#حدیث_نور
✨ حضرت محمد صلىاللّٰهعليهوآلهوسلم فرمودند:
صدقه بجا، نيكوكارى، نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش بختى تبديل و عمر را زياد و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مى كند.✨
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
♨️ ۷ فرمان فرمانده به فعالان فضای مجازی (افسران جنگ نرم)
🔻 امید آفرینی
🔻 بصیرت آفرینی
🔻 توصیه به ایستادگی
🔻 توصیه به تنبلی نکردن
🔻 توصیه به خسته نشدن
🔻 توصیه به صبر
🔻 توصیه به حق
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#سخن_بزرگان
ما کھ هنوز عاشقخُـدا نشدهایم چه؟
یک مدت از سرِ احـترام خدا
کارهایت را بھ خاطر خُـدا انجام بده؛
کمکم عاشقش میشوے...!
وقتی عاشقخدا شـدی، یک زندگیِ عالی خواهی داشت کھ از هر لحـظهاش لذتها میبری!
دلبسپاریمبھش...
#استادپناهیان
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🔸اسباب تبدیل #سیئات به #حسنات
روایت داریم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: چهار چیز سیئات را تبدیل به حسنات میکند:
«أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَکَانَ مِنْ قَرْنِهِ إلَی قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَها اللهُ حَسَناتٍ»
1- «الصِّدْقُ» راست گفتن. خدا از انسان راستگو خوشش میآید؛ چون خدا خودش مظهر صدق است، مظهر سلام است، مظهر امنیت است.
2- «وَالحَیاءُ» شرم. اگر کسی حیا داشته باشد خداوند گناهانش را میبخشد و سیئاتش را از بین میبرد و به جای آن حسناتش را مینویسد.
3- «وَحُسْنُالخُلْق» خوش اخلاقی. انسان دلش میسوزد برای کسانی که نمازشان، روزهشان، کمک کردنشان، دینشان خوب است؛ اما با زن و بچهشان خیلی بد اخلاقند و بد برخورد میکنند. این اخلاق بدشان به آن اعمال خوبشان لطمه ميزند،
4- «وَالشُّکر» شکر نعمات را به جا آوردن؛ یکی از مواردی که اصل جبران در آن است.
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
{ #تـلنگرانـہ⁉️}
وقتے بیرون میرے چادر و حجاب و سربه زیری😄🌸
توے دنیاے مجازے ولے...
توی گروه مذهبے با نامحرم چت میڪنے😕
اونم با لقب "برادر"🙁
بقیہ نمیبینن..درست✅
ولے خدا ڪہ میبینہ!😓
اسم خودتو گذاشتے مذهبے؟!😕💔
اینو یادتوڹ باشھ همیشھ😉:
مذهبے بودن مهم نیست!!😄
"مذهبے موندن مهمھ"❤️
•••°•°•❁°•{🦋}
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
610358_842.mp3
2.26M
🔊وداع با ماه رجب😭
#ماه_رجب هم تموم شد....😔💔
بسیار زیباست
اَیَّ الرَّجبیون ۰۰۰۰
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🙏🏻بررسی آثار دعا بر فرج امام عصر علیه السلام
🔆اداء بعضی از حقوق آن حضرت بر ما
3️⃣حق خویشاوندی پیغمبر صلی الله علیه و آله
قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ
بگو که من از شما بر تبلیغ رسالت، توقع مزدی ندارم جز اینکه در مورد خویشاوندانم مودت ورزید ( سوره شوری آیه 23)
4️⃣حق منعم بر متنعم وحق واسطه نعمت
🔆تمام بهره ها و استفاده هایی که به مردم می رسد، به برکت وجود امام آن زمان است.
در زیارت جامعه در باره امامان علیهم السلام می خوانیم: " و اولیاء النعم" در کتاب دارالسلام به نقل از بصائرالدرجات از ابوحمزه روایت کرده که امام سجاد علیه السلام به ابو حمزه فرمودند:
ای ابوحمزه پیش از طلوع آفتاب نخواب که برایت خوش ندارم، خداوند در آن وقت روزیهای بندگان را تقسیم می کند و بر دست ما آنها را جاری می سازد...
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✨✨✨
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
دعای سلامتی امام زمان (عج)
✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم✨
ِ
🌷اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا 🌷
دعای فرج امام زمان (عج):
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم✨
ِ
🌷اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ
🌷 یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ 🌷
🌷الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌷
🌷اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی🌷
🌷السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ🌷
🌷 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ🌷
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ 🌷
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و تعجیل
در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهید_محمدرضا_تورجی زاده
الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_اول
چنددقیقه ای از رفتن کیان و خانواده اش گذشته بود .
خانمجون و پدرم در مورد شخصیت و فرهنگ خانواده کیان صحبت میکردند .
پدرم از اینکه دامادی مثل کیان نصیبش شده بود بسیار شادمان بود و خداروشکر می کرد .
مادرم پشت میز آشپزخانه نشسته بود و غرق فکر بود .
شک نداشتم که به کیان فکر میکند .
بسیار کنجکاو بودم بفهمم که کیان به مادرم چه گفته است که او هم قلبا راضی به این وصلت شده است .
صندلی مقابلش را بیرون کشیدم
_مامان خوشگلم به چی فکر میکنه؟
نگاهش را به چشمانم دوخت و دستانم را گرفت
_به این فکر میکردم روژان کوچولوم کی انقدر بزرگ شد
اشک در چشمانش حلقه زده بود و بغض در صدایش مشهود بود
_حق با روهامه!من همیشه دنبال آرزوهام رفتم و وقتی واسه تو و اون نگذاشتم .برات مادری نکردم .میخواستم باهات دوست باشم ولی زیاد هم موفق نبودم .همیشه روهام نقش من رو بازی کرد .امشب فهمیدم مادرخوبی برات نبودم و شاید دیگه فرصت نشه که برات جبرانشون کنم.
اشکش چکید ، دلم برای مادرانه هایش ضعف کرد
_مامانی تو خیلی خوبی .واقعا همیشه مثل یک دوست بودی واسم.کی گفته تو مامان خوبی نیستی هان؟به نظر من خیلی هم خوبی .شاید یه وقتهایی دلم میخواست مثل مامانای دوستام باشی ولی یه وقتهایی هم از اینکه منو انقدر مقاوم بار آوردی که برای مشکلاتم بجنگم و تنهایی از پس مشکلاتم بربیام ،خیلی خوشحال بودم.
گونه اش را بوسیدم برای عوض کردن جو با خنده گفتم:
_مامانی جونم نمیخوای بگی دامادخوشگلتون چی می گفتن؟
دستی به صورتش کشید وخندید
_یه رازه بین من و داماد عزیزم
از روی صندلی برخواست وقبل از خارج شدنش از آشپزخانه گفت:
_تصور من از کیان و خانواده اش اصلا درست نبود.الان مطمئنم تنها کسی که میتونه تو رو خوشبخت کنه ،کیانه!
مادرم رفت و من با لبخندی عمیق به کیان فکر کردم .
_به پا غرق نشی خوشگله
با صدای بلند روهام کنار گوشم از فکر بیرون پریدم .
_چته پرده گوشم پاره شد ؟
_مجنون یک ساعته پشت خطه ها!!!
وقتی گوشی تلفن را بالا آورد تازه متوجه حرفش شدم
_شنیدی صدای جیغش رو داداش؟از الان بگم جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود
با چشمانی گرد شده به او نگاه میکردم .بلند زد زیر خنده
_بابا بزار دو روز بگذره بعد زن ذلیل بازی در بیار.کیان اینو آویزه گوشت کن این خاله قزی ما رو با این کارات بدعادت کنی خودت بیچاره ای از ما گفتن بود!
پسرک دیوانه کنار خودم ایستاده و هرچه میخواهد به خورد کیان میدهد.
با چشمانی همچون میرغضب نگاهش کردم
_اوه اوه چه خشن !کیان جون با عشقت حرف بزن کم مونده منو بندازه تو چرخ گوشت له و لورده بیرون بیاره تحویل دوست دخترام بده
نمیدانم کیان به او چه گفت که دوباره صدای خنده اش بلندشد
_منو باش رو دیوار کی یادگاری مینویسم !داداش شبت بخیر .گوشی رو میدم به روژان.قربونت .فعلا
گوشی را به سمتم گرفت
_راستش رو بگو چی به خوردش دادی مریدت شده.
با حرص گوشی تلفن را گرفتم و برایش زبان درازی کردم
_سلام
_سلام بانوی من
صدای مهربانش که به گوش دلم رسید دلم بی قرار دیدارش شد
_ببخشید بد موقع مزاحم شدم
مگر او مراحمترین فرد روی کره زمین برای من نبود!؟
_مراحمی آقا.جانم کاری داشتی؟
_دلم برات تنگ شده بود دنبال بهانه بودم بهت زنگ بزنم .
در دل قربان دل تنگش رفتم
_ما که تازه از هم جداشدیم؟
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_دوم
با تعجب زمزمه کرد
_تازه!!دقیقا یک ساعت و بیست و دو دقیقه و سی ثانیه است که ندیدمت
ذوق کرده از جوابش گفتم
_دقیقه شماری میکنی آقا؟
_نه بانو ثانیه شماری میکنم !.میدونی روژان ،هیچ وقت فکر نمیکردم تا این اندازه عاشق زنم بشم ولی امشب از وقتی محرمم شدی هرلحظه دلم بیتاب دیدنت میشه .شدم مثل نوجوونای هجده ساله.
خدایا چندهزار بار بخاطر وجود این مرد تو را شکر بگویم تا کفر نعمت نکرده باشم.
_ منم دقیقا چنین حسی رو دارم .هنوز تو ابرا سیر میکنم
خندید و من حاضر بودم برای خنده هایش جان بدهم
_من فدات بشم عزیزکم. روژانم فردا صبح ساعت ۷ میام دنبالت بریم آزمایشگاه .
_چشم شما امر بفرمایید
_چشمت روشن به جمالم بانو
از خودشیفتگی اش به خنده افتادم
_تا صبح ثانیه ها رو برای دیدنت میشمارم عزیزم.برو بخواب .شبت پر از لبخند خدا
با تصور لبخند خدا،من هم لبخند زدم
_منم همینطور،شما هم برو استراحت کن عزیزم فردا می بینمت .یاعلی
صبح با صدای اذان ،که از گوشی ام پخش میشد، از خواب بیدار شدم .
اولین روزی که کیان محرمترینم شده بود برایم پر از حس های خوب و خاص بود .
با نشاط خاصی به نماز ایستادم .
نمازم که تمام شد به سجده شکر افتادم و برای هزارمین بار خدارابه خاطر وجودش شکر کردم.
با صدای زنگ گوشی سر از سجده برداشتم.
تا به حال کسی این ساعت بامن تماس نگرفته بود .
گوشی را که برداشتم چشمم به اسم کیان افتاد .
لبخند به لبم نشست
_سلام
_سلام عزیزم .بیدارت کردم؟
_نه ،تازه نمازم رو تموم کرده بودم هنوز سر سجاده ام
_فدای شما بشم من .قبول باشه بانو.حالا که هنوز سجاده ات رو جمع نکردی واسه آقاتون هم ویژه دعا کن
_قبول حق.چشم .
_چشمت روشن به جمالم
با تصور چهره با نمکش دلم برای دیدارش غنج رفت.
_من که از خدامه ولی چه کنم باید چند ساعتی صبر کنم
_شما لازمه اراده کنی
_پس الان اراده میکنم اینجا باش
_پس پاشو بیا پشت پنجره اتاقت
با ذوق به سمت پنجره پرواز کردم
پرده را کنار زدم.
با دیدنش دست روی دهانم گذاشتم تا جیغ نزنم.
چشمش که به من افتاد برایم تعظیم کوتاهی کرد و دست تکان داد .
به دیوانه بازی هایش خندیدم
_تو اینجا چیکار میکنی دیوونه؟!
_از یه دیوونه چه انتظاری داری اخه!!
بانو میتونی بیای بریم تا جایی؟
_دو دیقه منتظرم بمونی اومدم.
_تا ابد منتظرم بانو.
تماس را قطع کردم و با عجله لباس پوشیدم .
برای مادرم پیغام گذاشتم و روی در یخچال چسباندم.
با لبی خندان در حیاط را گشودم.
کیان به در ماشینش تکیه زده بود ،با دیدنم آهسته به سمتم آمد و شاخه گلی را به سمتم گرفت .
_تقدیم به بانوی خودم
گل را گرفتم و بوییدم .به نظرم خوش بوترین گل دنیا همین گل بود..
_ممنونم آقا
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_سوم
کیان در ماشین را برایم باز کرد و خودش پشت فرمان نشست و به راه افتاد
_کجا میریم؟
_تا ده دقیقه صبر کنی رسیدیم .سورپرایزه عزیزم!
_میمیرم از فضولی آخه!
_دشمنات بمیرن عزیزم.من میدونم تو میتونی صبر کنی خوشگلم
به لحن لوس و پدرانه اش خندیدم و دیگر چیزی نگفتم ،فقط با عشق زل زدم به او.
_خانوم میخوای به کشتنمون بدی که انقدر خوشگل منو نگاه میکنی؟نمیترسی حواسم پرت این پری زیبا روی کنارم بشه و تصادف کنیم؟!!
خندیدم
_نوچ نمیترسم
او هم خندید.
ده دقیقه ای گذشت که به محلی که گفته بود رسیدیم .به اطراف که نگاه کردم متوجه شدم به بالاترین قسمت شهر آمده ایم.
منظره زیبایی بود .با ذوق فریاد زدم
_وااای چقدر اینجا زیباست
_نه به زیبای شما بانو.پیاده شو
هردو باهم پیاده شدیم.کیان زیرانداز را از صندوق برداشت و روی زمین پهن کرد .
_بفرمایید بانو
کنارش نشستم .
_نمیگی چرا اومدیم اینجا؟
با دست به نقطه ای اشاره کرد
_به اونجا نگاه کن .چنددقیقه دیگه یکی از زیبایی های خلقت رو میبینی
چشم به آن نقطه دوختم .خورشید خرامان گیسوان طلایی اش را در آسمان گستراند و روشنایی خود را بی دریغ نصیب ما کرد و تاریکی رخت بست.
شاید هیچ گاه در مخیله ام نمیگنجید که روزی در کنار عشقم طلوع آفتاب را ببینم و خدا را به خاطر این زیبایی شکر کنم.
_خیلی زیباست آقا.ممنونم که منو آوردی اینجا
_من خیلی میام اینجا . همیشه دلم میخواست یبار با همسرم بیام و امروز به آرزوم رسیدم .ممنونم ازت که آرزوم رو براورده کردی!
به چشمان زیبای او زل زدم و به احترام عاشقانه هایش فقط سکوت کردم و عشقم را با چشمانم به سمتش سرازیر کردم و لبخند زدم.
به رویم لبخند زد و مهربان گفت
_پاشو بانو جان ،پاشوبریم آزمایش خون بدیم
_بریم آقا
جلو در آزمایشگاه ماشین را متوقف کرد
_عزیزم شما برو داخل من ماشین رو پارک کنم میام
_چشم
استرس به جانم افتاده بود .نگران بودم از جواب آزمایشی که مرا به کیان وصل می کرد .روی صندلی های آبی رنگ سالن به انتظار کیان نشستم.
کمی که گذشت ، قامت رعنایش را که دیدم لبم به لبخندی باز شد.مقابلش ایستادم
_شما بشین من برم پذیرش
با دوقدم از من فاصله گرفت و به سمت پذیرش رفت .کارهای اولیه را انجام دهد.
با اشاره اش به سمتش رفتم
_بانو برو تو اون اتاق نمونه بگیرن.
_تنها برم؟
خندید و دلبرانه گفت
_من که دربست نوکرتم ولی چه کنم خودمم باید برم اتاق کناری
_شما تاج سری .فعلا
وارد اتاق نمونه گیری شدم .پرستار جوانی با لبخند مرا به سمت صندلی هدایت کرد و خون گرفت.
_عزیزم میتونی بری
_ممنونم
تا ایستادم دچار ضعف شدم و سرم گیج رفت .قبل از اینکه به زمین بخورم پرستار دستم را گرفت
_خوبی خانم؟
_یکم سرم گیج میره
__بخاطر ناشتا بودنته عزیزم .چندلحظه روی این تخت دراز بکش تا حالت جا بیاد
با اکراه روی تخت دراز کشیدم .چند دقیقه ای که گذشت صدای کیان به گوشم رسید_ببخشید خانم ،از نامزدم هنوز نمونه نگرفتید ؟
_شما همراه اون خانم جوان هستید
_بله
_نگران نباشید آقا یکم دچار افت فشار شدند ،داخل اتاق دراز کشیدن
نگرانی در صدای مردانه اش موج میزد
_میتونم برم داخل
_بله بفرمایید
صدای قدمهایش نزدیک شد .در را باز کرد و داخل شد
_دورت بگردم خوبی؟
_خدانکنه ،اره خوبم الان پا میشم بریم
تا کمی نیم خیز شدم با دو قدم بلند خودش را به من رساند
_مواظب باش .خوبی الان؟سرت گیج نمیره
_نگران نباش آقا .خیلی بهترم
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_چهارم
با کمک کیان از اتاق خارج شدم و روی صندلی راهرو نشستم . .کیان چندکلمه ای با پرستار صحبت کرد به گمانم پرستار را متقاعد کرد که ما نیازی به کلاس های قبل ازدواج نداریم.
_بانو جواب دو سه ساعت دیگه آماده میشه .بریم اول یه صبحانه مفصل بهت بدم بخوری یکم جون بگیری بعد برمیگردیم جواب رو میگیریم
_باشه بریم
باهم از آزمایشگاه خارج شدیم و به سمت ماشین به راه افتادیم
باهم از آزمایشگاه خارج شدیم
بعد ازصبحانه ،که به درخواست کیان در یک جگرگی خورده شد ،برای خرید حلقه به سمت طلافروشی یکی از دوستان پدر کیان رفتیم.
وارد طلافروشی شدیم .
مرد مسنی با لبخند به سمتمان آمد
_به به ببین کی اینجاست؟ سلام قهرمان !خیلی خوش اومدی عموجان
کیان با لبخند به او دست داد
_سلام عمو عماد .ممنونم .حالتون چطوره؟حاج خانم خوب هستند
عمو عماد با لبخند به من نگاه کرد
_خدا رو شکر ما خوبیم. ایشون رو معرفی نمیکنی؟
کیان لبخندی مملو از خجالت زد
_نامزدم هستند
عمو عماد ضربه کوتاهی به پشت کیان زد
_مبارکه شاخ شمشاد.
سپس رو به من کرد
_سلام دخترم ،تبریک میگم بهتون
_سلام.ممنونم
_این آقا کیان ما تو دنیا تکه والا.کل دنیا رو هم که بگردی مثلش پیدا نمیشه
با عشق به کیان چشم دوختم
_شرمنده ام نکن عموجون .چندان قابل تعریف هم نیستم .میدونم بدیام رو نمیگید که نامزدم پشیمون نشه .دمتون گرم
هرسه به حرف کیان خندیدیم
_ان شاءالله خوشبخت و عاقبت بخیر بشید عموجون.
هردو از عمو عماد بخاطر دعای خیرش تشکر کردیم
_من در خدمتتونم .
کیان با لبخند نگاه کوتاهی به من انداخت
_سلامت باشید .بی زحمت حلقه هاتون رو بیارید
_ای به چشم.عمو جون مغازه مال خودتونه راحت باشید
چند پک حلقه را مقابلمان قرار داد.
کیان با وسواس حلقه های سنگین را نشانم میداد
_اینا چطوره ؟به نظرم از بقیه سنگین ترهستند
در دل قربان صدقه دست و دل بازی اش رفتم
_من دوست ندارم خیلی توچشم باشه.من کار ظریف دوست دارم .ایرادی نداره اگه ظریف تر انتخاب کنم
_مهم اینه شما بپسندی بانو
هردو دوباره به حلقه ها نگاهی انداختیم.هردو باهم دستمان برای برداشتن یک حلقه دراز شد .با دیدن دست کیان من دستم را عقب کشیدم و کیان حلقه را برداشت و با دقت نگاهش کرد.
یک رینگ ساده طلا سفید که با دو ردیف نگین برلیان تزیین شده بود.
دستم را گرفت و حلقه را به انگشتم انداخت
_زیباییش تو دستت دوچندان میشه بانو
_ممنونم .خیلی خوشگله
_مبارکت باشه عزیزم.
_شما حلقه نمیخوای ؟
_عزیزم میدونی دیگه طلا برای آقایون حرامه.
با ناراحتی گفتم
_یعنی حلقه نمیندازی؟
_معلومه که حلقه اسارت شما رو میندازم بانو ولی ترجیحا نقره باشه
لبم به لبخندی شکفت
_پس بریم واسه شما هم حلقه بخریم
_چشم الان میریم.فعلا شما یه سرویس طلا هم انتخاب کن
_چشم
با انتخاب کیان یک سرویس طلاسفید ظریف و البته بسیار زیبا انتخاب کردم .
با عمو عماد خدا حافظی کردیم و به سمت نقره فروشی به راه افتادیم.
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
┄┅─✵💝✵─┅┄
خرد هرکجا گنجی آرد پدید
ز نام خدا سازد آن را کلید
به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
*🌼دعای عهد🌼*
*🌼بسم الله الرحمن الرحيم
🌹اَﻟﻠّﻬُﻢَّ رَبَّ اﻟْﻨُّﻮرِ اﻟﻌَﻈﯿﻢِ وَرَبَّ اﻟﻜُﺮْﺳِﻲّ اﻟﺮَّﻓِﯿﻊِ وَرَبَّ اﻟْﺒَﺤْﺮِ اﻟْﻤَﺴْﺠُﻮرِ وﻣُﻨْﺰِلَ اﻟﺘَّﻮْرﯾﺔِ وَاﻷْﻧْﺠِﯿﻞِ وَاﻟﺰَّﺑُﻮر
وَرَب َاﻟﻈِّﻞِّ وَاﻟْﺤَﺮوُرِ وَﻣُﻨْﺰِلَ اﻟْﻘُﺮْآنِ اﻟْﻌَﻈﯿﻢِ وَرَبَّ اﻟْﻤَﻼﺋِﻜَﺔِ اﻟْﻤُﻘَﺮَّﺑِﯿﻦَ وَاﻷْﻧْﺒﯿﺎءِ وَاﻟْﻤُﺮْﺳَﻠِﯿﻦ
🌹َ اَﻟﻠّﻬُﻢَّ إِﻧّﻲ اﺳْﺄَﻟُﻚِﺑِﻮَﺟْﻬِﻚَ اﻟْﻜَﺮِﯾﻢِ وَﺑِﻨُﻮرِ وَﺟْﻬِﻚَ اﻟْﻤُﻨِﯿﺮِ وَﻣُﻠْﻜِﻚَ اﻟْﻘَﺪﯾﻢِ ﯾﺎﺣَﻲُّ ﯾﺎﻗَﯿُّﻮمُ أَﺳْﺄَﻟُﻚَ ﺑِﺎﺳْﻤِﻚَ اﻟَّﺬي اَﺷْﺮَﻗَﺖْ ﺑِﻪ ٍّاﻟﺴَّﻤﻮاتُ وَاﻷْرﺿُﻮنَ وَﺑِﺈﺳْﻤِﻚَ اﻟَّﺬي ﯾَﺼْﻠَﺢُ ﺑِﻪِ اﻷَوّﻟﻮُنَ واﻵﺧِﺮوُنَ ﯾﺎﺣَﯿّﺎً ﻗَﺒْﻞَ ﻛُﻞَّ ﺣَﻲٍّ وَﯾﺎ ﺣَﯿّﺎً ﺑَﻌْﺪَ ﻛُﻞِّ ﺣَﻲ َوَﯾﺎﺣﯿّﺎً ﺣﯿﻦَ ﻻﺣَﻲَّ ﯾﺎﻣُﺤْﯿِﻲَ اﻟْﻤَﻮْﺗﻰ وَﻣُﻤﯿﺖَ اﻷَْﺣﯿﺎءِ ﯾﺎﺣَﻲُّ ﻻ إِﻟﻪَ إِﻻّ أَﻧْﺖَ
🌹اَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺑَﻠِّﻎْ ﻣَﻮْﻻﻧﺎ اَﻹﻣﺎم َاﻟﻬﺎدِيَ اﻟْﻤَﻬْﺪِيَّ
اﻟْﻘﺎﺋِﻢَ ﺑِﺄﻣْﺮِكَ ﺻَﻠَﻮاتُ اﻟﻠّﻪِ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَﻋَﻠﻰ آﺑﺎﺋِﻪِ اﻟﻄّﺎﻫِﺮﯾِﻦَ ﻋَﻦْ ﺟَﻤِﯿﻊِ اﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﯿﻦَوَاﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎتِ
ﻓﻲ ﻣَﺸﺎرقِ اﻷْرْضِ وَﻣَﻐﺎرِﺑﻬﺎ ﺳَﻬْﻠِﻬﺎ وَﺟَﺒَﻠِﻬﺎ وَﺑَﺮِّﻫﺎ وَﺑَﺤْﺮِﻫﺎ
وَﻋَﻨّﻲ وَﻋَﻦْ وَاﻟِﺪَيَّ ﻣِﻦ اﻟﺼَّﻠَﻮاتِ زِﻧَﺔَ ﻋَﺮْشِ اﻟﻠّﻪِ وَﻣِﺪادَ ﻛَﻠِﻤﺎﺗِﻪِ وَﻣﺎ اَﺣْﺼﺎﻩُ ﻋِﻠْﻤُﻪُ وَأَﺣﺎطَ ﺑِﻪِ ﻛِﺘﺎﺑُﻪ
🌹ُ اَﻟﻠّﻬُﻢَّ إﻧّﻲ اُﺟَﺪِّدُ ﻟَﻪُ ﻓﻲًﺻَﺒِﯿﺤَﺔِ ﯾَﻮْﻣﻲ
ﻫﺬا وَﻣﺎ ﻋِﺸْﺖُ ﻣِﻦْ اَﯾّﺎﻣﻲ ﻋَﻬْﺪاً وَﻋﻘْﺪاً وَﺑَﯿْﻌﺔً ﻟَﻪُ ﻓﻲ ﻋُﻨُﻘﻲ ﻻ اَﺣُﻮلُ ﻋَﻨْﻬﺎ وَﻻ أَزُولُ أﺑَﺪا
🌹َاَﻟﻠّﻬُﻢَّ اﺟْﻌَﻠْﻨﻲ ﻣِﻦْ اَﻧﺼﺎرِﻩِ وَاَﻋْﻮاﻧِﻪِ وَاﻟﺬَّاﺑّﯿﻦَ ﻋَﻨْﻪُ وَاﻟْﻤُﺴﺎرِﻋﯿﻦَ إِﻟَﯿْﻪِ ﻓﻲ ﻗَﻀﺎءِ ﺣَﻮاﺋِﺠِﻪِ واﻟْﻤُﻤْﺘَﺜِﻠﯿﻦ
ُﻷواﻣِﺮِﻩِ وَاﻟْﻤُﺤﺎﻣِﯿﻦَ ﻋَﻨْﻪُ وَاﻟﺴّﺎﺑِﻘﯿﻦَ اِﻟﻰ إِرادَﺗِﻪِ وَاﻟْﻤُﺴْﺘَﺸْﻬَﺪﯾﻦَ ﺑَﯿْﻦَ ﯾَﺪَﯾْﻪ
🌹ِ اﻟﻠّﻬُﻢَّ إنْ ﺣﺎلَ ﺑَﯿْﻨﻲ وﺑَﯿْﻨَﻪ
ًاﻟْﻤَﻮْتُ اﻟَّﺬي ﺟَﻌَﻠْﺘَﻪُ ﻋَﻠﻰ ﻋِﺒﺎدِكَ ﺣَﺘْﻤﺎً ﻣَﻘْﻀِﯿّﺎً ﻓَﺄَﺧْﺮِﺟْﻨﻲ ﻣِﻦْ ﻗَﺒْﺮي ﻣُﺆْﺗَﺰِراً ﻛَﻔَﻨﻲ ﺷﺎﻫِﺮاً ﺳَﯿْﻔﻲ ﻣُﺠَﺮِّدا ﻗَﻨﺎﺗﻲ ﻣُﻠَﺒِّﯿﺎً دَﻋْﻮَةَ اﻟﺪّاﻋﻲ ﻓﻲ اﻟْﺤﺎﺿِﺮِ وَاﻟْﺒﺎدي
🌹 اَﻟﻠّﻬُﻢَّ اَرِﻧِﻲ اﻟﻄَّﻠْﻌَﺔَ اﻟﺮَّﺷﯿﺪَةَ واﻟْﻐُﺮَّةَ اﻟْﺤَﻤِﯿﺪَةَ واﻛْﺤُﻞُﻧﺎﻇِﺮي ﺑِﻨﻈْﺮَةٍ ﻣِﻨّﻲ إﻟَﯿﻪِ وَﻋَﺠِّﻞْ ﻓَﺮَﺟَﻪُ وَﺳَﻬِّﻞْ ﻣَﺨْﺮَﺟَﻪُ وَاَوُﺳِﻊْ ﻣَﻨْﻬَﺠﻪ
وَاﺳْﻠُﻚْ ﺑﻲ ﻣَﺤَﺠَّﺘَﻪُ وَاَﻧْﻔِﺬْ اَﻣْﺮَﻩ ِّوَاﺷْﺪُدْ اَزْرَﻩُ واﻋْﻤُﺮِ
🌹اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺑﻪِ ﺑِﻼدَكَ وَاَﺣْﻲ ﺑِﻪِ ﻋﺒﺎدَكَ ﻓَﺈﻧَّﻚَ ﻗُﻠْﺖَ وَﻗَﻮْﻟُﻚَ اﻟْﺤَﻖُّ ﻇَﻬَﺮَ اﻟْﻔَﺴﺎدُ ﻓِﻲ اﻟْﺒَﺮ
وَاﻟْﺒَﺤْﺮِ ﺑِﻤﺎ ﻛَﺴَﺒَﺖْ أَﯾْﺪِي اﻟﻨّﺎسِ ﻓَﺎﻇْﻬِﺮِ
🌹 اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻟَﻨﺎ وَﻟِﯿَّﻚَ وَاَﺑْﻦَ ﺑِﻨْﺖِ ﻧَﺒِﯿِّﻚَ اﻟْﻤُﺴَﻤّﻰ ﺑِﺎﺳْﻢِ رَﺳْﻮﻟِﻚَ ﺻَﻠّﻰ َّاﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ وَﺳَﻠّﻢَ ﺣَﺘّﻰ ﻻﯾَﻈْﻔَﺮَ ﺑِﺸْﻲءٍ ﻣِﻦَ اﻟْﺒﺎﻃِﻞِ إِﻻّ ﻣَﺰَّﻗَﻪُ وَﯾُﺤِﻖَّ اﻟْﺤَﻖَّ وﯾُﺤَﻘّﻘَﻪُ وَاﺟْﻌَﻠْﻪُ
🌹اﻟﻠّﻬُﻢًﻣَﻔْﺰَﻋﺎ ﻟِﻤَﻈْﻠﻮُمِ ﻋِﺒﺎدِكَ وَﻧَﺎﺻِﺮاً ﻟِﻤَﻦْ ﻻﯾَﺠِﺪُ ﻟَﻪُ ﻧﺎﺻِﺮاً ﻏَﯿْﺮكَ وَﻣُﺠﺪِّداً ﻟِﻤﺎ ﻋُﻄِّﻞَ ﻣِﻦْ أَﺣْﻜﺎمِ ﻛِﺘﺎﺑِﻚَ وَﻣُﺸَﯿّﺪاِﻟِﻤﺎ وَرَدَ ﻣِﻦْ أَﻋْﻼمِ دِﯾﻨِﻚَ وَﺳُﻨَﻦِ ﻧَﺒِﯿّﻚَ ﺻَﻠَّﻰ اﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ وَاﺟْﻌَﻠْﻪ
🌼ُ اﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻣِﻤِّﻦْ ﺣَﺼَّﻨْﺘَﻪُ ﻣِﻦْ ﺑَﺄْس اﻟْﻤُﻌْﺘَﺪﯾﻦَ
🌼اﻟﻠّﻬُﻢَّ وَﺳُﺮَّ ﻧَﺒِﯿّﻚ ﻣُﺤَﻤَّﺪاً ﺻَﻠّﻰ اﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﯿْﻪِ وَآﻟِﻪِ ﺑِﺮُؤْﯾَﺘِﻪِ وَﻣَﻦْ ﺗَﺒِﻌَﻪُ ﻋَﻠﻰ دَﻋْﻮَﺗِﻪِ وَارْﺣَﻢِ اﺳْﺘِﻜﺎﻧَﺘَﻨﺎ ُﺑَﻌْﺪَﻩُ
🌹اﻟَﻠّﻬُﻢَّ اﻛْﺸِﻒْ ﻫﺬِﻩِ اﻟْﻐُﻤَّﺔَ ﻋَﻦْ ﻫِﺬﻩِ اﻻُْﻣَّﺔِ ﺑِﺤُﻀُﻮرِﻩِ وَﻋﺠِّﻞْ ﻟَﻨﺎ ﻇُﻬُﻮرَﻩُ إِﻧَّﻬُﻢْ ﯾَﺮَوْﻧَﻪُ ﺑَﻌﯿﺪاً وَﻧَﺮاﻩ
ﻗﺮﯾﺒﺎً ﺑِﺮَﺣْﻤَﺘِﻚ
َ ﯾﺎ اَرْﺣَﻢَ اﻟﺮّاﺣِﻤﯿﻦ ..
🌼:پس سه مرتبه دست بر ران راست خود میزنی و در هر مرتبه میگوئی:العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان
🌹اللهم عجل لولیک الفرج
🌼دعای منتظران در عصر غیبت
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
💞🍃روزى ڪه با سـلام تو آغاز مى شود
💞🍃تاشـب حسینى اسٺ تمـام دقایقش
#حضرت_ارباب_سلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
┄┅••❀ حدیث روز ❀••┅┄
🦋✨پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
هر کس در برآورده شدن نیاز بیماری بکوشد، گناهانش پاک شود و مانند روزی که از مادر زاده شده است.
منابع:
امالی صدوق ۵۱۷
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
☀️ #قرار_صبحگاهی☀️
🍃السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🍃
❤️هدیه به روح مطهر #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
💠۱ مرتبه سوره حمد
💠۳مرتبه سوره توحید
✨✨صبحتون منور به نور شهدا✨✨
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#تلنگر
ﺯﻣﺎﻧﻪ ﻋﺠﯿﺒﯿﺴﺖ..!
ﺟﻤﻠﻪ ی"ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ
ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﻣﺪﺍﺭﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ"ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ،
ﺗﺎ "ﺍٔﻟَﻢﯾَﻌﻠَﻢﺑِﺄﻥَّﺍﻟﻠّﻪَﯾَﺮﯼ"ﺁﯾﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ
ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿند؟!
#خدایا_دوستت_دارم
#التماس_دعا_برای_ظهور
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#زیارت روز یکشنبه
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#روزشمار_نیمه_شعبان
5️⃣ 1️⃣ روز تا میلاد مولای مهربان، امام زمان علیه السلام باقی مانده است...
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
⚡️حضرت جواد علیه السلام به جناب عبدالعظیم حسنی فرمودند:
َ
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ ثُمَّ قَالَ: أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ.
بی شک خداوند متعال، امر او را یک شبه درست می کند، همانطور که نبوت موسـی علیه السلام را در آن هنگام - که به سمت آتش رفت تا براي خانواده اش از آن بردارد - درست نمود و در حالی برگشت که پیامبر الهی به حساب میآمد.
سپس فرمودند:
«برترین اعمال شیعیان ما، انتظار فرج است»
📚کمال الدین، ج2، ص377، ح
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
👆روایت امیرالمومنین علیه السلام مبنی بر قرائت آیاتی برای دفع بدی ها که به توصیه مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله خوانساری برای در امان ماندن از بیماری های واگیردار مناسب است که خوانده شود.
🌅توصیه می شود این روزها هر روز صبح این آیات را قرائت فرمایید.
لطفا نشر دهید.
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#حدیث
💎امیرالمؤمنین علیهالسلام:
«ما عُمِّرَ مَجلسٌ بِالغیبَةِ اِلاّ خرِّبَ بِالدّینِ.»
هر مجلس و محفلی كه در آن #غیبت كردن گرم و پُررونق باشد به همان نسبت دین و ایمان افرادِ آن محفل تباه و از دست رفته است.
📚 بحارالانوار، ج ۷۵، ص
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
📌 دلایل حرام بودن #غیبت کردن
🔰 غیبت کردن به استناد قرآن، روایات، اجماع و عقل، حرام است. خداوند متعال میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! غیبتِ همدیگر را نکنید. آیا دوست دارید گوشت برادر خودتان را بخورید در حالی که مردار است؟! پس تقوا پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و رحیم است.»*۱
🔆 رسول خدا نیز فرموده است: «از بدگویی و غیبت مؤمنان دوری کنید، زیرا گناه غیبت و بدگویی از گناه زنا کردن بزرگتر است. اگر کسی زنا کند و واقعاً پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد ولی غیبتکننده آمرزیده نمیشود مگر اینکه غیبتشونده از او راضی شود.»۲
📖 همچنین در روایتی دیگر میفرماید: «همانا بدگویی و غیبت بر هر مسلمانی حرام است و بدگویی کردن، کردار شایستهٔ انسان را نابود میکند همانگونه که آتش، هیزم را نابود میکند.»۳
📚 ۱. آیهٔ ۱۲ سورهٔ حجرات
۲. ارشاد القلوب، ص ۱۰۷
۳. مکاسب شیخ انصاری، ص ۴۰
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
📌 درمان #غیبت کردن
👈 برای درمان غیبت، دو راه وجود دارد: درمان اجمالی (مختصر) و درمان تفصیلی (مفصل). در اینجا تنها به راهکار اجمالی میپردازیم و برای آگاهی از روش تفصیلی، شما را به مطالعهٔ کتابهای معرفی شده دعوت میکنیم.
🔰 درمان اجمالی غیبت آن است که با دقت و بصیرت، در آیات قرآن و احادیث اهل بیت - که در موضوع غیبت است - فکر کنیم و خشم و غضب خدای بزرگ و عذاب روز جزا را به یاد بیاوریم. بعد مفاسد دنیویِ غیبت را در نظر گرفته و فکر کنیم که ممکن است غیبت به گوش آن شخص برسد و به بغض و کینه و دشمنی بیانجامد و او در فکر انتقام گرفتن و اهانت و غیبت از ما برآید.
💠 پس باید دقت کنیم همانطور که اگر کسی غیبت ما را پیش دیگران بکند، ناراحت و خشمگین میشویم بنابراین لازم است که ما هم آبروی دیگران را نبریم و کردار و گفتارِ خود را کنترل کنیم و با فکر در آنچه که میگوییم، آرام آرام از غیبت، دست برداریم.
📚 پینوشت: برای آگاهی بیشتر این کتابها را مطالعه کنید:
✔️ مبانی اخلاق اسلامی، مجید رشیدپور، قم، انتشارات هجرت.
✔️ علم اخلاق اسلامی، علامه ملا مهدی نراقی، برگردان سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت
✔️ چهل حدیث، امام خمینی، بحث غیبت.
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯