#ادمین_نوشت✍
﷽دوستان سلام✋
🔻نظرات، انتقادات و پیشنهاداتتون رو با آیدی زیر در میان بذارین👇👇
@alireza71
✔️مطالب #شهدایی، دلنوشته، ماجرای رفاقتتون با شهدا، کرامات شهدا
✔️مطالب و دلنوشته های #مهدوی تون
رو میتونین به آیدی بالا بفرستین
⚠️ فعلا تبادل نداریم
📢 دوستانی که علاقه مند هستید در زمینه مهدویت،شهدا و یا محرم همکاری کنید با آیدی زیر در ارتباط باشید
@alireza71
باتشکر، التماس دعا🙏
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✍ #سیره_شهدا
همیشہ توی جیبش یہ زیارت عاشورا داشت
ڪار هر روزش بود
بعد هر نماز باید #زیارت میخوند
حتی اگہ خستہ بود
حتی اگہ حال نداشت و یا #خوابش میومد
شده بود تند میخوند، ولی میخوند
تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا #امام_حسین (علیه السلام) چی بود
#شهید_علی_عابدینی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
6⃣6⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰محمدرضا وقتی که عازم #سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه #محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیئت🏴 برود .در تماس هایی☎️ که با ما و خانواده داشت هم همیشه این #ناراحتی را بیان میکرد.
🔰یکی از شب های🌙 محرم به هیات میثاق با #شهدا رفتیم.استاد پناهیان آن شب از اخلاص میگفت.بعد از اتمام هیات ، #محمدرضا تماس گرفت📞 و به او گفتم امشب خیلی به یادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای #آقای_پناهیان را منتقل کنم.گفتم: محمد رضا ،اگر میخواهی #شهید بشی، باید خالص بشی.
🔰آخرین تماسش با #مادرش، سپرد که دعا کن شهید🌷 شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید #اخلاص داشته باشی . محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود:
"این دفعه واقعا👌 دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم💕 ... الان دیگه سبکبار #سبکبارم
🔰"تخففوا تلحقوا...سبکبار شوید، تا برسید... #شرط_شهادت، خلاصه شده در همین جمله ✨امیرالمومنین علی علیه السلام✨ سبکبار شدن... خالص شدن...
و #شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند✊
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
#شهادت_روزآخرمحرم94
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍂🍁🍂🍁
✍دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم عزاداری، گریه هاشو با اون پاک میکرد و میگفت که این #اشکها و این دستمال روز قیامت برام شهادت میدن. ارادت خاصی به اربابش امام حسین و حضرت عباس علیهما السلام داشت. تاکید بسیار زیادی بر خوندن #زیارت_عاشورا با ذکر صد لعن وسلام داشت. میگفت امکان نداره شما با #اخلاص کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه.
#شهید_عباس_آسمیه🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❤️ای شهید
💟قبل از ایــــــــن که من برادر یا خواهرت شوم
💟تو برادری خودت را اثبات کردی و برادرم شدی!
💟قبل از این که من به سمــــــت تو بیایم تو سمــــــــت من آمدی!
💟قبل از این که من راهم را انتــــخاب کنم تو راهـــت را انتخاب کردی!
💟می بینی همه جا و همـــــــه وقت تو قبل از من همـــــــــه کار کرده ای!
💟همــــــــه کار کرده ای که من به بی راهـــــــه نروم!
💟طوری پرواز کـــــــرده ای که اگر تا قیامت هم بگویم خوشا به حالت سیر نمی شوم!
💟برادرم تا دستم را در دست مادرم و مادرت زهـــــــرا (سلام الله علیها)
نگذاشته ای تنهایــــــــم نگذار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شما #رفیق_شهید داری؟
💠 بین شهداء یک رفیق پیداکنید، بعد باهاش مناجات کنید، براش هدیه بفرستید...شهداء خیلی کارها میتونند بکنند، اصلا شهید #زنده ست.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از
Narimani-Shab 17 Ramzan1396-004.mp3
6.69M
🎵 #صوت_شهدایی
🌴پای علم یه سر افتاده
🌴جونشو واسه زینب داده
🎤🎤سید رضا #نریمانی
👈 تقدیم به #شهید_جواد_محمدی🌷
و سایر #شهدای_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
می گفت: #ستاره خفت،
بر می گردم
وقتی که سحر #شکفت،
بر می گردم
سر تا سر #خاک جبهه رو
باید گشت
دنبال #کسی که گفت:
بر می گردم
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_جواد_محمدی🌷
#شبـتون_شهـدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
✨﷽ بسم الله الرحمن الرحیم ﷽✨
با عرض سلام و ادب به شما خیرین محترم✋
♨️به استحضار می رساند
بمناسبت فرارسیدن ایام #دهه_اول_محرم
مراسم عزاداری🏴 اباعبدالله الحسین (ع) توسط (هیئت محبان جواد الائمه مشهد) برگزار میگردد.
♨️لذا در صورت تمایل به مشارکت در برگزاری هیئت و #اطعام 🌯عزاداران لطفا وجه هدیه خود را به شماره کارت💳👇
💳6037/7011/5677/9453
👈علیرضا دهقان بانک کشاورزی واریز نمایید.
♨️ضمنا لازم به ذکر است
چنانچه وجوهات به #حدنصاب برسد وجه باقی مانده صرف مجالس و امورات دیگر #هیئت خواهد شد.
☎️شماره ی راهنما:
09159677572
(علیرضادهقان)
📱آیدی ایتا↙️
@alireza71
#زمان:
📆 از دوشنبه(۱۹شهریور) تا جمعه(۲۹شهریور) ساعت ۲۰:۳۰
#مکان:
🚪مشهد، حجاب ۲۱، بیت شهید نظرزاده(علامت پرچم)
👈با حضور خواهران و برادران
هیئت محبان جوادالائمه(عليه السلام)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷 #طنز_جبهه 7⃣9⃣
💠پسر فداکار😂
🔸موقع #خواب بود كه یكى از بچه ها سراسیمه آمد تو #چادر و رو به دیگران گفت:
«بچه ها امشب #رزم_شب اشكى داریم. آماده بخوابید!»
🔹همه به هول و ولا افتادند و #پوتین به پا و لباس ها كامل سر به #بالین گذاشتند.
فقط حسین از این جریان خبر نداشت. چون از ساعتى پیش او به دست بوسى هفت پادشاه(خواب)رفته بود!
🔸نصفه نیمه هاى #شب بود كه ناگهان صداى گلوله و انفجار و برپا، برپا بلند شد.
بچه هاى آن #چادر كه آماده بودند مثل #قرقى دویدند بیرون و جلوى محوطه به صف شدند.
🔹خوشحال كه آماده بوده اند.
اما یك هو چشمشان افتاد به پاهاى شان. هیچ كدام جز حسین #پوتین به پا نداشتند!
#فرمانده رسید. با تعجب دید كه فقط یك نفر پوتین دارد. بچه ها كُپ كردند و حرفى نزدند.
🔸فرمانده گفت:
«مگر صدبار نگفتم همیشه #آماده باشید و پوتین هایتان را دم در چادر بگذارید تا تو همچین وضعیتى #گیج نشوید حالا پا به پاى ما پیاده بیایید»
🔹صبح روز بعد همه داشتند پاهایشان را مى مالیدند و #غُر مى زدند كه چطور پوتین ها از پایشان پرواز كرد.
یك هو حسین با ساده دلى گفت:
«پس شما از قصد پوتین به پا خوابیده بودید؟»
🔸همه با #حیرت سربرگرداندند طرفش و گفتیم:
«آره»
مگر خبر نداشتى كه قرار است رزم شب بزنند و ما قرار شد آماده بخوابیم؟
حسین با تعجب گفت:
«نه ، من كه نشنیدم»
🔹داد بچه ها درآمد:
- چى؟
- یعنى تو #خواب بودى آن موقع؟
- ببینم راستى فقط تو پوتین پات بود و به وضعیت ما دچار نشدى؟
- ببینم نكنه...
🔸حسین پس پسكى عقب رفت و گفت:
«راستش من نصفه شب از خواب پریدم. مى خواستم برم بیرون دیدم همه تان با پوتین خوابیده اید. #دلم_سوخت.
گفتم حتما #خسته بوده اید. آرام بندها را باز كردم و پوتین هایتان را درآوردم. بدكارى كردم؟
🔹آه از نهاد بچه ها درآمد و بعد در یك اقدام همه جانبه و هماهنگ با یك #جشن_پتوى مشتى از حسین تشكر كردند!🍂
منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
7⃣6⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠براى شهيد شدن بايد شهيد زندگى كرد!
🌷خیلی کم اتّفاق می افتاد که حقوق💰 ماهیانه ی #عیسی به منزل 🏡برسد. او وقتی از #سپاه حقوق می گرفت، به سراغ مستمندانی که می شناخت، می رفت و ضمن احوالپرسی و دلجویی از آنها، #همه ی مقرّری ماهیانه اش را میان آنها تقسیم می کرد
🔰و آنگاه با دست خالی،⚡️امّا شادمان ☺️و راضی از #وظیفه ای که انجام داده بود، به خانه می آمد.علاقه ی عیسی به #انفاق و نیکوکاری آنقدر زیاد بود.
🌷از وسایل #موردنیاز خود نیز در این راه چشم می پوشید. او برای رفت و آمد به محلّ کار خود، موتوری🏍 داشت که کارهای خانه🏡 را هم با همان موتور انجام می داد.
#سردارشهيد_عيسى_خدرى
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نزدیک اذان صبح بود و باید سریع یه کاری می کردیم. یکدفعه #ابراهیم از سنگر خارج شد و به سمت تپه عراقی ها چند قدمی حرکت کرد😨.
بعد روی یه تخته سنگ به سمت قبله ستاد و با صدای بلند شروع به گفتن اذان صبح کرد. تقریبا تا آخرهای اذان را گفت.با تعجب دیدم که صدای تیراندازی عراقی ها قطع شده. ولی همون موقع یک گلوله شلیک شد💥و به ابراهیم #اصابت کرد وما هم آوردیمش عقب!
#شهید_ابراهیم_هادی
@shahidNazarzadeh
8⃣6⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔹شهید ابراهیم در انتخاب افراد و #دوستی با آنها سخت نمی گرفت🚫 و اغلب سراغ افرادی می رفت که کسی آنها را برای دوستی انتخاب #نمی کرد. با این کار به اندازه ای روی افراد تاثیر می گذاشت که تغییر می کردند و در مسیر درست قرار می گرفتند✔️.
🔸برای نمونه دزدی را که موتور🏍 شوهر خواهرمان را دزدیده بود را گرفت. #دزد در هنگام فرار زخمی شد و ابراهیم فوری او را به درمانگاه🏥 برد، بعد به رستوران رفتند و بعد هم به #مسجد. برای او شغلی پیدا کرد و بعدها شنیدیم🎧 که او هم به جبهه رفته و به #شهادت رسید.
🔹 #ابراهیم به دشمن خود نیز رحم کرد و او را تنها نگذاشت😊. هنگامی که نیروی #دشمن در منطه غرب زخمی می شود، از آنجایی که وسیله ای نبوده، ابراهیم او را بر دوش خود می گذارد و به پایین تپه می رساند تا از #مرگ نجات پیدا کند
🔸اما خودش دچار مشکل شده و مورد جراحی قرار می گیرد. #شهیدهادی معتقد بود این اتفاق ها حکمتی دارد👌 و همیشه راضی بود.
🔹شهید ابراهیم الگوی واقعی ♨️امر به معروف و نهی از منکر بود؛ شهیدی که به معنای واقعی کلمه در 25 سالگی آنچنان بزرگ💪 و با #مردانگی رفتار می کرد که بعد از شهادت بسیاری از همسن ها و کسانی که از او بزرگتر بودند، اظهار می کردند که داغ شهید ابراهیم مانند از دست دادن #پدرومادر خودمان است و با رفتن او ما بابایمان را از دست داده ایم😔
راوی:خواهر شهید
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_13921031.mp3
3.12M
❣گل نرگس آبروی دو عالم
😍😍
🎙محسن فرهمند
🎙امید روشن دین
🌷تعجیل در ظهور حضرت 3 #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنـوشتــــــــــه📝
⭕️ #آقــــای_مــن
بر منابر و معابرمان فریادت می زنیم🗣 تا بازگردی!
⚡️اما غافلیم از این که، آن که باید باز گردد شما نیستید❌! آن #ماهستیم که باید به خودمان بازگردیم↪️...!
⭕️مولا جان🌸، از شما می خواهیم تا صدایمان را بشنوی🎧 و نظری با گوشه ی #چشمت بر ما افکنی!
⚡️امّا از یاد برده ایم که #شاهد و ناظر اعمالمانی😔 و هفته ای دو بار پرونده ی #کارهایمان را برابر چشمات داری😭....
⭕️ضجّه می زنیم😭 و عاجزانه می خواهیم، بلکه نشانی #خیمه_ات را بگویی و ما سراسیمه خود را فدای قدومت کنیم!
⚡️امّا نمی دانم، چرا نمی توانیم #امیال و خواسته هایمان را فدای #آمدنت کنیم....! مگر محبوب ما نیستی⁉️ مگر دائم آمدنت را نمی خواهیم؟ پس چرا آن چه #تو می خواهی بر ما گران و سنگین و ناشدنی است😞؟؟........
⭕️همه مان به دنبال آنانی می گردیم که تشرّف #حضورت را داشته اند،
⚡️امّا فراموش کردهایم که هر دم، ممکن است از #کنارمان بگذری......
⭕️ #یاصاحب_الزمان... همه مان آرزو می کنیم، کاش شما را می دیدیم👀 و #سلامی می گفتیم.
⚡️ولی فراموش کردهایم که هر کجا سلامت بگوییم، #پاسخ مان می دهی👌...
حتّی یادمان می رود، در کوی و برزن ها، #بر_هم سلام کنیم!
♨️شاید #آنکه از کنارش به آرامی گذشتیم😔😔.
⭕️گل نرگس🌸....
نمی دانم چه شد❗️، این همه عطر نرگس را از یاد بردیم.......
شما #دعایی کن... شاید به حرمت دعایت، ما نیز بازگشتیم😭😔.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh