eitaa logo
شہید مدافع حرمـ امیر لطفے🇵🇸
801 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
58 فایل
کانال رسمی"❤️شهید امیر لطفی❤️" مدافع حرم حضرت زینب سلام الله متولد:1365/7/27 تهران شهادت:1394/9/29 حلب مزار:بهشت زهرا قطعه ۲۶ ردیف ۷۲ شماره ۲۰🕊 کپی مطالب با ذکر صلوات برای ظهور امام زمان "عج" جایز است💚
مشاهده در ایتا
دانلود
📚| ڪتاب طلبه دانشجو، 🕊 پل صراط ترک موتورش بودم که ناگهان پایم بین موتور او و سپر یک ماشین ماند.راننده ماشین اصرار کرد ڪه نگه دارد،با حالتی عصبی از مـاشینش پیاده شـد و خواست که ببیند چه شده است. زیر سپر شڪسته‌اش را به ما نشان داد و ادعاے خسـارت ڪرد.ما ڪه مقـصر نبودیم بـه او بـاج ندادیم،دید ڪه نمیتواند حریف ما بشود برگشت و گفت که‌از ظاهرتان معلوم‌‌است مذهبی هستید. دیدار ما به قیامت،سر پل صراط!قائله که ختم شد حرکت کردیم.در طول مسیر در درباره این قضیه شوخی می‌کردیم و می‌خندیدیم.ناگهان برگشت و گفت:باید به آن راننده می گفتم که تو تا پل صراط برسی،ما رد شدیم!! به راستی که از پل صراط رد شد و ما جاموندیم...💔 نقل از :(دوست شهید) @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
°\💕/° °/ \‌° . . 💝 همسر شهید نعمائي : ۲۷ بهمن بود که پیکر شهید رو آوردند معراج شهدا . آنجا درخواست کردم چند دقیقه با مهدی تنها باشم و برای این کار بیست دقیقه فرصت دادند... به ریحانه گفته بودیم رفیق بابا شهید شده💔 ، وقتی پیکر آقا مهدی رو آوردند ، عکس آقا مهدی روش بود!😔 ریحانه که عکس باباش رو دید به من نگاه کرد و گفت : مامان اگه رفیق بابا شهید شده ، چرا عکس بابا روشه ⁉️ خیلی سوال میپرسید ، گریه میکرد ، همه میخواستند ریحانه رو از من بگیرند ولی میگفت نه! میخوام بغل مامانم باشم☝️.... مهرانه خب کوچیک تر بود ، بغل بقیه بود . من همیشه گفته بودم دوست دارم پای مهدی رو ببوسم☺️ . کنار تابوت مهدی که نشستیم ، وقتی پرچم رو باز کردند ، دیدم دقیقا کنار پای مهدی نشستیم ...😍😳 ریحانه که بغل من نشسته بود گفت عکس بابا روشه❗️ گفتم آره مامان جون ، من رو ببخش که این رو بهت میگم ، الان بدونی بهتره مامان ، این خود باباست 😔😭 وقتی گفتم خود باباست . نگاهم کرد ، شروع کرد به گریه کردن😭😭 به ریحانه گفتم، پاشو اول پای بابا رو ناز کن بعد هم ببوس .😘 گفت : چرا پای بابا رو ببوسم ؟ گفتم آخه پای بابا خسته ست😔😢 بابا همش میرفت سوریه قدم بر میداشت تو راه ... ریحانه گفت نمیخوام. گفتم هر جور تو دوست داری ، ولی اگه پا میشدی بوس میکردی ، یک بوسم از طرف مامان میکردی ، منم آروم میشدم💔.... گفت خب خودت ببوس .☺️ گفتم آخه اینجا همه هستند ، من خجالت میکشم ...😔 ریحانه بخاطر این حرف من ، بلند شد پای باباشو ناز کرد . بعد از طرف دو تامون پای پدرشو بوس کرد و اومد کنارم نشست گفت: خیالت راحت مامان بوس کردم ❤️💔 . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
✍🏻 🛑 همراهان عزیز لطفا نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را به صورت ناشناس با ما در میان بگذارید...😍 payamenashenas.ir/Shahid_Amir_Lotfi_313 لینک ناشناس جهت ارسال سخنان شما..👆 در اولین فرصت امشب پاسخ داده میشود در کانال... منتظرشما هستیم...🌸
🔰 مستند تحسین شده سیدحسن نصرالله روی آنتن شبکه یک سیما 📺 مستند «چرا سوریه» به کارگردانی وحید فراهانی پنجشنبه ۹ اردیبهشت ماه ساعت ۱۸ از شبکه یک سیما پخش می‌شود. 🎬 این مستند که محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است توسط سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در گفتگو با تلویزیون المیادین در سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی تحسین شده بود. 🎞 مستند «چرا سوریه» روایتی‌ است متفاوت از بحران و جنگ سوریه، که تا به حال در رسانه‌های بین‌المللی حرفی از آن بازگو نشده و کمتر به آن پرداخته شده. |♥️|↫ @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
🌷بسم رب الشهدا🌷
معرفی شهید 👇👇🌺
بسم الله الرحمن الرحیم 7_شهید مهرداد عزیزالهی محل ولادت:اصفهان تاریخ ولادت: مهرماه سال۱۳۴۶ شهادت:کربلای۴ تاریخ شهادت:سال۱۳۶۴ مزار یادبود: گلزار شهدای اصفهان 👇👇👇👇 🍃🌹 @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
شهیدی که امام بر بازویش بوسه زد «به جبهه اومدم شاید کمکی در راه خدا بکنم و گناهانم پاک بشه» «تو این مدت البته ما هیچ کاری نکردیم. هر کاری که می‌شد خدا می‌کرد. ما فقط وسیله بودیم. همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط می‌آمدیم یک خمپاره تقریباً ۵ متری ما خورد. قشنگ ۵ متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه ها. هیچ کاره ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت ها. فقط خداست که ما را یاری می‌کند.» شهید مهرداد عزیز الهی دانش آموز شهید «مهرداد عزیزاللهی» در مهرماه سال ۱۳۴۶ در شهر اصفهان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کنار برادر خویش مسعود که او نیز به فیض شهادت نایل شده، سپری کرد. تحصیلات راهنمایی را به پایان نرسانده بود که با جثه‌ای کوچک ولی روحی بلند و شجاعتی وصف ناپذیر به جبهه اعزام شد و همزمان با حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونیک ادامه داد. شهید «مهرداد عزیز اللهی» در سال ۱۳۶۴، در عملیات کربلای ۴ در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد. به گزارش تابناک، خانواده «عزیز اللهی» ۶ پسر داشته که ۴ نفر از آنها در جبهه‌ها حاضر بوده‌اند و مهرداد و مسعود به شهادت رسیده‌اند و محمد هم اکنون جانباز شیمیایی می‌باشد. پسر دیگر نیز جزو آزادگان سرافراز بوده است 👇👇👇👇 🍃🌹 @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
محمود عزیزاللهی، پدر مهرداد می‌گوید: مهرداد زیاد سئوال می‌کرد و همه چیز را پیگیری می‌کرد. هر سئوالی هم که می‌کرد در حد توان فهم خودمان جواب می‌دادیم و حقیقت را به او می‌گفتیم. مثلاً می‌پرسید: خدا چیست؟ کجاست؟ و… ما هم جواب می‌دادیم خدا جسم نیست و نور خدا در تمام ذرات وجود دارد و مهرداد این مسئله را به خوبی درک می‌کرد. برای اولین بار که می‌خواست جبهه برود، به او می‌گفتیم آنجا باید مراقب باشی و هر خدمتی می‌توانی انجام دهی. بارها موقع اعزام به جبهه خودم او را می‌رساندم! بار آخری که می‌رفت؛ به او گفتم: «دیگر نمی‌خواهد بروی. مسعود شهید شده است، محمد هم در جبهه است تو بمان.» او به من گفت: «پدر اگر می‌دانستی عراقی‌ها چه بلایی به سر هم وطن‌های ما می‌آورند، این را نمی‌گفتی. من باید حتماً بروم…» بعد از شهادتش یک بار خوابش را دیدم از او پرسیدم: «تو می‌آیی پیش ما و یا اینکه ما می‌آییم پیش تو؟» جواب داد: «من دیگر نمی‌آیم، شما می‌آیید پیش من.» به خاطر همین من می‌گویم مهرداد شهید شده است. تو این مدت البته ما هیچ کاری نکردیم. هر کاری که می‌شد خدا می‌کرد. ما فقط وسیله بودیم. همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط می‌آمدیم یک خمپاره تقریباً ۵ متری ما خورد. قشنگ ۵ متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه ها. هیچ کاره ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت ها. فقط خداست که ما را یاری می‌کند سرکار خانم «عذرا منتظری» مادر نوجوان شهید «مهرداد عزیز اللهی» می‌گوید: • در راهپیمایی‌های دوران انقلاب به طور مرتب شرکت می‌کرد. وقتی مجسمه شاه را از میدان انقلاب اصفهان پایین کشیدند. تا چهارراه تختی سر شاه را غلطانده بود. • مهرداد در اوایل انقلاب ۱۰-۱۲ سال سن داشت. یک روز که برای اولین انتخاب رئیس جمهوری می‌خواستیم به پای صندوق رأی برویم، به ما گفت: «به چه کسی رأی می‌دهید؟» گفتیم: «بنی صدر!» گفت: «اشتباه می‌کنید! روزی خواهد آمد که بنی صدر آرایش کرده و با چادر از مرز بیرون می‌رود.» خدا شاهد است انگار همین دیروز بود این جمله را گفت. همیشه با بنی صدر مخالف بود و با آن سن کم ،بصیرت زیادی داشت. • یک روز آمدند و گفتند: «مهرداد می‌خواهد به جبهه برود» من گفتم: «سنش کم است کاری از او بر نمی‌آید.» بعد فهمیدم او آموزش رزم شبانه هم دیده است! گفتم: «حالا که آموزش دیده مسئله‌ای نیست.»… و به جبهه رفت. • مهرداد روحیه شادی داشت و بچه نترس و شجاعی بود. او همچنین کاراته باز خوبی هم بود. یک بار یک مین گوجه‌ای خنثی شده را از جبهه به خانه آورده بود! • برخلاف آنچه برخی می‌پندارند، مهرداد ۶ سال در جبهه‌ها حضور داشته است و غیر از مین روبی، در کار غواصی هم ماهر بوده است. • آن فیلم مصاحبه معروف مهرداد، مال اوایل جنگ است که مهرداد تازه به جبهه رفته بود. امام خمینی هم آن فیلم را دیده بود و خواسته بودند تا مهرداد را ببرند پیش ایشان. امام مهرداد را می‌بینند و بازوی او را بوسه می‌زنند و او هم دست امام را می‌بوسد. مهرداد به امام می‌گوید چیزی را برای تبرک بدهید. امام هم یک قندان قند را دعا می‌خوانند و به او می‌دهند. خیلی‌ها آمدند و از آن قندها برای مریض شان بردند تا شفا پیدا کند…» عکس‌های این دیدار را عده‌ای که برای مصاحبه آمده بودند، بردند و نیاوردند!! • نبوغ و استعداد فوق العاده‌ای داشته است به گونه‌ای که از دفتر امام نامه‌هایی فرستاده و توصیه می‌شود که به خاطر «مغز» خوبی که دارد به جبهه نرود! مهرداد در بهترین هنرستان اصفهان در رشته برق تحصیل می‌کرد و در کنار حضور در جبهه از درس و بحث خود غافل نبوده است. • در سال ۱۳۶۴ در عملیات کربلای ۴ در جزیره ام الرصاص در حال غواصی شهید می‌شود و تا ۳ سال از پیکر او خبری به دست نمی‌آید. بعد از این مدت پیکری را که لباس غواصی به تن داشته و یک دست و پایش قطع بوده بدون هیچ پلاک و مشخصاتی برای خانواده آوردند. اما او مهرداد نبود من قبول نکردم و می‌گفتم: مهرداد مفقودالاثر است. در جریان خوابی مهرداد به من گفت: «من در این قبر نیستم 👇👇👇👇 🍃🌹 @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
👇👇👇👇 مقبره ای به نام مهرداد عزیزاللهی در گلزار شهدای اصفهان وجود دارد اما مادرش در این باره نظر دیگری دارد. مهرداد در سال 1364 در عملیات کربلای 4 در جزیره ام الرصاص در حال غواصی شهید می شود و تا 3 سال از پیکر او خبری به دست نمی آید. بعد از این مدت پیکری را که لباس غواصی به تن داشته و یک دست و پایش قطع بوده بدون هیچ پلاک و مشخصاتی برای خانواده عزیزاللهی می آورند. مادرش می گوید او مهرداد نبود من قبول نکردم و می گفتم مهرداد مفقودالاثر است جریان خوابی که از مهرداد دیده است را تعریف می کند. مهرداد در خواب به وی می گوید «من در این قبر نیستم.» پدر مهرداد هم خواب دیگری دیده است و می گوید: «من خوابش را دیدم از او پرسیدم تو می آیی پیش ما و یا اینکه ما می آییم پیش تو؟ جواب داد من دیگر نمی آیم، شما می آیید پیش من. به خاطر همین من می گویم مهرداد شهید شده است مادرش از خاطرات مهرداد می گفت: یک بار یک مین گوجه ای را خنثی کرده و در ساک گذاشته و به خانه آورده بود!! مهرداد روحیه شادی داشت و بچه نترس و شجاعی بود. او همچنین کاراته باز خوبی هم بود. مهرداد در آن مصاحبه از پدر و مادرها می خواهد احساساتی و وابسته نباشند و از پدر و مادر خود که زمینه آمدن او به جبهه را فراهم کرده اند تشکر می کند اما جریان اعزام او به جبهه از زبان پدر و مادرش شنیدنی است:  مادرش می گوید: آمدند گفتند مهرداد می خواهد به جبهه برود، من گفتم سنش کم است کاری از او بر نمی آید بعد فهمیدم او آموزش رزم شبانه هم دیده است! گفتم مسئله ای نیست و به جبهه رفت. پدرش ادامه می دهد: به او می گفتیم آنجا باید مراقب باشی و هر خدمتی می توانی انجام دهی و بارها خودم او را می رساندم! بار آخر به او گفتم دیگر نمی خواهد بروی. مسعود شهید شده است، محمد هم در جبهه است تو بمان، او به من گفت پدر اگر می دانستی عراقی ها چه بلایی به سر هم وطن های ما می آورند، این را نمی گفتی. من باید حتما بروم...» 👇👇👇👇 🍃🌹 @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
" خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آن ها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند. این وعده قطعی خداست.” سوره توبه – آیه ۱۱۱ شهادت می دهم به وحدانیت خدا، شهادت می دهم که محمد(صلی الله علیه و آله) فرستاده خدا و علی( علیه السلام) ولی اوست. اکنون که چند روزی به عملیات باقی نمانده، وظیفه خود می دانم که چند جمله ای به عنوان وصیت نامه برای پدر و مادر عزیز و امت شهید پرور ایران بنویسم. پدران، مادران، برادران و خواهران! لحظه ای به کشتار های اسرائیل غاصب در لبنان و فلسطین بیندیشید. لحظه ای به زنان و کودکان مظلوم که وحشیانه زیر بمباران های اسرائیل جان می دهند و جنایت های آمریکا که به وسیله صدام کافر بر ما تحمیل شده است، تامل کنید. آیا وقت آن نرسیده است که سلاح بر گیرید و یا به هر طریق که خود می دانید به مبارزه علیه این جنایتکاران برخیزید، من به عنوان یک مسلمان در خط ولایت فقیه و به دستور امام عزیز که فرمودند: ” جوانان عزیز به جبهه ها بشتابید، تا جامه ذلت نپوشیم.” وظیفه خود می دانم که لحظه ای درنگ نکنم و به جبهه شتافتم و خدا را شکر می کنم که این توفیق را نصیبم کرد تا بتوانم در صف رزمندگان اسلام علیه کفار بجنگم و هم اکنون که در پشت جبهه هستم و داریم آماده می شویم برای عملیات. چون چند روزی بیشتر به عملیات نمانده، لازم می دانم که از پدر و مادرم صمیمانه تشکر کنم که به من اجازه دادند که به جبهه بیایم و خود آن ها زمینه ی جبهه رفتن را برایم فراهم کردند. پدر و مادر عزیزم در مدت هشت ماهی که در جبهه بودم، دعاگوی رهبر عزیز و شما بوده ام. در این مدت شاهد شهادت بعضی از دوستانم بودم و تاسف می خورم که چرا من چنین لیاقتی نداشتم. به هر حال عملیات نزدیک است و ممکنه که من هم به شرف شهادت نائل گردم که در این صورت از شما می خواهم که در شهادت من صبور باشید و از شیون و زاری خودداری کنید و اگر برایم گریه می کنید، بیاد اباعبدالله الحسین(علیه السلام) سرور شهیدان گریه کنید. در اینجا لازم می دانم چند جمله ای هم با برادران و خواهران وصیت کنم که پیرو خط ولایت فقیه باشید و دستورات امام عزیز را مو به مو اجرا کنید و طرفدار روحانیت باشید. 👇👇👇👇 🍃🌹 @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》