eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
💢بهش گفتم رفیق، #دانشگاه یک پرسنل جای خالی داره نیرو👥 هم احتیاج داره تو هم که نیروی ارزشی و #ولایی هستی✌️ ماشاءالله دور و برت پر از رجال سیاسیه، دستت بازه، بیا از بند #پارتی استفاده کن برو سرکار 💢تبسمی زد و گفت: رفیق! اگر #آزمون برگزار میکنند، همه میتونند شرکت کنند، مسئله ای نیست اسم من هم بده📝 ولی اگر مردم #عادی نمیتوانند بیایند🚷 شرکت کنند، از موقیعت_شغلی و #بسیجی ام سوءاستفاده نمیکنم❌ #شهید_علی_جمشیدی #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹رضا دامرودی فرزند حسین متولد 20 تیر 1367📆 در خانواده ای دیده به جهان گشود👶 وی در مدرسه راهنمایی شمس آباد تحصیل نمود و برای تحصیل در گیاه پزشکی در سال 1387به آموزشکده کشاورزی رفت. 🔸پس از اخذ مدرک کاردانی📜 به دانشگاه جهاد دانشگاهی رفت تا مدرک کارشناسی خود را اخذ نماید؛ در سال 1390 ازدواج💍 نمود و پس از بیست روز به خدمت اعزام گردید؛ پس از پایان خدمت با خرید یک دستگاه خودرو🚗 سواری، مشغول امرار معاش گردید؛ بعد از گذشت مدتی سموم و دفع آفات کشاورزی🌾 در روداب دایر نمود 🔹و به خاطر اینکه در خانه ای در سبزوار زندگی می کردند هر روز صبح از شهر سبزوار به می آمد🏘 در سال 93 خداوند دختری به ایشان هدیه نمود😍 و نام او را نهاد 🔸وی پس از عضویت در گردان 22 امام حسین(ع) لشکرعملیاتی مردم پایه پنج نصر با مسئولیت تیربارچی💥 مشغول خدمت گردید؛ تا این که درغروب🌥 شنبه 25 مهر ماه 1394در نزدیکی شهر کشور سوریه در دفاع از شیعیان بی پناه سوریه و عقیله بنی هاشم جانمان به فیض نائل آمدند🕊🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#شهید_ابن_یامین_جهاندار خدا یا چه بگویم از آن #بسیجی کم سن و سال با این که خاک سر و رویش را پوشانده و خستگی و بی خوابی در چهره اش نمایان می باشد، می بینی در حال عبادت است و از خدا می خواهد که این کارها را به درگاه خودش قبول کند🙏 و در همین حال به ندای خداوند خود #لبیک گفته و توسط از خدا بی خبران عراقی به شهادت🌷 می رسد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠خاطرات خودنوشته شهید 🔸صبح موقع بیرون آمدن از خانه🏡 #مامان مثل هر روز تا پشت در ورودی آمد. کلی هم سفارش کرد که #مراقب خودت باش. من این بدرقه کردن های مامان را خیلی دوست دارم❤️ 🔹مسیر راه مدرسه🏘 درست از جلوی پایگاه #بسیجی رد می شد که مامان عضو فعال آن بود👌 یاد روزهایی افتادم که کوچک تر بودم، اگر کاری پیش می آمد، می رفتم جلوی در، صدایم را کمی #مردانه تر می کردم و می گفتم: #یاالله. می شه خانم افراز رو صدا کنید. 🔸گاهی خانم ساسانی یا خانم نظری جلوی در🚪 می آمدند، به خاطر شناختی که اخلاق من داشتند، #شوخی می کردند، می گفتند: این صدای مردونه چیه⁉️ تو که هنوز #کوچیکی، یاالله برای چی می گی؟ 🔹از همان بچگی خیلی روی ارتباط با #نامحرم حساس بودم💥حالا هم بزرگتر شدم، حساسیتم #بیشتر شده. همیشه از خدا می خواهم, کمک کند که این اخلاقم را #حفظ کنم🙏 📚 #رفیق_مثل_رسول #شهید_رسول_خلیلی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣9⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰ما در منطقه مذهبی‌نشین بزرگ شدیم. منطقه‌ای که مساجد به واسطه حضور و فعالیت افراد👥 بسیار فعال هستند. مسجد (ع) و حضرت زینب(س) هم دو مسجد فعال شهرمان هستند👌 که فعالیت‌های زیادی دارند. 🔰 هم در کنار فضای خانواده آشنایی و فعالیت‌های مذهبی‌اش در مسجد امام حسین(ع)🕌 بیشتر شد. آن زمان لشکری را به نام قدس نوجوانان تشکیل داده بودند که عضوش شده بود. 🔰از همان دوران با اینکه سن زیادی نداشت ولی فعالیت‌های مذهبی‌اش قابل توجه بود. بعدها ایشان یکی از هیئت‌های مذهبی اهواز هم بود✅ 🔰در فعالیت‌های مساجد و پایگاه‌های حضوری فعال و نقشی پررنگ داشت. برای کودک و اهواز و شهرهای دیگر گروه تواشیح🎤 درست کرده بود و سعی می‌کرد آنها را جذب💕 مسجد کند. 🔰بسیار آدم فعالی بود و عجیبی در کارهای دینی و مذهبی داشت. به نظرم تمام زندگی‌ آقا حمیدرضا با گذشت. زمان جنگ سنش📆 کفاف نمی‌داد که وارد جبهه شود. وقتی جنگ تمام شد تمام فکر و ذکرش شهدا🌷 بود. 🔰 زندگی‌ا‌ش را شهدا🕊 قرار داده بود و در همه زمینه‌ها مثل برگزاری و یادمان‌ها در سطح استان خوزستان فعالیت می‌کرد. به نوعی اگر در سطح استان برای یادواره و یادمان برگزار می‌کردند برادرم مسئولیتی بر عهده‌ داشت. 🔰در برگزاری یادمان‌های موسی اسکندری🌷 علی هاشمی🌷 حاج حمید رمضانی🌷 یکی از فعالان بود و را در برگزاری مراسم‌ها داشت.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✍سید شهیدان اهل قلم :👇 ⇜بسيجـی ‌ها دلبــ♥️ـاخته حقنـد 👈و ما دلباخته #بسيجـی ‌ها هستيم ⇜‌آن ها #سربازان امام زمــان (عج) و پيوستـگان💞 به او هستند ، 👈و تـو اگر در جست وجـویِ #موعـود خويـش هسـتی او را در ميان سربازانش👥 بجوی ... #شهید_سیدمرتضی_آوینی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹آقا مرتضی، خودشان، 10روز در #پل‌دختر بودند. با 15 نفر #بسیجی آنجا حضور داشتند. من هم دو سه روز رفتم، واقعاً از جان و دل کار می­کردند👌 گِل، مثلاً تا یک متر، خانه‌های مردم را گرفته بود، بعضی­ها ناراحت و عصبانی بودند، فحش هم که می­دادند، ایشان کاری نداشت، با خنده توجیه می­کرد😅 که ما آمدیم کمک­تان کنیم. 🔸اگر کمکی از دست­مان برمی ­آید، بگویید، اگر نه که باز ما #کمک­تان می­کنیم، چندین نفر👥 از همان‌ها خودشان آمدند کمک کردند. 🔹کرمی‌‌: چندین بار پیش خودم گفته بودند که «ما نمی­میریم❌ حتماً #شهید می­شویم». ایشان از بچه­ های محله کهنز بودند. #شهید_سجاد عفتی، #شهید_محمد_آژند و #شهید_مصطفی_صدرزاده از دوستان💞 و هم­ محلی ­هایش بودند، در یک پایگاه، بزرگ شده بودند. 🔹آنها #شهید شدند، ایشان هم قطعاً باید این مسیر را می‌رفت🕊 اگر نمی­رفت که نامردی بود. ایشان بعنوان مستشار نظامی در دفاع از #حرم هم حضور داشتند #شهید_مرتضی_ابراهیمی🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰سال 66 به جبهه رفت و دیگر #برنگشت 💢فاطمه حمدی مادر شهید گمنام مظفر بخشی که #31سال چشم انتظار پسرش است، می‌گوید: 🔸پسرم #بسیجی و 17 ساله بود که به جبهه رفت. اولین مرتبه سال 65 رفت که برگشت، اما سال 66 که به جبهه رفت، دیگر برنگشت🚷 و خبری از او نداریم. آخرین نامه ای که برای ما فرستاد📩 نوشته بود که در #باختران هستم. 🔹مادر شهیدگمنام: برای پسرم هنوز مراسم نگرفته ام، فقط ایام #فاطمیه که می شود به نیت حضرت زهرا(س)🖤 و پسرم #سه_روز در خانه مراسم می گیرم و #متوسل به خانم می شوم و از ایشان صبر می گیرم. 🔸چشم انتظاری سخت است و توکل بر خدا کرده ام. هر وقت #شهدای_گمنام را می آورند و متوجه می شوم، به تشییع آنها می آیم و با آنها حرف می زنم، اما تمام تنم می لرزد و تپش قلب💗 می گیرم. همیشه حس می کنم بچه ام در بین این ها است. 🔹به حضرت زهرا #متوسل می شوم می گویم قبر شما هم گمنام🌷 است، همه این #شهدا خاک پای شما هستند. پسرم در ایام عاشورا به جبهه اعزام شد و به خدا گفته ام اگر دوست دارد گمنام بماند، من راضی هستم✅ #شهیـدگمنام‌ #شهید_مظفر_بخشی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰مـــن #وارث ِ آرمان های توأم   وارثِ لباسِ خاکیِ تــ♥️ـو 🔰و تا زمانی که نام #بسیجی بر پیشانیَم میدرخشد هرگز🚫 نخـواهم گذاشت نامِ #صنوبرانِ صداقت پیشه فقط بر بن بست های⛔️ دلگیرِ شهرم بماند ... #شهید_علیرضا_بریری #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 🔰حاج همت مثل بود که در عین خضوع و خشوعی که در مقابل و برابر برادران دلاور داشت در مقابله با دشمن کافر👹 همچون شیر غرّنده و همچون شمشیر برّنده🗡 بود. 🔰جان کلام آن که آنچه همه داشتند او یک جا داشت👌 و هنگامی که اطمینان نداشت غذای مناسب🍲 به نیروهای خط مقدّم جبهه رسیده باشد لب به غذا نمی زد🚫 و در خانه🏡 هم که بود اجازه نمی داد غذا سر سفره بگذارم 🔰و هنگامی که صدای را می شنید آرام و بی صدا می رفت و مشغول نماز می شد. نمازی از حاجی می دیدیم که در آن نماز اشک نریزد😢 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣4⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰عاشق بود و خود را شرمنده شهدا می دانست. زمان جنگ بچه بود اما هر دفعه که حرف جبهه می شد می گفت جبهه, یادش بخیر شبهای🌙 عملیات, یادش بخیر صدای تیر و خمپاره💥 و …  . گفتم محمد جان تو که جبهه نبودی، تو که با نبودی چرا این حرف ها را می زنی؟ 🔰می گفت: مادرجان من عاشـ♥️ـق شهادت و هستم, عاشق جبهه و سنگر و خاکریزم برای همین اینطور حرف می زنم؛ می گفتم: پسرم در این زمانه شهید شدن خیلی ولی او می گفت: اگر خدا بخواهد می توان به شهادت نائل آمد✅ گوئی که او می دانست و ندایی شنیده بود اما من غافل بودم. 🔰یک/ دی ماه،/ هزارو سیصدو هشتاد وهشت خدمت سربازی را به پایان رسانید و دوباره عزم و رفتن به خوزستان را کرد هر چه تلاش کردم منصرفش کنم نتوانستم❌ هنگام رفتن اصرار عجیبی داشت که از من بطلبد و بارها میگفت حاجتی دارم, از خدا و جدت بخواه که حاجتم روا شود. من هم رو به آسمان کردم و گفتم خدایا منو شرمنده نکن حاجتش را روا کن. 🔰دهم/ بهمن ماه/ ۱۳۸۸ بود که به پادگان اعزام شد؛ پنجاه و چهار روز به زائران کربلای ایران🇮🇷 خدمت کرد و شش روز قبل از این که به اتمام برسد خود را به آقا امام زمان(عج) معرفی کرد و دعوت حق را لبیک گفت🕊 و خود را در میان جمع قرار داد. 🔰ساعت نُه صبح⏰ روز چهارشنبه چهار فروردین زنگ دروازه به صدا در آمد؛ به من گفتند که با کار داریم؛ گفتم آقا محمد به راهیان نور رفته, از من پرسیدند آقا محمد چکاره هستند⁉️ گفتنم یک مخلص چطور مگه؟ گفتند با داداش بزرگتر محمد کار داریم, به خدای احد و واحد فهمیدم به مراد دلش رسیده😭 🔰قرآن به سر گرفتم از خدا خواستم خدایا محمدم قطع بشه یا قطع نخاع بشه یک عمر کنیزی این عزیزم را می کنم فقط آن چهره معصومش💖 برایم بماند ولی نه✘ این طور نبود خداوند رحمان بیشتر از من محمد را دوست داشت, او بود و خدا هم عاشق او. از خدا خواستم شهادت محمدم را قسمتم کرده, را هم نصیبم بگرداند. 🔰روز تولدم خداوند پیکر پاک محمد⚰ را به من هدیه داد و به خاک سپرده شد, آنقدر تشییع جنازه عظیم و با شکوه بود و مردم بر سر و سینه می زدند به گمانم آنروز آقا امام زمان (عج) صاحب عزا بود🖤 محمد ارادت خاصی به آقا (عج) داشت گونه ای که در دفترچه ای که همیشه در کنارش داشت اینطور با امام خویش در "آخرین جمعه" از دفترچه اش به گفتگو پرداخت: 🔸همیشه نذر دلم این بود که همسفر باشیم        🔹کنون که وقت سفرشد مولا اینطور از برگ آخر این دفترچه وصیت نامه ای ذکر شده که: 🔸آمده ام سفـری سمت دیار شهدا🌷 🔹که طوافی بکنم دور شهدا       🔸که دل خسته♥️ هوایی بخورد             🔹و شود از گرد و غبار شـهدا 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸در ۴ فروردين ۱۳۸۹ و اولین روزهای سال همت مضاعف-کار مضاعف، گلي🌹 از گل­هاي بوستان ولايت، پروانه صفت سوخت و سوار بر مرکب نور💫 آسماني شد. 🔹شهيد محمد سليماني، نوراني "امام خامنه­ اي" گل نشکفته­ بوستان راهيان نور، در میعادگاه از دل خاک شکفت و به افلاک پرکشيد🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸تو جاده می رفتم دیدم یه کنار جاده داره میره، زدم کنار سوار شد. "سلام و علیک" و راه افتادیم🚗 داشتم می رفتم با دنده سه و سرعت ۸۵ تا 🔹بهم گفت: اخوی شنیدی لشکرت گفته ماشینا حق ندارن از ۸۰ تا بیشتر برن⁉️ یه نگاه بهش کردم و زدم دنده چهار و گفتم اینم به لشکر 🔸تو راه که میرفتیم چند تا ستادی رو سوار کردم دیدم خیلی تحویلش می گیرن😕 می خواست پیاده بشه بهش گفتم خیلی برات در نوشابه باز می کنن لا اقل یه اسم و آدرس بهم بده شاید بدردت خوردم😉 یه لبخندی زد و گفت: همون که به عشقش زدی دنده چهار شهید مهندس فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا. بدن نازنینش در رودخانه دجله ناپدید گردید😔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
3⃣ 💢تا ابد به آن بدهکارم که وقتی به معاونت گردان منصوبش کردم خود را از انظار بسیجیان پنهان میکرد ومی گفت: من از چهره های این بسیجیان شرمنده ام😞 که به آنان بدهم 💢ودائما از اینکه ایشان را از یاد خدا غافل نکند به راز و نیاز مشغول بود و آخرالامر در "عملیات کربلای پنج" به آرزویش که شهادت🌷 بود رسید.  🍂🍁🍂🍁🍂 💢تا ابد به آن برادر بسیجی فرمانده گردان بدهکارم که روح پارسایی داشت و هرگز از رفتن به مرخصی خشنود نبود😔 وقتی که شد تازه متوجه شدیم که تنها نان آور پدر ومادر پیرش بود😭 و هرگز از نداشتن گله ای نداشت 💢و همه دارایی اش در جبهه یک جلد مجید ونهج البلاغه و دیوان حافظ بود📚 که در چند جابجایی فرماندهی یگان همیشه به همراهش بود.  🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴🔴🔴 ⬅️درگیری مسلحانه در "سیستان و بلوچستان"/ یک بسیجی 🔵روابط عمومی قرارگاه قدس در جنوب شرق کشور: در درگیری رزمندگان قرارگاه قدس با قاچاقچیان در شهرستان سراوان سه نفر از این به هلاکت رسیدند. 🔵در این درگیری یک طرح امنیت نیز به فیض شهادت نائل آمد🕊 و سه تن از مأموران مجروح شدند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نخلها🌴 تکیه کرده بودند به قامت ها و تاریخ 📆 مسیر خود را از راهی گرفت که نشان دادند... ای که مرا خوانده‌ای ، نشانم بده .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
*زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....‍* 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک پی ام پی، برخوردیم که در آتش🔥 می سوخت. *فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد😰 من و هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش🔥 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و ناله نمی زد❌ و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: ! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی☝️ *خدایا!* الان سینه ام داره می سوزه😭 این سوزش به سوزش سینه ی نمی رسه خدایا! الان دست هام می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم🤲 نمی خوام دست هام کار باشه! *خدایا!* داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه♥️ برای *اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!* آتش که به رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله😭 *خدایا!* خودت شاهد باش! خودت بده آخ نگفتم😭 آن لحظه که اش ترکید💥 من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد😭 و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم⁉️ ما ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خامنه ای بودن از خمینی بودن سخت تراست👌 و صد البته شیرینی بیشتری هم دارد☺️... ❣ما ... ✘نه امام را دیدیم ✘نه شهدا را ❣با این حال هم پای امام مانده ایم هم میخواهیم ❣به این فکر میکنم 💭 این شانه ها تا به کی تحمل این بار را خواهند داشت ⁉️ و این قلبـ❤️ تا به کی خون دل خواهد خورد؟؟؟ ❣میدانی ؟ غربت بسیجی های ای را تنها (عج) تسکین خواهد بود😌... 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊•••♥️•••🕊 خستگی را خسته کرده ...✌️🇮🇷 +چ‌جمله‌ی‌نابی.. ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌾ای خدا فکرمان را کن وقت پرواز🕊 مرا خلیلی کن 🍁هم مرا غیرت بسیجی ده هم ❤️وصل بر شهیدی کن 💞 تا ابد مدیون خون شهیدانیم...✨ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
یعنی↯↯ کــار‌کنــی💪 دائم در باشی ✘وخسته نشی✘ 👈چون می‌دونی پاداشت رو از خانم میگیری😍 ✌️🇮🇷 🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🥀✨ 🌸همان روزی که را از القاب انتخاب کردند، به برکت صاحب نام، زندگی اش به خیر شد. 🍃راهش را انتخاب کرد به قول خودش جهیزیه اش بود و فارغ از دلخوشی های هم سن و سال هایش، به فکر می کرد. 🌼فعال فرهنگی و به تمام معنا، گاهی معلم آیه های نور و گاهی تیمار بیماران و سالمندان، گاهی هرچه که بود برای رضای خدا بود. 🍃عاشق 💖و پیرو رهبرش بود وقتی سرباز شاه به بی حرمتی کرد جوابش سیلی شجاع و با غیرت بود.در بدون خستگی می کرد.. در جبهه پا به پای رزمنده ها می جنگید تا جایی که منافقان پیغام داده بودند "اگر دستمان به تو برسد پوستت را از کاه پر می کنیم". 🌸فرقی نمی کند باشی یا ، عاشق که باشی و برایش سربازی کنی ، با عزت خریدارت می شود مثل صدیقه. 🍃در جوانی شد همچون حضرت مادر.در ی از جنس و حیا گفته بود" از جنازه ام 🖼 نگیرید و به جایش و نوشته هایم را چاپ کنید" 🌼خوش به حال ها، چشم هایشان برای به این دنیا باز شد و برای رضای خدا هم از این دنیا بسته شد. 🍃وای بر ما که هرروز فرصت داریم اما به این زندگی روزشمار نیست و غرق در لذت های کوتاه دنیایی راه را گم کرده ایم . 🌸...💥 🕊✨به مناسبت شهادت 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
از شهدا الگو برداری کنیم ... 🍁بهش گفتم رفیق دانشگاه یک جای خالی داره هم احتیاج داره، تو هم که نیروی و ولایی هستی 🍃ماشاءالله دور و برت پر از رجال سیاسیه، دستت بازه بیا از بند پارتی استفاده کن برو سرکار 🌾 زد و گفت: رفیق!...اگر برگزار می کنند همه می تونند شرکت کنند. مسئله ای نیست اسم من هم بده ولی اگر مردم نمی توانند بیایند شرکت کنند. من از و ام سوءاستفاده نمی کنم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
↫سیل میاد بچه ! ↫زلزله میشه بچه ! ↫جنگ‌ میشه بچه ! ↫لب مرز درگیری، بچه بسیجی! ↫تیر و ترکش بچه ! ↫داعـش میاد بچه ! ↫فحش خور بچه ! 💥اما حقوق، مزایا، ژن خوب، سفر خارج کشور، اختلاس واسه ! هرجای دنیا اگر چنین نیروی پایه کاری داشت که کار کنن حلوا حلواشون میکردن نه مثل ما با طعنه و کنایه تخریبشون کنن❌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خامنه ای بودن از خمینی بودن سخت تراست👌 و صد البته شیرینی بیشتری هم دارد☺️... ❣ما ... ✘نه امام را دیدیم ✘نه شهدا را ❣با این حال هم پای امام مانده ایم هم میخواهیم ❣به این فکر میکنم 💭 این شانه ها تا به کی تحمل این بار را خواهند داشت ⁉️ و این قلبـ❤️ تا به کی خون دل خواهد خورد؟؟؟ ❣میدانی ؟ غربت بسیجی های ای را تنها (عج) تسکین خواهد بود😌... 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh