eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.1هزار عکس
9.9هزار ویدیو
222 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 مادرش خوابش را دید در خواب به مادر گفت: برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج)، تنها شعاردادن کافی نیست باید حرکت کرد و در عمل، ارادت خود را نشان دهید. (محمدحسن) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 عاشقانه محو آقا می‌شد وقتی تصویر مقام معظم رهبری را می‌دید، انگار پدرش را دیده است. آن قدر عاشقانه محو تصویر حضرت آقا می‌شد که بعد از دقایقی به او می‌گفتم: «من هم هستم‌ ها...». بعد از اولین جانبازی یکبار به دیدار حضرت آقا مشرف شده بود. خودش برایم تعریف می‌کرد که: «وقتی حضرت آقا را از نزدیک دیدم، فکر کردم دیگر هیچ چیز توی دنیا نمی‌خواهم. اصلاً همه چیز برایم تمام بود. همه زیبایی‌های دنیا را یک جا دیدم.» همسر ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 می‌گفت: ما قدر آقاسیدعلی را نمی‌دانیم شیعیان در بعضی از کشورها بدون وضو تصویر آقا را مس نمی‌کنند! ما اینجا از شیعیان عقب افتاده‌ایم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 💠دوقلوها 📜خاطره ای از جانباز دفاع مقدس و پسر خاله شهید مدافع حرم درباره نحوه تشخیص دوقلوها ⚜شهيدبزرگوارحميد سياهکالي مرادی وقتی متولد شد بودند دوقلوي شبیه به هم ، خاله بزرگوارم فرمودند این و دیگری حمید چندروزبعدکه به دیدارشان رفتم ام فرمودند حميد و سعيد را تشخيص میدهی⁉️ گفتم این حمید این سعید ⚜برای خاله ام جای سوال بود که من چطور میشناختم⁉️ وقتی حميد نوشیدند این راز راگفتم وقتی قلوها را بغل کردم در گوششان اذان بگويم نوری در بالای ابروی حميداقا ديدم که تا زمان هیچگاه برادران را اشتباه صدا نزدم🚫 شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️شهید پرهیزگار با نبرد تن به تن شهر «بوکمال» را از سقوط نجات داد 🔹مادر شهید نقل می‌کند: " زمانی‌که عبدالکریم کودکی یک ساله بود، من را از خطر جدی نجات داد. آن روز او در گهواره بود و من مشغول انجام کار‌های منزل بودم؛ وقتی به سمت آشپزخانه حرکت کردم، فرزندم با جیغ ناگهانی، من را متوجه خود کرد. به طرف او رفتم که ناگهان صدای مهیبی از آشپزخانه برخاست. صدای ترکیدن زودپز بود؛ فرزندم با گریه خود سبب شد من از این اتفاق در امان بمانم." 🔹یکی از هم‌رزمان شهید پرهیزگار می‌گوید: " اگر به لطف خداوند شهید پرهیزگار مقاومت و جانفشانی نمی‌کرد، جاده بوکمال به دست داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز به تصرف آن‌ها درمی‌آمد و خدا می‌داند برای بازپس‌گیری شهر چقدر باید خسارت می‌دادیم و شهید تقدیم می‌کردیم". ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سربنـد نشان از عشقی کهن دارد... عشقی که تمام مبتلايان را نيازمند شفا می‌کند شفايی از جنس ... 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
راز شهادت؛ بوسه بر دست پدر و مادر 🔹به شهید بارها شغل‌های اداری با موقعیت خیلی خوب پیشنهاد شد که او در جواب می‌گفت:"روحیات من برای کار اداری نیست. من برای انجام کارهای اداری و پشت میز نشینی وارد سپاه نشده‌ام." او سپاه را یک آرمان و مسئولیت می‌دانستند نه یک شغل. 🔹احسان کربلایی پور همیشه عادت داشت دست پدر و مادر را ببوسد و گاهی که پای پدر و مادر درد می‌کرد پایشان را می‌بوسید. برایش فرقی نمی‌کرد که کسی ببیند که او پای پدر و مادر را می‌بوسد‌. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهیدی که حتی نمی‌خواست کسی بفهمد مدافع حرم است 🔹همسر شهید می‌گوید: " خانواده‌ها فقط می‌دانستند که وی در مأموریت است و از موضوع سوریه کاملاً بی‌اطلاع بودند. هیچ‌کس نمی‌دانست که همسر من مدافع حرم است و در طی هفت سال زندگی مشترک‌مان، من از اعزام‌های او به سوریه با کسی صحبت نکردم. خانواده خود آقامهدی از طریق اعزام‌های او متوجه شده بودند اما خانواده خودم پس از شهادت فهمیدند که آقامهدی، مدافع حرم و در سوریه بود". ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️روایت مادر شهید از عشق، ایمان و شهادت از زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی 🔹مادر شهید مرتضی عبداللهی درباره فرزندش می‌گوید: " پسرم بیشتر بابایی بود و به لحاظ کارش از پدرش راهنمایی می‌گرفت. در کل تو دار بود و کار‌هایی که می‌دانست از لحاظ احساسی من را نارحت می‌کند به من نمی‌گفت. بیشتر اوقات به من زنگ می‌زد یا پیام می‌داد «مامان ناراحت نیستی»، «زیاد فکر نکن» به این صورت دائم به فکر سلامتی من بود. مرتضی خیلی بچه شوخ طبعی بود و همه را شاد نگه می‌داشت. در بیشتر مسافرت‌ها با من بود. الان دیگر سفر رفتن بدون مرتضی برایم معنا ندارد. همیشه می‌گفت: «چشم‌تان به دهان رهبر باشد. باید در مسیر ولایت باشیم تا به سعادت برسیم و از مسیر حق منحرف نشویم." ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️ایستادگی در خط مقدم و خدمت در دل‌ها؛ داستانی از فداکاری و عشق 🔹در یک عملیات در سوریه، وقتی یکی از رزمندگان به شدت آسیب دید، شهید در شرایط بحرانی، با مهارت غواصی‌اش از رودخانه‌ای پرخطر عبور کرد و او را نجات داد. آن لحظه، در میان دود و آتش جنگ، تنها یک فکر در سر داشت: "نجات جان رفیق، این مهم‌ترین چیز است." این ویژگی‌ها باعث می‌شد تا شهید راه‌چمنی نه‌تنها فرماندهی برجسته باشد، بلکه یک انسان با روحیه‌ای بی‌نظیر، مهربان و همدل در یادها باقی بماند. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌بیوگرافی اولین شهید مدافع حرم استان قزوین رسول پورمراد Rasoul Pourmorad 🌺 پاسدار ❤️ متولد : 1367/12/26 ❤️ تاریخ شهادت : 1394/07/20 ( 8 سال پیش ) (در سن 26 سالگی) ❤️ ملیت : ایران 📍محل تولد : ایران_قزوین_تاکستان 📍محل دفن : ایران_قزوین_شهرک مدرس 📍محل شهادت : سوریه تحصیلات : کارشناسی پیوسته مهندسی تکنولوژی برق 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اذان به وقت حلب 🔹پدر شهید می‌گوید: " بعد از دو هفته از شهادتش، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمه‌های شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم، دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است. سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود: «اذان به وقت حلب» 🔹عباس دانشگر در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ دختر عمويش را به همسري برگزيده بود، و كمتر از سه ماه از مراسم عقدشان در اول ارديبهشت سال ۱۳۹۵ عازم سوريه شد. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh