eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
6هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🌸سلام به ای گل نرگس! سلام به تو که در سیم خاردار اسیری😔 ما را ببخش!💔 که حتی به اندازه‌ی نجات دادن گلی🥀 از میان تلاش نکرده ایم چه برسد به تلاش برای رهایی شما از زندان 😭 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃بسم رب الزهرا 🍃از کودکی مشق های زیادی را تمرین کردیم. بزرگتر اما که شدیم، حتی دیگر املای مشق را یادمان نمی آمد و ما فارغ از این بودیم که باید در سراسر زندگیمان مشق را به تمرین بنشینیم. بندگی برای او. این باید مشق شب هر روزمان می بود اما نشد ... 🍃به جایش خوب یادمان ماند تا تمرین کردیم را؛ در حالی که مضحک است، بدبخت خواندن آدمیان را. چرا که صدف، خود را نگون بخت نمیداند. شاید بگویی تو از بدبختی چیزی جز مترادف نمیدانی... 🍃اما من به چیزی میگویم ، که والاتر از ثروت است. حال آن چیست؟ گوهر است که آن را به ما ارزانی داشته و به خزانه داری آن، صدف جسم ما را گماشته است😌 🍃به این فکر کن که این گوهر تکه ایی از روح است. خدایی با آن همه عظمت، چه بخشنده است که روح خود را در جسم ناچیز آدمیان قرار داده و اینک آدمی باید رسم امانت داری را به جا آورد. ما مانند کودکی است که میزند و خواسته ایی را طلب میکند تقرب به خدا را میخواهد اما ما با خفه اش میکنیم و نمیذاریم به آن چیزی که میخواهد برسد . 🍃اما نباید چشم پوشی کرد از امانت دارانی که بی وقفه و روز در تلاش اند تا روحشان را به نزدیک تر کنند❤️ 🍃روح ما به "ساده زیستن" نیاز دارد تا وابسته تجملات نشود چرا که اگر بشود، میشود مادی گرا... روح ما به " مطالعه "نیاز دارد، به " محبت و صداقت ". به "آگاهی".. و شاید او مصداق برای حرف هایم باشد. میدانی او میگفت هر چقدر برای تحصیل کنید، بازهم کم است... 🍃 شاید او آگاهی را درک کرده بود. شاید او بی نیاز تقرب یافت... به راستی روح ما چگونه پیش معبودش باز میگردد؟! آیا دار های خوبی بوده ایم؟! آیا نیاز های روحمان را برطرف کرده ایم؟! آیا آسیب زده ایم به روحمان یا پرورشش داده ایم؟! آیا.... 🌷 ✍️نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ مرداد ۱۳۹۲ 📅تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای البرز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃در خیابان ها که راه میروی این بوی که تا ریه های مان نفوذ می‌کند و راه نفس کشیدن را میبند. اینجا انگار همه چیز تمام شده. نه دغدغه ایی برای به رسیدن آرمان ها و نه تلاشی برای به دست آوردن آرزوها..‌. 🍃اینجا خبری از جوانان پر شور و پر تلاش، با نشاط و با انگیزه که هر زمان برای رسیدن به اهدافشان تلاش میکنند نیست. اینجا همه چیز ، روح ندارد... 🍃اینجا جای خالیست... اگر به دادمان نرسند ما هم آهسته آهسته باورمان میشود که همه چیز تمام شده، باورمان میشود اثر کرده اند و دست از دنیای ما کشیده اید... 🍃باورمان خواهد شد که جلوی چشمانمان جرعه جرعه جام زهر را نوشید و رفت و همگی گفتیم الحمدلله جنگ خانمان سوز تمام شد. جای سردارانی چون خالیست...😓 🍃اینجا اگر زیر داشته باشی و کار داشته باشی عار است تا دکتری داشته باشی و در خانه بنشینی، اما غلامحسین فقط تحصیلات مدرسه ایی داشت که عزیزِ خدا شد... 🍃به عنوان سرپاسبان ژاندارمری وارد جبهه شد و در اثر اصابت گلوله در به شهادت رسید. کسی که تنها تحصیلات ابتدایی داشت نه دکتر بود نه مهندس و نه هیچ چیز دیگر فقط عاشق خدا و دغدغه مند برای بود و همه فکرش شده بود دفاع و سرانجام در راه همین هدف افتخار افرین شد... 🍃ای دنیای بی شما و آرمانهای تان سخت است، اینجا فانوس ها خاموش است و چراغ دل فتنه روشن، اینجا از شما گفتن از چند خط خاطره و چند شب معرفی فراتر نمیرود و در فراق شما دلمان را میسوزاند دستمان را بگیرید تا در این دوران غرق هایی که همه درگیر آن هستند نشویم😔 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۳۳ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ مهر ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بروجرد 🕊محل شهادت : آبادان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃سالهاست از می‌گذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضی‌هایشان دل جا گذاشته‌اند در اروند، فکه، و... 🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشده‌شان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊 🍃در این میان آنها که ندیده اند قلم به دست گرفته و راوی صحنه های ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام را عهده دار شد. 🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان به فرماندهی علی‌اصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که گویان برخاست برای حفظ خط با چند نفر! 🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این بیرون آمد! صحنه هم‌سفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانی‌شان آبِ‌گوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم! 🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ دفن شده ‌ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند. 🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علی‌اصغر در تاریخچه ذهن ها و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت ملکوتی‌اش! ✨ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۸ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : خرمشهر 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃سالهاست از می‌گذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضی‌هایشان دل جا گذاشته‌اند در اروند، فکه، و... 🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشده‌شان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊 🍃در این میان آنها که ندیده اند قلم به دست گرفته و راوی صحنه های ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام را عهده دار شد. 🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان به فرماندهی علی‌اصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که گویان برخاست برای حفظ خط با چند نفر! 🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این بیرون آمد! صحنه هم‌سفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانی‌شان آبِ‌گوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم! 🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ دفن شده ‌ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند. 🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علی‌اصغر در تاریخچه ذهن ها و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت ملکوتی‌اش! ✨ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ٩ آذر ۱٣٣٨ 📅تاریخ شهادت: ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱ 🕊محل شهادت: خرمشهر 🥀مزار شهید: گلزار شهدای بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh