eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
86 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای يوسف زهـرا (س) سفرت کی به سر آيد!!! با دست تـو کی نخل عدالت به سرآيد!! از پيک صبا ، کی شنوم آمدنت را!! کی بانگ انأ المهديت از کعبه برآيد!! 🌸🍃
دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است ڪہ آسمانیت مےڪند. و اگر بال خونیـن داشتہ باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد. دلــ‌ها را راهےڪربلاے جبــ‌هہ‌ها مےڪنیم و دست بر سینہ، 🌷زیارت "شــ‌هــــــداء"🌷 میخوانیم.# 🌱 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🍃 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌷🖤🥀
📌بوی بهار 🌷 چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 نظرسنجی بسیار مهم 👇🏼👇🏼👇🏼💢 ☢️ در انتخابات پیش رو به کدوم لیست رای میدید؟ https://EitaaBot.ir/poll/i46?eitaafly این نظرسنجی برای بزرگان جبهه انقلاب بسیار موثر هست حتما شرکت کنید
حضور سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در راهپیمایی ۲۲ بهمن
بعضیا ذوق جالبی دارن! ان شالله که محقق بشه...
تصویری کم‌نظیر از صبح برفی در حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی میثم مطیعی درحاشیه مراسم چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی 🔸ای آمریکا بترس ؛ این لشکر عازم است، خونخواه قاسم است
🕊°•♡•°🕯🕯°•♡•°🕊 ننگ تاریخ بر پیشانی ما خواهد ماند، اگر ذره ای از راه شهیدان عقب نشینی کنیم، مانند خوارج نهروان خواهیم بود اگر به اسلام و امام و شهیدان پشت کنیم.
برترین قتل شهادت است قال رسول الله صلی الله علیه و آله : اشرف القتل قتل الشهدآء. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : والاترین قتل، کشته شدن شهیدان است. نهج الفصاحه، ص668
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفتگو با فرزندِ شهید مدافع حریم انقلاب، شهید حسین بواس، کودکی که در نماز به حاج قاسم گل داد... 🏴 ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📷حضور شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین در راهپیمایی امروز قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شقــایقے ڪہ از شبنم اشڪ زهـرا (س) جـــان گرفتــــ ... 🌷و با خــون حسیـــن (ع) جاودانہ شــــــد ....
گمنام تویـے یا من!!! ببخــش ڪہ بہ اشتباه تو را گمنام نامیدم... تو شھید پر نامے برادر....
🌷شقــایقے ڪہ از شبنم اشڪ زهـرا (س) جـــان گرفتــــ ... 🌷و با خــون حسیـــن (ع) جاودانہ شــــــد .... (خوشنام ترین های آسمانی)🌷
🌸 اگه میشه همین الان برای ظهور و سلامتی آقا امام زمان (عج)، بفرست...😊💚 هر چقدر که بهش عشق دارے یه دونه صلواتم یه دونه هست 🌸🍃 از صلوات جا نمونیم 😉✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
🌷شهید مدافـــع حــــــرم🌷 اگر برای خداست بگذارید گمنام بمانم.... 🌹خاطره ي از شهیدمدافع حرم سردار حاج حسين علیخانی🌹 همیشه دنبال گمنامی بود، یک روز با آقا حسین نشسته بودیم و گفتند کتابی نوشته ام دنبال شخصی می گردم که کتاب را به نامش چاپ کنم. به فکر فرو رفتم، در عصری که اینهمه سرقت علمی اتفاق می افتد، افرادی هم هستند که حاضرند حاصل سالها مطالعه و زحماتشان را گمنام و به نام شخص دیگری منتشر کنند. یعنی دنبال این نبود که حتی اثری از نام خود به جای بگذارد. آنقدر در این فکرها غوطه ور بودم که نپرسیدم نام و موضوع کتاب چیست.
یا قدس اِنّا قادمون... طرح مفهومی جلد جدید ترین شماره مجله پاسدار اسلام... سرداران شهید حسن طهرانی مقدم و حاج قاسم سلیمانی و ادامه دهندگان مسیر آنان سرداران حاجی زاده و قاآنی.
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمت‌چهارم °•#محبت‌پدر [راوے: رضا هادے] در خانھ اے ڪوچڪ و اجاره اے در
••🦋•• ✍🏻 °• [راوے:خواهر شھید] اعظم (ص) مےفرماید:《فرزندانتان را در خوب شدنشان یارے ڪنید ، زیرا هرڪھ بخواهد ، مےتواند نافرمانے را از فرزند خود بیرون ڪند.》🔮 بر این اساس پدرمان در تربیت صحیح ابراهیم و دیگر بچه‌ها اصلا ڪوتاهے نڪرد. پدرمان بسیار انســان با تقوایـے بود. اهل و هیئت بود و بھ رزق حلال بسیار اهمین مےداد. او خوب مےدانست پیامبر (ص) فرموده است: 《 ده جزء دارد ڪه نه جزء آن ، به دست آوردن روزے است.》 براے همین وقتے عده‌اے از اراذل و اوباش در محلھ امیریھ(شاپور) آن زمان ، اذیتش ڪردند و نمےگذاشتند ڪاسبے حلالے داشته باشد ، مغازه‌اے را ڪه با ارث پدرے به دست آورده بود ، فروخت و به ڪارخانه‌ے قند رفت.🌙 آنجا مشغول ڪارگرےشد. صبح تا شب مقابل ڪورھ مےایستاد. تازه آن موقع توانست خانه‌اے ڪوچڪ بخرد. ابراهیم بارها گفته بود: اگر پدرم بچه هاے خوبے تربیت کرد. به خاطر سختے هایے بود ڪه براے به دست آوردن رزق حلال مےکشید. 🔥 هر زمان هم از دوران ڪودڪے خودش یاد مےڪرد ، مےگفت: پدرم با من را ڪار مےڪرد. همیشھ من رو با خودش به مسجد مےبرد. بیشتر وقت‌ها به مسجد آیت‌الله‌نورے ، پائین چھارراه سرچشمه مےرفتیم. آنجا هیئت (ع) بر پا بود. پدرم افتخار خادمے آن هیئت را داشت.🌝 یادم هســت ڪه در همان سال‌هاے پایانے دبستان ، ابراهیم ڪارے ڪرد ڪه پدر عصبانے شد و گفت: ابراهیم برو بیرون ، تا شب هم برنگرد. ابراهیم تا شب خانه نیامد. همه خانوادھ ناراحت بودند ڪه براے ناهار چه ڪرده. اما روے حرف پدر حرفی نمےزدند.🖇 شب بود ڪه ابراهیم برگشت. باادب به همه سلام کرد. بلافاصلھ سؤال ڪــردم: ناهار چیڪار ڪردے داداش؟؟! پدر در حالے ڪه هنوز ناراحت نشان مےداد اما جواب ابراهیم بود.🍃 ابراهیم خیلے آهستھ گفت: تو ڪوچه راه مےرفتم ، دیدم یه پیرزن ڪلے وسائل خریده ، نمےدونه چیڪار ڪنه و چطورے برھ خونه. من هم رفتم ڪمڪ ڪردم.وسایلش را تا منزلش بردم. پیزن هم ڪلے تشڪر ڪرد و سڪه پنج ریالے به من داد. نمےخواستم قبول ڪنم ولے خیلے اصرار ڪرد. من هم مطمئن بودم این پول حلالھ ، چون براش زحمت ڪشیده بودم. ظھر با همان پول نان خریدم و خوردم.🦋 پدر وقتے ماجرا را شنید لبخندے از رضایت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود ڪه پسرش درس را خوب فرا گرفته و به روزے حلال اهمیت مےدهد. دوستے پدر با ابراهیم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتی عجیب بین آن‌دو برقرار بود ڪه ثمره‌ے آن در رشد شخصیتے این پسر مشخص بود. اما این رابطه دوستانھ زیاد طولانے نشد!💥 ابراهیم نوجوان بود ڪه طعم خوش حمایت هاے پدر را از دست داد. در یڪ غروب غم‌انگــیز سایه سنگین یتیمے را بر سرش احساس ڪرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به ادامھ داد. آن سال‌ها بیشتر دوستان و آشنایان به او توصیھ مےڪردند به سراغ ورزش برود. او هم قبول ڪرد.🕊 •┈••✾❄♥❄✾••┈• •.⏳ .. •.📚برگرفته از کتاب |•کپی به شرط دعای خیر😉
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمت‌پنجم °•#روزے‌حلال [راوے:خواهر شھید] #پیامبر اعظم (ص) مےفرماید:《
••🦋•• ✍🏻 °• .•[راوے:جمعے‌ازدوستان‌شھید] اوایل دوران دبیرستان بود ڪه ابراهیم با ورزش باستانے آشنا شد. او شب‌ها به زورخانھ حاج حسن مےرفت. حاج حسن معــروف به حاج حسن نجار ، عارفے وارستھ بود. او زورخانھ اے نزدیڪ دبیرستان ابوریحان داشت. ابراهیم هم یڪے از ورزشڪاران این محیط ورزشے و شد.🔥 حاج حسن ، ورزش را با یڪ یا چند شروع مےڪرد. سپس حدیثے مےگفت و ترجمھ مےڪرد. بیشتر شب‌ها ، ابراهیم را مےفرستاد وسط گود ، او هم در یڪ دور ورزش ، معمولا یڪ سورھ قرآن ، و یا اشعارے درمورد‌ اهل‌بیت مےخواند و به این ترتیب به مرشد هم ڪمڪ مےڪرد.🕊 از جملھ ڪارهاے مھم در این مجموعھ این بود ڪه؛ هر زمان ورزش بچه‌ها به مےرسید ، بچه‌ها ورزش را قطع مےڪردند و داخل همان گود زورخانھ ، پشت سر حاج حسن مےخواندند.🌴 فراموش نمےڪنم ، یڪـبار بچه‌ها پس از ورزش درحال پوشیدن لباس و مشغول خداحافظے بودند. یڪباره مردے سراسیمھ وارد شد! بچه خردسالے را نیز در بغل داشت.🎀 با رنگے پریدھ و با صدائے لــرزان گفت: حاج حسن ڪمڪم ڪن. بچه‌ام مریضھ دڪترا جوابش ڪردند. داره از دستم مےره. نفس شما حقھ ، تو رو خدا ڪنید. تو رو ... بعد شروع به گریھ ڪرد.🎈 ابراهیم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض ڪنید و بیائید توے گود. خودش هم آمد وسط گود. آن شب ابراهیم در یڪ دور ورزش ، دعاے توسل را با بچه‌ها زمزمھ ڪرد. بعد هم از سوزدل براے آن ڪودڪ دعا ڪرد. آن مرد هم با بچه‌اش در گوشه‌اے نشستھ بود و گریھ مےڪرد.🌧 دو هفتھ بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت: بچه‌ها روز ناهار دعوت شدید! با تعجب پرسیدم: ڪجا؟! گفت: بندھ خدائے ڪه با بچه مریض آمده بود ، همان آقا دعوت ڪرده. بعد ادامه داد: الحمدالله مشڪل بچه‌اش برطرف شده. دڪتر هم گفته بچه‌ات خوب شده. براے همین ناهار دعوت ڪرده.⚡ برگشـــتم و ابراهیم را نگاھ ڪردم. مثل ڪسے ڪه چیزے نشنیده ، آماده رفتن مےشد. اما من شڪ نداشتم ، دعاے توسلے ڪه ابراهیم با آن شور و حال عجیب خواند ڪار خودش را ڪرده.🌈 •┈••✾❄♥❄✾••┈• •.⏳ .. •.📚برگرفته از کتاب |•کپی به شرط دعای خیر😌
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻 #قسمت‌ششم °•#ورزش‌باستانے .•[راوے:جمعے‌ازدوستان‌شھید] اوایل دوران دبیر
••🦋•• ✍🏻 °• •.[راوے:جمعے‌ازدوستان‌شھید] بارها مےدیدم ابراهیم ، با بچه‌هایے ڪه نه ظاهر داشتند و نه به دنبال مسائل بودند مےشد. آن‌ها را جذب ورزش مےڪرد و به مرور به و هیئت مےڪشاند.💡 یڪے از آن‌ها خیلے از بقیھ بدتر بود. همیشھ از خوردن مشروب و ڪارهاے خلافش مےگفت! اصلا چیزے از دین نمےدانست. نه و نه ، به هیچ چیز هم اهمیت نمےداد. حتے مےگفت: تا حالا هیچ جلسه مذهبے یا نرفته‌ام. به ابراهیم گفتم: آقا ابرام این‌ها ڪے هستند دنبال خودت مےیارے؟! با تعجب پرسید: چطور ، چے شده؟!🔗 گفتم: دیشب این پسر دنبال شما وارد هیئت شــد. بعد هم آمد و ڪنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت مےڪرد. از مظلومیت (ع) و ڪارهاے یزید مےگفت.📎 این پسر هم خیره خیره و با عصبانیت گوش مےڪرد. وقتے چراغ‌ها خاموش شد. به جاے اینڪه بریزه ، مرتب فحش هاے ناجور به یزید مےداد!!🎭 ابرهیم داشت با تعجب گوش مےڪرد. یڪدفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: عیبـے نداره ، این پسر تا حالا هیئت نرفته و نڪرده. مطمئن باش با امام حسین (ع) ڪه رفیق بشه تغییر مےڪنه. ماهم اگر این بچه هارو مذهبے ڪنیم هنر ڪردیم.⚡ دوستے ابراهیم با این پسر به جایـے رسید ڪه همه ڪارهاے اشتباهش را ڪنار گذاشت. او یڪے از بچه هاے خوب ورزشڪار شد. چندماه بعد و در یڪے از روزهاے عید ، همان پسر را دیدم. بعد از ورزش یڪ جعبه شیرینے خرید و پخش ڪرد. بعد گفت: رفقا من مدیون همه شما هستم ، من میدون آقا ابرام هستم. از خیلے ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان ڪجا بودم و ... .🌧 ما هــم با تعجب نگاهش مےڪردیم. با بچه‌ها آمدیم بیرون ، توے راه به ڪارهاے ابراهیم دقت مےڪردم. چقدر زیبا یڪے یڪے بچه‌ها را جذب ورزش مےڪرد ، بعد هم آن‌ها را به مسجد و هیئت مےڪشاند و به قول خودش مےانداخت تو دامن امام حسین (ع). یاد حدیث پیامبر به (ع) افتادم ڪه فرمودند:《 ، اگر یڪ نفر به واسطه تو هدایت شود از آنچه آفتاب بر آن مےتابد بالاتر است》.🎀 از دیگر ڪارهایـے ڪه در مجموعھ ورزش باستانے انجام مےشد این بود ڪه بچه‌ها به صورت گروهے به زورخانه‌هاے دیگر مےرفتند و آنجا ورزش مےڪردند. یڪ شب ماه ما به زورخانه‌اے در ڪرج رفتیم.💭 آن شب را فراموش نمےڪنم. ابراهیم شعر مےخواند. دعا مےخواند و ورزش مےڪرد. مدتے طولانے بود ڪه ابراهیم در ڪنار گود مشغول شناے زورخانه‌اے بود. چند سرے بچه‌هاے داخل گود عوض شدند ، اما ابراهیم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به ڪسے توجه نمےڪرد.🥀 پیرمردے در بالاے سڪـو نشسته بود و به ورزش بچه‌ها نگاه مےڪرد. پیش من آمد. ابراهیم را نشان داد و ناراحتے گفت: آقا ، این جوان ڪیه؟! با تعجب گفتم: چطور مگھ؟! گفت:《من ڪه وارد شدم ، ایشان داشت شنا مےرفت. من با تسبیح ، شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور رفته یعنے هفتصدتا شنا! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم مےخوره.》 🕸 وقتے ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس خستگے نمے‌ڪرد. انگار نه انگار ڪه چهار ساعت شنا رفته! 🌼 البته ابراهیم ڪارها را براے قوے شدن انجام مےداد. همیشه مےگفت: براے خدمت به خدا و بندگانش ، باید بدنے قوے داشته باشیم. مرتب دعا مےڪرد ڪه: خدایا بدنم را براے خدمت ڪردن به خودت قوے ڪن.💪 ابراهیم در همان ایام یڪ جفت میل و سنگ بسیار سنگین براے خودش تھیه ڪرد. حسابے سرزبان‌ها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتے دیگر جلوے بچه‌ها چنین ڪارهایے را انجام نداد! مےگفت: این ڪارها عامل غرور انسان مےشه. مےگفت: مردم به دنبال این هستند ڪه چه ڪســے قوے‌تر از بقیه است. من اگرجلوے دیگران ورزش‌هاے سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن رفقایم مےشوم. در واقع خودم را مطرح ڪرده‌ام و این ڪار اشتباه است.🕊 بعد از آن وقتے میاندار ورزش بود و مےدید ڪه شخصے خسته شده و ڪم آورده ، سریع ورزش را عوض مےڪرد. اما بدن قوے ابراهیم یڪبار قدرتش را نشان دادو آن ، زمانے بود ڪه سید حســین طحامے قھرمان ڪشتے جھــان و یڪے از ارادتمندان حاج حســن به زورخانه آمده بود و با بچه‌ها ورزش مےڪرد.🌙 •┈••✾❄♥❄✾••┈• •.⏳ .. •.📚برگرفته از کتاب |•کپی به شرط دعای خیر☺️