🌷شهید نظرزاده 🌷
6⃣2⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 #عاشقانه_شهدا 🔹 #بار_اول که خیره شدم تو صورتش وقتی بود که انگشتر فیروزه شو
💢خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل #شعر و آواز🎵 میخواند. یادم هست یکبار که میخواستم #نماز بخوانم، گفتم:« چقدر سر و صدا میکنی! کمی آرام باش☺️» چون #شلوغ میکرد و تمرکز نداشتم.
💢با خنده گفت: « #زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش #سروصداهای_میثم بود»." 😔
زهره نجفی همسر شهید مدافع حرم
#شهید_میثم_نجفی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از گسترده روزانه سجیل
کانال تعلق دارد به شهدای که بهشون ارادت دارم❤️
حضور شما درکانال دعوت ازخود
#شهدای صاحب کانال است🌹
#کتابای #دلبری #فلافل_فروش #سلام_بر_ابراهیم #عارفانه
در کانال قرار گذاشته شدن
بزودی سه دقیقه قیامت در کانال گذاشته میشه
#وصیت_شهدا
#معرفی_شهدا
#شعر
#فایل_کلیپ_آموزنده_مذهبی
منتظر چی هستی بیا دیگه☺😊🌹
#خوش_اومدین
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 هی #نگاهت بکنم گم بشوم در چشمت گـم شـدن ... در شبِ چشمان تــ😍ـو #پیـــدا شـدن اسـت ...
7⃣9⃣2⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
♨️️ بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین
#شهید_غلامعلی_رجبی
ولادت ١٣٣٣ تهران
#شهادت ۵ مرداد ۶۷ عملیات مرصاد
💢 هنگامی که عاشقان❤️ و شیفتگان امام رئوف پا در حرم منورش میگذارند، از کودک و جوان و پیر، همگی #چشمشان به گنبد طلایی امام رضا(ع) و کبوترهای🕊 حرم میافتد، ناخودآگاه بعد از عرض سلام و ادب به ساحت قدسی آن امام همام، این #شعر را در زیر لب زمزمه میکنند:
♨️قربون کبوترای🕊 حرمت
قربون این همه لطف و کرمت
از روزی که با ت🌼و آشنا شدم
مورد مرحمت خدا شدم
گفتهایی هر کی بیاد به #پا بوسم
تو گرفتاری بدادش میرسم
💢منم امروز به زیارت اومدم
به امیدی در #خونهات اومدم
گفتهایی هر کی بیاد به دیدنم
من میام سه جا #بهش سر میزنم
توی قبرم رضا جون منتظرم
که بزاری کف پاتو رو سرم
از گناه بال و پرم سوخته شده
چشم من به #حرمت دوخته شده
♨️شاعر این اشعار کسی نیست جز یکی از ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) که در پنجم مرداد سال 1367 📆در عملیات «مرصاد» ردای شهادت را پوشید و به دیدار معبودش شتافت، #شهید «غلامعلی جندقی» معروف به رجبی در سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد،
💢 پدر وی #حاج حسن که از اساتید برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود، اهتمام ویژهای در #تربیت فرزندان خود ورزید.
غلامعلی بنابر راهنماییها و تربیت پدر بزرگوارش مداحی اهل بیت(ع) را از همان سنین نوجوانی آغاز و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی📖 و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدای وی توانست در این عرصه سریع رشد کند
♨️تا بدان جا که از سبکها و #اشعار او مداحان برجسته بسیاری استفاده میکردند.
درباره ماجرای شعر «قربون کبوترای🕊 حرمت امام رضا» این گونه تعریف میکنند که یک شب🌙 توی صحن توسل کرد که 14 قدم به سمت ضریح بردارد و با هر قدم یک بیت برای آقا امام رضا(ع) بگوید، قدم بر میداشت، اشکهایش😭 میریخت و زیر لب زمزمه میکرد:
💢«قربون کبوترای حرمت، قربون این همه لطف و کرمت».
با این وجود شهید غلامعلی رجبی اهل ریا و #خودنمایی نبود، برای خدا کار میکرد، نیتاش برای اهل بیت(ع) بود، یک بار به او گفته بودند «این کلید ماشین🚘 و خانه را بگیر به شرط اینکه قول بدهی مداح ثابت #جلسات هفتگی ما بشوی»، به بهانه مشورت با پدرش بیرون شده بود. گفته بود: «چون در مجلس امام حسین(ع) حرف پول💵 وسط آوردند دیگر اگر کلاهمم آن سمت بیفتد برنمیگردم».⚡️
#شهید_غلامعلی_رجبی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فقط_خدا♥️ 💠صدای گلوله از پشت تلفن می امد .گفت شنیدم در تهران برف سنگین باریده اهوها اینطور مواقع
♨️ خاطره یک شاعر:
🌸اردیبهشت سال ۹۵ در #مراسم یادواره #شهدا، آقای سلیمانی را دیدم. گفتم: سردار! اون متن «یاران همه رفتند، #افسوس که جا مانده منم» که توی فلان مصاحبهات خوانده بودی رو از کجا آورده بودی⁉️
🍃(یک مصاحبه قدیمی از #ایشان دیده بودم که در آن کلمات شعرگونهای را خوانده بودند با این #مضمون):
یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
#حسرتا این گل 🥀خارا، همه جا رانده
🌸منم پیر ره آمد و # رفتن آموخت
آنکه نا رفته و جا مانده منم
خندید 😃و گفت: چطور❓
فاتحانه گفتم: چون نه #وزن داره، نه ردیف و نه قافیه!
حالا نوبت او بود که پاتک بزند. دست گذاشت روی شانهام 🌟و گفت: شعر اصلی ما در میدان جنگ است!
⇜وزن ما روی #سینه ی دشمن!
⇜ردیف ما صف بچههای رزمنده!
⇜قافیه ما فریاد #اللهاکبر است!
🍃بعد رو کرد و با #بقیه گپ زد و من مبهوت از این #حاضر جوابی او بودم که پاتک توی پاتک زد و ناگهان رو کرد به من و گفت: خدا کنه #شهید بشم و تو برام #شعر با وزن و قافیه بگی!
#حاج_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🔹خیمه 🏕ی ماه محرم 🏴زده شد بر دل ماباز نام تو شده #زینت هر محفل ماجز غم عشق 💓تو 🔹ما را نبو
4⃣2⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا 🌷
♨️سالی که #محرم، محمدتقی سوریه بود. سفراولش بود که 56 روز طول کشید..توی #حسینیه محلمون هرشب🌙 یادی از محمدتقی می کردن و برای سلامتیش #صلوات می فرستادن..
وبرای سلامتی اون و همه ی مدافعان حرم دعا 🤲می کردن😔
♨️مخصوصا شبی🌟 که منسوب به حضرت #علی اکبر بود، جوونای #شهابالدین مسئولیت میزبانی شام دادن به عزاداران حسینی رو به عهده گرفتن. اون شب🌜 همش حرف #محمدتقی بود. چقدر اون شب براش گریه کردیم😢
♨️یه شب ما سه تا #خواهرا تو حسینیه کنار هم نشسته بودیم، گوشیم📲 زنگ خورد، شماره ی عجیبی بود پیش شمارش 1000بود، #برنداشتم بعدگوشی حمیده زنگ خورد، یه شماره شبیه مال من. اونم جواب نداد. بعد هم گوشی محبوبه زنگ خورد. هرسه تا شماره تقریباً شبیه هم بودن، هیچکدوم برنداشتیم.
♨️وقتی خونه اومدم یهو به #ذهنم اومد، نکنه از سوریه بوده باشه!!! به #زنداداش نرگس زنگ زدم و ماجرا رو گفتم.
گفت: بله این شماره ها از #سوریه هستن..کلی خودمو سرزنش کردم که حد نداشت.. #داداشم دلش هوای خواهراشو کرده بود، اما ما گوشی رو نگرفته بودیم...🌱
♨️وقتی باز به #زنداش نرگس زنگ زد، زنداداش بهش گفت که خواهرات خیلی ناراحت شدن که #گوشی رونگرفتن، ومدام خودشونو سرزنش میکنن،
محمدتقی دوباره زنگ زد این بار گوشی روگرفتم و تا تونستم #قربون صدقه ش رفتم..
♨️اون شب✨ها تا اسم #محمدتقی میومد اشکمون 😢بی اختیار جاری میشد، به همه می گفتیم تورو خدا دعا کنین، #صحیح وسالم برگرده و.. صحیح وسالم هم برگشت.
♨️اما شبهای #محرم امسال...🍃
تا اسم #محمدتقی میاد، باز اشک تو چشمامون حلقه میزنه چون خیلی دلمون براش تنگ 💔شده...😔😢
اما این بار دیگه..خیلی دوره..اون قدر دور که #صداشم نمی شنویم..گرچه حضورش وحس می کنیم ..ولی..
♨️اینک دلم 💞به یاد برادر گرفته است
شاعر از او بخوان که #دلم پر 🦋گرفته است آن #شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است این شعر ادامه داشت اگر #گریه می گذاشت...😭
راوی: نرگس سالخورده
#شهید_محمدتقی_سالخورده🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 8⃣#قسمت_هشتم 💢 در #گوششان زمزمه مى کند:انى اعلم ما لاتع
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣#قسمت_نهم
💢 زینت همان شتر را عوض کردند...و عایشه را بر آن نشاندند. و #عایشه ، دعوى جنگ با #على کردبهانه چه بود⁉️ خونخواهى عثمان! و خودشان بهتر از هر کس مى دانستند که این #بهانه تا کجا مضحک است.
🖤مروان حکم ، سعید عاص را به همراهى در جنگ دعوت کرد. #سعید عاص پرسید:_همراهان تو کیانند؟گفت :
_#طلحه و زبیر عوام و عایشه و سعد و عبدالرحمن و محمد بن طلحه و عبدالرحمن اسید و عبداالله حکیم و...
سعید عاص گفت : _چه بازى #غریبى ! اینها که همه خود، دستشان به خون💔 عثمان آلوده است!
💢 مروان حکم ، #سکوت کرد و از او گذشت.ام سلمه(5) با اتکاء به آنچه از #پیامبر شنیده بود اعلام کرد:_بدانید هر که به جنگ با على رود، کافر است و عصیانگر بر دین خدا. اما فریاد او در ازدحام جمعیت گم شد....
#مالک_اشتر نامه نوشت📝 به #عایشه که از خدا بترس و حریم پیامبر را نگاه دار.
🖤عایشه پاسخ داد:
_تو هم لابد شریک قتل عثمانى که با من مخالفت مى کنى.#امیرمؤمنان ، ناخواسته پا به این عرصه گذاشت و با هفتصد سوار به ((ذى قار)) فرود آمد.
و عایشه وقتى این را شنید، نامه نوشت به حفصه(6) که:_#على به ذى قار فرود آمده است ، نه راه پس دارد، نه راه پیش... 🦋
💢 حفصه با دریافت این پیام ، #مطریان و مغنیان را جمع کرد و دستور داد که این مضمون را به #شعر درآورند و با دف و تنبک بنوازند و بخوانند تا مگر على بدین واسطه خفیف و #استهزاء شود. تو خبر را که شنیدى ، احساس کردى که دیگر جاى درنگ نیست....
از خانه بیرون شدى و با #رویى پوشیده و ناشناس به خانه حفصه درآمدى.
🖤خانه🏡 شلوغ بود....
مغنیان مى نواختند، کودکان کف مىزدند و زنان دم مى گرفتند:ماالخبر ماالخبر
على فى سقرکالفرس الاشقران تقدم عقر
ان و تاءخر نحر.
راه را #شکافتى تا به مقابل حفصه رسیدى که در بالاى مجلس نشسته بود...
وقتى درست مقابل او قرار گرفتى ، #چهره ات را گشودى ، غضبناك نگاهش کردى ، دندانهایت را به هم #ساییدى و گفتى :
💢راست گفت #رسول خدا که(البغض یتورات)، کینه موروثى است.
اى #دخترعمر! که اکنون با دختر ابوبکر #همدست شده اى براى کشتن پدر من . پیش از این نیز با #پدرانتان همدست شده بودید براى کشتن پیامبر. اما خدا پیامبرش را از #مکر خاندان شما آگاه و کفایت کرد. با پدرانتان در #قتل پیامبر #ناکام ماندید و اکنون کمر به قتل وصى و برادر او بسته اید. شرم کنید.
🖤همین آیه قرآنى📖 براى رسوایى همیشه تان بس نیست ؟
"وان تظاهرا علیه فان االله هو مولیه و جبریل و صالح المؤ منین و الملائکۀ بعد ذلک ظهیر.(7) دوست دارى به برادرت یادآورى کنى که این آتش🔥 #اززمان_پیامبر در زیر خاکستر خفته است.
💢 اینها اگر #جرات مى کردند، پیامبر را از میان برمى داشتند. نتوانستند، سر از #سقیفه در آورند،
#بیست_و_پنج_سال خورشید را به بند کشیدند و در شهر #کوران ، پادشاهى کردندو بعد بر شتر نشستند و بعد، سر از #نهروان(8) درآوردند،
به لباس 👕ابوموسى اشعرى درآمدند و دست آخر، شمشیر🗡 را به دست #ابن_ملجم دادند.
و کدام آخر؟معاویه از همه گذشتگان پلیدتر مکارتر بود. نیش معاویه بود که #زهر را به جان برادرمان حسن ریخت.
🖤دوست دارى فریاد بزنى :
برادرم ! تو که اینها را مى دانى چرا اتصالت را به خدا و پیامبر علم مى کنى ؟اما فریاد نمى زنى ،.
#ادامه_دارد.......
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🏴 " شهدا و امام حسین (ع)"...
🌀یکے از بچه ها رو #فرستاده بود دنبالم ، وقتے رفتم سنگر فرماندهے بهم گفت: دوست دارم شعر " ڪبوتر بام حسین (ع) " رو برام بخونے..
🌀گفتم: حاجی قصد دارم این #شعر رو برای کسی نخونم، آخه برای هرکسی کہ خوندم #شهید شده، گفت: حالا که اینطور شد حتما باید برام بخونے هر چے اصرار کردم که حاجی الان دلم💗 نیست بخونم، زیربار نرفت، شروع کردم به خوندن :
🌀دلم مےخواد #کبوتر 🕊بامحسین بشم من فدای صحن حرم و نامحسین بشم من دلم مےخواد زخون پیکرم وضو بگیرم مدال افتخـارِ نوڪری از او بگیرم ...#همینطور ڪہ مےخوندم حواسم به حاجے بود. حال و هواے دیگه ای داشت. صداے گریه 😭اش پیچیـد تو سنگر ...
🌀دلم میخواد چو لاله 🌷ای نشگفته پرپر بشم شهد #شهادت بنوشم مهمان اڪبر بشم..وقتے گلوله توپ خورد کنارش #مهمون علی اکبر امام حسین (ع) شد، همونطوری کہ مےخواست ، اونقـدر پاره پاره کہ همه بدنش رو جمـع کردند تو یه ڪیسه کوچیک...
✍ راوی : حاج علی مالکےنژاد
#شهید_احمد_کریمی🌷
#فرماندهگردانحضرتمعصومه
#لشکر۱۷علےبنابیطالب
#لبیڪ_یاحسیـــــن
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شنیده ام جواب #سلام واجب است، شنیده ام اگر یادت میکنیم این تو بودی که صدایمان زدی و مارا یاد کردی پس میخواهم سلامت دهم. سلام علتِ روشناییِ #آفتاب، سلام آبیِ زیبای آسمان و سلام نسیمِ خنک #سحرگاهی ...
🍃سلام بر تو آقایی که این چنین بی صدا مرا میشنوی، #حرف دلم را میخوانی و بی واسطه #اجابت میکنی. سلام بر تو ای مهربان ترین پدر، ای دلسوزِ #گناهان ما و ای کسی که #توبه هایت آرامشِ جانِ بیقرار ماست.
🍃#مولای_من؛ تورا صدا میزنم. تویی که #غزلِ زیبایِ زندگی منی و #مثنویِ طولانیِ زندگی ام با تو رنگ و بوی #شعر میگیرد. میدانم نگاه خیره و مهربانت را همچنان بر ما دوختی و #منتظرِ آماده شدن ما هستی! تو نشانه ی نعماتِ بیکرانِ خدا هستی و #قبله ی عاشقانِ مشتاقی که دلشان روانه ی امامشان است.
🍃این #دلتنگی را از ما بپذیر و دلمانِ را برای خودت هوایی تر کن. #اباصالح؛ عاشقانه ترین دلیل برای زندگی، #دوستت_دارم.الهی به حقِ حسین(ع) "#اللهم_عجل_لولیک_الفرج"
✍️نویسنده: #اسماء_همت
✨#جمعه_های_انتظار
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#غیبت #ظهور #امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جمعه های انتظار💔 #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شنیده ام جواب #سلام واجب است، شنیده ام اگر یادت میکنیم این تو بودی که صدایمان زدی و مارا یاد کردی پس میخواهم سلامت دهم. سلام علتِ روشناییِ #آفتاب، سلام آبیِ زیبای آسمان و سلام نسیمِ خنک #سحرگاهی ...
🍃سلام بر تو آقایی که این چنین بی صدا مرا میشنوی، #حرف دلم را میخوانی و بی واسطه #اجابت میکنی. سلام بر تو ای مهربان ترین پدر، ای دلسوزِ #گناهان ما و ای کسی که #توبه هایت آرامشِ جانِ بیقرار ماست.
🍃#مولای_من؛ تورا صدا میزنم. تویی که #غزلِ زیبایِ زندگی منی و #مثنویِ طولانیِ زندگی ام با تو رنگ و بوی #شعر میگیرد. میدانم نگاه خیره و مهربانت را همچنان بر ما دوختی و #منتظرِ آماده شدن ما هستی! تو نشانه ی نعماتِ بیکرانِ خدا هستی و #قبله ی عاشقانِ مشتاقی که دلشان روانه ی امامشان است.
🍃این #دلتنگی را از ما بپذیر و دلمانِ را برای خودت هوایی تر کن. #اباصالح؛ عاشقانه ترین دلیل برای زندگی، #دوستت_دارم.الهی به حقِ حسین(ع) "#اللهم_عجل_لولیک_الفرج"
✍️نویسنده: #اسماء_همت
#جمعه_های_انتظار
#غیبت #ظهور #امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جمعه_های_انتظار💔 #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شنیده ام جواب #سلام واجب است، شنیده ام اگر یادت میکنیم این تو بودی که صدایمان زدی و مارا یاد کردی پس میخواهم سلامت دهم. سلام علتِ روشناییِ #آفتاب، سلام آبیِ زیبای آسمان و سلام نسیمِ خنک #سحرگاهی ...
🍃سلام بر تو آقایی که این چنین بی صدا مرا میشنوی، #حرف دلم را میخوانی و بی واسطه #اجابت میکنی. سلام بر تو ای مهربان ترین پدر، ای دلسوزِ #گناهان ما و ای کسی که #توبه هایت آرامشِ جانِ بیقرار ماست.
🍃#مولای_من؛ تورا صدا میزنم. تویی که #غزلِ زیبایِ زندگی منی و #مثنویِ طولانیِ زندگی ام با تو رنگ و بوی #شعر میگیرد. میدانم نگاه خیره و مهربانت را همچنان بر ما دوختی و #منتظرِ آماده شدن ما هستی! تو نشانه ی نعماتِ بیکرانِ خدا هستی و #قبله ی عاشقانِ مشتاقی که دلشان روانه ی امامشان است.
🍃این #دلتنگی را از ما بپذیر و دلمانِ را برای خودت هوایی تر کن. #اباصالح؛ عاشقانه ترین دلیل برای زندگی، #دوستت_دارم.الهی به حقِ حسین(ع) "#اللهم_عجل_لولیک_الفرج"
✍️نویسنده: #اسماء_همت
#جمعه_های_انتظار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🪵🌻🪵🌻🪵🌻🪵
🍁يك جهان #شعر سرودم
🍂كه بفهمي تنها
🍁محض #لبخندِ_تو شاعر
🍂شده ام خوش انصاف☺️
#شهید_سیدرضا_طاهری
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
آقا بیا.....
📌 آقا بیا ڪه فاجعہ از حد گذشته است!
انسان ز مرزِ هر چه نباید گذشته است!
آقا بیا ببین که چه ها در زمان ما!
بر امتِ مسیح و محمد «ص» گذشته است!
تو شاهدی خودت که در این روزگار تلخ!
بر دوستان خوبِ خدا بد گذشته است!
هر روز بی قراریِمان می شود فزون!
فرصت برای حوصله شاید گذشته است!
هر روز ترس و توطئه،هر روز مرگ و خون!
آقا بیا که فاجعہ از حد گذشته است!
#شعر
#ایران_تسلیت
#کرمان_تسلیت
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh