش يعني مملكت با غرش خمپاره‌ها💥و سفيرتيرهاي مستقيم دشمن به كام نيستي و مرگ كشيده است🌷. 🍂همين يك ساعت پيش بود كه يكي از بهترين و سربازهاي گروهان، سرباز توسط خمپاره‌اي💥 كه روي سنگفرش خرده بود از ناحيه مجروح شد. چه سرباز خوبي بود😔. 22 ماه خدمت در جبهه هاي نبرد👊 واقعاً نبردهايش بود. 🍂يك شب واقعاً مزخرف راديو📻 روشن است. ساعت 12 را اعلام مي كند. درون سنگر همراه با و سرباز «حاجي‌زاده» بيدار نشسته‌ايم👥. سرباز «حاجي‌زاده» را بيدار كرده‌‌ام كه چاي☕️ درست كند. صداي غرش خمپاره خواب راحت را از چشم‌هايتان گرفته. 🍂اي كاش فقط غرش خمپاره‌ها بود. از همه بدتر مزاحم امان استراحت نمي‌دهد☺️. پشه‌هايي كه از خمپاره برتر است. نمي‌داني وقتي صداي وزوز آنها و خارش عجيب آنها بدنم را اذيت مي‌كند😣 چقدر اعصابم ناراحت مي شود. از همه بدتر هواي اين منطقه گرماي بيش از حد♨️ از وزوز پشه‌ها به كيسه خواب پناه برده‌ايم. ولي گرما امان نمي‌دهد😪 واقعاً كه چيز مزخرف و بيخودي است. چقدر از جنگ 🍂راستي چرا انسان اين اشرف مخلوقات اين هديه خود را در ميان همه موجودات زنده بايد در اين خراب‌آبادها كه معلوم نيست جزو كدام ناكجاآباد خراب شده‌اي است سرگردان باشد⁉️ انشاءالله كه همه بنده‌هايش را نجات بدهد🙏.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7⃣9⃣2⃣1⃣🌷 ♨️️‍ بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین ولادت ١٣٣٣ تهران ۵ مرداد ۶۷ عملیات مرصاد 💢 هنگامی که عاشقان❤️ و شیفتگان امام رئوف پا در حرم منورش می‌گذارند، از کودک و جوان و پیر، همگی به گنبد طلایی امام رضا(ع) و کبوترهای🕊 حرم می‌افتد، ناخودآگاه بعد از عرض سلام و ادب به ساحت قدسی آن امام همام، این را در زیر لب زمزمه می‌کنند: ♨️قربون کبوترای🕊 حرمت قربون این همه لطف و کرمت از روزی که با ت🌼و آشنا شدم مورد مرحمت خدا شدم گفته‌ایی هر کی بیاد به بوسم تو گرفتاری بدادش می‌رسم 💢منم امروز به زیارت اومدم به امیدی در اومدم گفته‌ایی هر کی بیاد به دیدنم من میام سه جا سر می‌زنم توی قبرم رضا جون منتظرم که بزاری کف پاتو رو سرم از گناه بال و پرم سوخته شده چشم من به دوخته شده ♨️شاعر این اشعار کسی نیست جز یکی از ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) که در پنجم مرداد سال 1367 📆در عملیات «مرصاد» ردای شهادت را پوشید و به دیدار معبودش شتافت، «غلامعلی جندقی» معروف به رجبی در سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد، 💢 پدر وی حسن که از اساتید برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود، اهتمام ویژه‌ای در فرزندان خود ورزید.  غلامعلی بنابر راهنمایی‌ها و تربیت پدر بزرگوارش مداحی اهل بیت(ع) را از همان سنین نوجوانی آغاز و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی📖 و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدای وی توانست در این عرصه سریع رشد کند ♨️تا بدان جا که از سبک‌ها و او مداحان برجسته بسیاری استفاده می‌کردند. درباره ماجرای شعر «قربون کبوترای🕊 حرمت امام رضا» این گونه تعریف می‌کنند که یک شب🌙 توی صحن توسل کرد که 14 قدم به سمت ضریح بردارد و با هر قدم یک بیت برای آقا امام رضا(ع) بگوید، قدم بر می‌داشت، اشک‌هایش😭 می‌ریخت و زیر لب زمزمه می‌کرد: 💢«قربون کبوترای حرمت، قربون این همه لطف و کرمت». با این وجود شهید غلامعلی رجبی اهل ریا و نبود، برای خدا کار می‌کرد، نیت‌اش برای اهل بیت(ع) بود، یک بار به او گفته بودند «این کلید ماشین🚘 و خانه را بگیر به شرط اینکه قول بدهی مداح ثابت هفتگی ما بشوی»، به بهانه مشورت با پدرش بیرون شده بود. گفته بود: «چون در مجلس امام حسین(ع) حرف پول💵 وسط آوردند دیگر اگر کلاهمم آن سمت بیفتد برنمی‌گردم».⚡️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🔰سید برهنه‌ها👣 🥀 آقاحمید قصهٔ ما،جوون بود و با پر از باد،💨😐لات‌های محله کُلی اَزش حساب مےبردند.خلاصه بزن بهادری بود برای خودش.💪🌤یه روز مادر این آقاحمید، ایشون رو ازخونه بیرون انداخت و گفت: برو...‼ 🔰دیگه پسر ِمن نیستی،خسته شدم ازبس جواب ِکاراتو دادم...همهٔ همسایه‌ها هم، از دستش کلافه شده بودند...تا اینکه برادرش شد و حمید تحت تأثیر پیکر برادر... 🔰روزی از روزهـا یک کامیونی🚛بهش میگه حمید تو نمیخوای آدم شی⁉️بیا با من بریم جبهه،حمید میگه اونجا من رو راه نمیدن با این سابقه،راننده به حمید میگه توبیا و ناراحت نباش...🌱|° سیدحمید ما مدتی بعد بر میگرده ،اولین جا هم میره پیش دوستاش که سرکوچه بود❕ 🔰میگه بچه ها من دارم جبهه!! شماها هم بیائید!!میگه بچه‌ها خاک بر سر من و شماها؛ پاشیم بریم ناموسمون درخطره...!اومدخونه 🏚از مادر حلالیت طلبید و خداحافظی کردو رفت...✋🏻به جبهه که رسید کفشاشو داد به یکی  و دیگه تو جبهه کسی اونـو با کفش👞 ندید، مےگفت: 🔰"اینجا جایی که شهدامون ریخته شده.معروف شد به سید پابرهنه"🌱اونقدر موند تا آخر با دوتایی سوار موتور🏍، هدف قرارگرفتن و رفتن پیش سیدالشهدا🕊 🏜عملیات خیبرسال۶۲ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh