eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.7هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از همخدمتی‌های اهل سنت سربازی شهید حججی با من تماس گرفت و گفت کمد لباس محسن #کتابخانه پادگان ما بود... به قدری به سربازان کتاب می‌داد که پادگان به او اعتراض کرد.  دوست شهید حججی درباره علاقه این شهید به #کتاب بیان داشت: محسن در نمایشگاه کتاب دفاع مقدس با همسرش آشنا شد و اولین هدیه‌ای که به او داد کتاب "طوفان دیگری در راه است" بود و همسر محسن هم کتاب "سرباز سال‌های ابری" را به او هدیه داد.  
🌷 🔰یک روز که حسابی دلش هوای را کرده بود، دور از چشم خانواده اش به خانه خودشان رفت. کلید را که به در انداخت و وارد شد بیشتر احساس کرد. 🔰خیلی دلش برای روح الله تنگ شده بود با قدم های آهسته و چشمی ، خودش را به اتاق او رساند. به کتابخانه📚 نگاه کرد. از بین آن همه کتاب و جزوه های ، نگاهش روی هشت کتاب سهراب سپهری، که روح الله برایش کادو خریده بود ثابت ماند‌. 🔰جلو رفت و آن را از بین کتاب های دیگر بیرون کشید با دست خاک رویش را پاک کرد و آن را باز کرد را ورق زد، دوتا گل رزخشک شده از آن بیرون افتاد. عادت داشت، گل هایی را که روح الله برایش می خرید، پرپر می کرد و لای کتاب می کرد. 🔰در یکی از های روح الله، وقتی دلتنگش شده بود، روی یکی از گلبرگ ها نوشت: آن چنان در دل و جان جای گرفت، که اگر برود از دل و از جان نرود این گلبرگ را خودش نوشته بود. 🔰اما جریان را نمی دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط را شناخت که روی نوشت بود: ••●❣ عشقِ من ❣●•• 🌷 @ShahidToorajii
🔹 🌷سبک زندگی رضوی🌷 اهدای جوایز روز شهادت امام رضا علیه السلام 🎁جوایز 💰8 کمک هزینه سفر به مقدس برای 8 نفر 💰و 8 عدد ارزشمند برای 8 نفر نداءالاسلام http://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
🔥 🔥 📛حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: سیزدهم بحارالانوار، به نزد پدرم بود، بعد از ایشان به وسیله‌ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. ▫️ 📛شب بعد پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را ؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت: زمین کوچه گل بود و من زمین خوردم، لذا گوشه‌ی جلد کتاب تا شد. 📛کتاب را گرفته و کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من شدم، خدا را به کند. 🔴 را جدی بگیریم یک پول اگر از کسی در تصرف ماست یک کوچک اگر پشت سر کسی زدیم، به دروغ، به تهمت، یک کوچک از کسی اگر نزد ماست ... در همین کنیم و الا در آن دنیا نمیدانیم چقدر می‌خواهد تا شود...😔 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
📘 تنها گریه کن می‌خوام خودتون من رو توی قبر بگذارید همون جا برام کنید و از من راضی باشید. دلم نمی‌خواد دشمن اشک شما را ببینه و فکر کنه تونسته دلتون رو بلرزونه و خوشحالی کنه. می‌دونم عاطفه مادری چیزی نیست که بشه جلوش رو گرفت ولی مدام با خودت بگو داری امانت الهی رو برمیگردونی، گریه رو بذار برای خلوت و تنهایی. دور از چشم بقیه گریه کن ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯