eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
9.9هزار ویدیو
222 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #یاد_خوبان 🍂 روح‌الله به خانم‌ها خیلی احترام می‌گذاشت و در حالی که نگاهش همیشه به زمین بود، سعی م
💠برشی از کتاب می ترسم اگه بفهمن طراحی و خطاطی بلدم، من رو ببرن تو قسمت .‌ من آدم ام. دوست دارم تو همین قسمت بمونم.‌ ‌اصلا فکر میکنی برای چی هنر رو ول کردم⁉️ درصورتی که واقعا درسم خوب بود.‌ چون حس کردم دانشگاه هنر من رو از (ع) دور می کنه، اما سپاه نه، داره من رو به اون چیزی که دوست دارم می رسونه😍 راه سپاه راه امام حسینه _اینجوری که میگی به علاقه داشتی💖 پس برات سخت بوده که بخوای ولش کنی، نه؟ +آره سخت بود یه روز تو نمازخونه دانشگاه هنر که بودم، نشستم باخودم فکر کردم💬 گفتم الان اینجایی که وایسادم چقدر با امام حسین (ع) داره؟‌ دیدم خیلی فاصله دارم💕 این فاصله به جایی رسیده بود که انگار لبه بودم. کافی بود فقط یک قدم، فقط یک قدم بردارم تا همه چیز نابود بشه💥موقعیت همه چیزم برام فراهم بود، اما من راه امام حسین (ع) رو انتخاب کردم✅ دل کندم از اونجا. ‌ ‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌱🥀🌱🥀🌱🥀 🔅محسن در #سوریه با شهید روح‌الله قربانی آشنا شده بود و یک مدت باهم بودند. وقتی روح‌الله قربا
♥️ ‌ 🔰مزار شهید شد پاتوق هر شبمان. پرچم ایران🇮🇷 انداخته بودند روی قبر. می گفت: نگاه کن! ببین چقدر خوشگله، یکی از فرق های کوچیکش همینه، برای مُرده پارچه مشکلی میندازن، برای پرچم متبرک. 🔰یک شب که بین قبور شهدا🌷 قدم میزدیم، کم کم سر از قطعه ی در آوردیم. نشستیم بالای سر یکی از قبر های خالی. گفتم: دلم میخواد برم داخل این قبر. گفت: شبه🌙 می ترسی. خیلی اصرار کرد تا شدم. 🔰وقتی به ته قبر نگاه می کردم انگار بلندترین را می‌دیدم. پای آن قبر خیلی کردم😭 به حال خودم و خودش و اعمالمان. برگشتم و گفتم: محسن شهید شو، نمیری یه وقت❗ گفت: دعا کن🤲 📕 کتاب سربلند 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh