🌷شهید نظرزاده 🌷
🌿عبدالحسین، اول در سبزی فروشے کار مے کرد و مدتے هم در شیر فروشے بود. اما #زود از آنجا بیرون آمد!..
💢صورتش را که دیدم جا خوردم😦 اندازه چند سال #پیرشده بود. #ساواکیها یک دندان سالم هم توی دهانش باقی نگذاشته بودند❌ چند وقت مجبور شد #دندان_مصنوعی بگذارد.
💢آن روز هر چه #اصرار کردم برایم بگوید چه بلاهایی سرش در آوردهاند، فقط گفت: #چیز_خاصی نبوده.
💢یک بار که داشت برای چند تا از دوستانش تعریف میکرد، #اتفاقی حرف هایش را شنیدم🎧 #شکنجههای وحشیانهای داده بودندش؛ شکنجههایی که زبان آدم گفتنش شرم دارد و قلم از نوشتنش📝 عاجز است.
💢او #میخندید و میگفت.
من گریه میکردم😭 و #میشنیدم.
پ ن: ایشان ارادت و توسلاتی عجیبی به #حضرت_زهرا(س) داشتند و پیکرشان نیز در شب شهادت حضرت زهرا(س) در سال 90 کشف شد.
#سردار_شهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔴با مردم یک رنگ بود 🔹طرف با يك #موتور گازي آمد🏍 جلوي در مسجد🕌. سلام كرد.👋 جوابش را با #بياعتنايي د
🔺صورتش را که دیدم جا خوردم😦 اندازه چند سال #پیرشده بود. #ساواکیها یک دندان سالم هم توی دهانش باقی نگذاشته بودند❌ چند وقت مجبور شد #دندان_مصنوعی بگذارد.
🔻آن روز هر چه #اصرار کردم برایم بگوید چه بلاهایی سرش در آوردهاند، فقط گفت: #چیز_خاصی نبوده.
🔺یک بار که داشت برای چند تا از دوستانش تعریف میکرد، #اتفاقی حرف هایش را شنیدم🎧 #شکنجههای وحشیانهای داده بودندش؛ شکنجههایی که زبان آدم گفتنش شرم دارد و قلم از نوشتنش📝 عاجز است.
او #میخندید و میگفت.
من گریه میکردم😭 و #میشنیدم.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh