🔴 روز مرد و پدر بر تمامی پدران ایران زمین مبارک باشد.
عزیزی تعریف می کرد وقتی که حاج قاسم فرمانده لشکر۴۱ثارلله کرمان بود در جلسه ای خانوادگی نشسته بودیم. دختر حاج قاسم روی پایش نشسته بود و از گرمای وجود پدر استفاده می کرد.
میهمانانی آمدند که در بین آنها دو دختر شهید بود.ایشان فرزند خود را روی زمین گذاشتند و آن دو کودک خردسالِ فرزند شهید را روی پای خود نشاندند.
حس و حال آن دو کودک آنچنان بود که گویی در آغوش پدر خود هستند...
حاج قاسم روزت مبارک...
✍"محمدصالحی"
-----------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃
نماهنگ دلتنگ سلیمانی
به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی
🎼 گریه نکن میگذرد این شب محنت بار...محمد اصفهانی.
روزهای بدون حاج قاسم سخت می گذرد.ما بایاد تو دلِ خود آرام کنیم.
چه زیبا گفت سعدی:
رنجور عشق به نشود جز به بوی یار...
✍"محمدصالحی"
🔴نیش زنبور کشنده تر است یا نیش مار؟
روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.
مار ميگفت: آدما از ترسِ ظاهر ترسناك من ميميرند، نه بخاطر نيش زدنم!
اما زنبور قبول نمى كرد.
مار هم براي اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود، نزديک شد و رو به زنبور گفت: من چوپان را نيش مى زنم و مخفى مي شوم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمايى کن!
مار چوپان را نيش زد و زنبور شروع كرد به پرواز بالاى سر چوپان.
چوپان از خواب پريد و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد.
مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد.
مار و زنبور نقشه ديگه اى کشيدند،
اين بار زنبور نيش زد و مار خودنمايى کرد!
چوپان از خواب پريد و همين که مار را ديد، از ترس پا به فرار گذاشت!
او بخاطر وحشت از مار، ديگر زهر را تخليه نكرد و ضمادى هم استفاده نکرد... چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار با نيش زنبور مرد!
خيلى ازبيمارى ها و مشكلات هم همين جوري هستند و آدما فقط بخاطر ترس از آنها، نابود ميشوند. پس همه چى بر مى گرده به برداشت ما از زندگى و شرايطى كه در آن هستیم. برای همين بهتره ديدگاهمان را به همه چیز خوب و مثبت كنيم "مواظب تلقين هاي زندگي خود باشيد!"
تلقین کرونا سخت تر از خود کرونا است. مواظب کرونا باشید اما خیلی بهش فکر نکنید. در همین مدتی که کرونا حدودا ۵۰ نفر فوتی داشته، توی تصادفات جادهای سه برابرش کشته دادیم!
#کرونا_را_شکست_میدهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_همت
حکومت کننده بر جان ها
🌷به مناسبت ١٧ اسفند سالروز شهادت حاج محمد ابراهیم همّت
🌹همت از زبان #سردار_سلیمانی🌹
-----------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
قسم به سوره فرقان ...
ظهور میخواهیم
به آیه آیه قرآن ...
ظهور میخواهیم
کنارت ای گل نرگـ❤️ـس ...
جهان ما زیبا ست
بس است این غم و هجران ...
ظهور میخواهیم
#امام_زمان
-----------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻 #قسمتسیزدهم °•#ڪشتے °•[راوے:برادرانشھید] هنوز مدتے از حضور ابراهیم در ور
••🦋••
✍🏻#قسمتچھاردهم
°• #ڪشتے
[راوے:برادرانشھید]
#صبح زود ابراهیم با وسائل ڪشتے از خانه بیرون رفت. من و برادرم هم راه افتادیم. هر جائے مےرفت دنبالش بودیم!🥀
تا اینڪه داخل سالــن هفتتیر فعلے رفت. ما هم رفتیم توے سالن و بین تماشاگرها نشستیم. سالــن شلوغ بود. ساعتے بعد مسابقات ڪشتے آغاز شد.
آنروز ابراهیم چند ڪشتے گرفت و همه را پیروز شد. تا اینڪه یڪدفعــه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشاگر تشویقش مےڪردیم. با عصبانیت به سمت ما آمد.💥
گفت: چرا اومدید اینجا؟!❣
گفتیم: هیچے ، دنبالت اومدیم ببینیم ڪجا میرے.
بعد گفت: یعنے چے؟! اینجا جاے شما نیست. زود باشین بریم خونه.
با تعجب گفتم: مگه چے شــده!؟ نباید اینجا بمونین ، پاشین ، پاشین بریم خونه.🗯
همینطور ڪه حرف مےزد بلندگو اعلام ڪرد: ڪشتے نیمه نھایے وزن ۷۴ ڪیلو آقایان هادے و تھرانے.📀
ابراهیم نگاهے به سمت تشــڪ انداخت و نگاهے به سمت ما. چند لحظه سڪـــوت ڪرد و رفت سمت تشڪ.
ماهم حسابے داد مےزدیم و تشویقش مےڪردیم.💡
مربے ابراهیم مرتب داد مےزد و مےگفت ڪه چه ڪارے بڪن. ولے ابراهیم فقط #دفاع مےڪرد. نیــم نگاهے هم به ما مےانداخت. مربے ڪه خیلے عصبانے شده بود داد زد: ابرام چرا ڪشتے نمےگیرے؟ بزن دیگه.🔹️
ابراهیم هم با یڪ فن زیبــا حریف را از روے زمین بلند ڪرد. بعد هم یڪ دور چرخید و او را محڪم به تشڪ ڪوبید. هنوز ڪشتے تمام نشده بود که از جا بلند شد و از تشڪ خارج شد.🔒
آن روز از دست ما خیلے عصبانے بود. فڪر ڪردم از اینڪه تعقیبش ڪردیم ناراحت شده ، وقتے در راه برگشت صحبت مےڪردیم گفت: آدم باید ورزش را براے قوے شدن انجام بده ، نه #قھرمان شدن.🔗
من هم اگه تو مسابقات شرڪت مےڪنم مےخوام فنون مختلف رو یاد بگیرم. هدف دیگهاے هم ندارم.📍
گفتم: مگه بده آدم قھرمان و مشھور بشه و همه بشناسش؟!
بعد از چند لحظه سڪــوت گفت: هرڪس ظرفیت مشھور شدن رو نداره ، از مشھور شدن مھمتر اینه ڪه آدم بشیم.🌤
آن روز ابراهیم به فینال رســید. اما قبل از مسابقه نھایے ، همراه ما به خانه برگشت! او عملا ثابت ڪرد ڪه رتبه و مقام برایش اهمیت ندارد. ابراهیم همیشه جمله معروف #امام راحـــل را مےگفت:《ورزش نباید هدف زندگے شود.》🌚
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر😉
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتچھاردهم °• #ڪشتے [راوے:برادرانشھید] #صبح زود ابراهیم با وسائل ڪش
••🦋••
✍🏻#قسمتپانزدهم
°• #قھرمان
[راوے:حسیناللهڪرم]
مسابقات قھرمانے ۷۴ڪیلو باشگاهها بود. ابراهیم همه حریفان را یڪے پس از دیگرے شڪست داد و به نیمه نھایے رسید. آن سال ابراهیم خیلے خوب تمرین ڪرده بود. اڪثر حریفها را با #اقتدار شڪست داد.🗯
اگر این مسابقه را مےزد حتما در فینال قھرمان مےشد. اما در نیمه نھایے خیلے بد ڪشتے گرفت. بالاخره با یڪ امتیاز بازے را واگذار ڪرد!❣
آن سال ابراهیم مقام سوم را ڪسب ڪرد. اما سالها بعد ، همان پسرے ڪه حریف نیمه نھایے ابراهیم بود را دیدم. آمده بود به ابراهیم سر بزند.💡
آن آقا از #خاطرات خودش با ابراهیم تعریف مےڪرد. همه ما هم گوش مےڪردیم.
تا اینڪه رسید به ماجراے آشنایے خودش با ابراهیم و گفت: آشنایے ما برمےگردد به نیمه نھایے ڪشتے باشگاهها در وزن ۷۴ڪیلو ، قرار بود من با ابراهیم ڪشتے بگیرم.🔗
اما هرچه خواست آن ماجرا را تعریف ڪند ابراهیم بحث را عوض مےڪرد! آخر هم نگذاشت ڪه ماجرا تعریف شود! روز بعد همان آقا را دیدم و گفتم: اگه میشه قضیه ڪشتے خودتان را تعریف ڪنید.🥀
او هم نگاهے به من ڪرد. نفس عمیقے ڪشید و گفت: آن سال من در نیمه نھایے حریف ابراهیم شدم. اما یڪے از پاهایم شدیدا آسیــب دید.💦
به ابراهیم ڪه تا آن موقع نمےشناختمش گفتم: #رفیق ، این پاے من آسیــب دیده. هواے ما رو داشته باش.💣
ابراهیم هم گفت: باشه داداش ، چشم.🔹️
بازےهاے او را دیده بودم. توے ڪشتے استاد بود. با اینڪه شگرد ابراهیم فنهایے بود ڪه روے پا مےزد. اما اصلا به پاے من نزدیڪ نشد!🕸
ولے من ، در #ڪمال نامردے یه خاڪ ازش گرفتم و خوشحال از این پیروزے به فینال رفتم.🦋
ابراهیم با اینڪه راحت مےتونست من رو شڪست بده و #قھرمان بشه ، ولے این ڪار رو نڪرد.
بعد ادامه داد: البته فڪر مےڪنم او از قصد ڪارے ڪرد ڪه من برنده بشم! از شڪست خودش هم ناراحت نبود. چون قھرمانے براے او تعریف دیگهاے داشت. 🍃
ولے من خوشحال بودم. خوشحالے من بیشتر از این بود ڪه حریف فینال ، بچه محل خودمون بود. فڪر مےڪردم همه ، مرام و #معرفت داش ابرام رو دارن.🍀
اما توے فینال با اینڪه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم ڪه پایم آسیب دیده ، اما دقیقا با اولین حرڪت همان پاے آسیب دیده من را گرفت. آه از نھاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روے زمین و بالاخره من ضربه شدم.🦠
آن سال من دوم شدم و ابراهیم سوم. اما شڪ نداشتم حق ابراهیم قھرمانے بود. 🧩
از آن روز تا حالا با او رفیقم. چیزهاے عجیبے هم از او دیدهام. #خدا را هم شڪر مےڪنم ڪه چنین رفیقے نصیبم ڪرده.🎭
صحبتهایش ڪه تمام شد خداحافظے ڪرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبتهایش فڪر مےڪردم.🌙
یادم افتاد در مقر #سپاه گیلان غرب روے یڪے از دیوارها براے هر ڪدام از رزمندهها جملهاے نوشته شده بود. در مورد ابراهیم نوشته بودند:
《ابراهیم هادے رزمندهاے با خصائص پوریاے ولے》🌈
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر☺️
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتپانزدهم °• #قھرمان [راوے:حسیناللهڪرم] مسابقات قھرمانے ۷۴ڪیلو باش
••🦋••
✍🏻#قسمتشانزدهم
°•#پوریاےولے
[راوے:ایرجگرائے]
مسابقات قھرمانے باشگاهها در سال ۱۳۵۵ بود. مقام اول مسابقات ، هم جایزه نقدے مےگرفت هم به انتخابے #ڪشور مےرفت. ابراهیم در اوج آمادگے بود. هرڪس یڪ مسابقه از او مےدید این مطلب را تأیید مےڪرد. مربیان مےگفتند: امسال در ۷۴ڪیلو ڪسے حریف ابراهیم نیست.💡
مسابقات شروع شــد. ابراهیم همه را یڪے یڪے از پیش رو برمےداشت. با چھار ڪشتے ڪه برگزار ڪرد به نیمه نھایے رسید. ڪشتےها را یا ضربه مےڪرد یا با امتیاز بالا مےبرد.♨️
به رفقایم گفتم: مطمئن باشــید ، امسال یه ڪشتےگیر از باشگاه ما مےره تیم ملے. در دیدار نیمه نھایے با اینڪه حریفش خیلے مطرح بود ولے ابراهیم برنده شد. او با #اقتدار به فینال رفت.🦋
حریف پایانے او آقاے «محمود.ڪ» بود. ایشان همان سال قھرمان مسابقات ارتشهاے جھان شده بود.🌀
قبل از شروع فینال رفتم پیش ابراهیم توے رختڪن و گفتم: من مسابقههاے حریفت رو دیدم. خیلے ضعیفه ، فقط ابرام جون ، تو رو خدا دقت ڪن. خوب ڪشتے بگیر ، من مطمئنم امسال برا تیم ملے انتخاب مےشے.🌈
مربے ، آخرین توصیهها را به ابراهیم گوشــزد مےڪرد. در حالے ڪه ابراهیم بندهاے ڪفشش را مےبست. بعد با هم به سمت تشڪ رفتند.🔗
من سریع رفتم و بین تماشاگرها نشستم. ابراهیم روے تشڪ رفت. حریف ابراهیم هم وارد شد. هنوز داور نیامده بود. ابراهیم جلو رفت و با لبخند به حریفش سلام ڪرد و دست داد.🌜
حریف او چیزے گفت ڪه متوجه نشدم. اما ابراهیم سرش را به علامت تأیید تڪان داد. بعد هم حریف او جایـے را در بالاے سالن بین تماشاگرها به او نشان داد!
من هم برگشتم و نگاه ڪردم. دیدم پیرزنے تنھا ، #تسبیح به دست ، بالاے سڪوها نشسته.🌺
نفھمیدم چه گفتند و چه شد. اما ابراهیم خیلے بد ڪشتے را شروع ڪرد. همهاش #دفاع مےڪرد. بیچاره مربے ابراهیم ، اینقدر داد زد و راهنمایـے ڪرد ڪه صدایــش گرفت. ابراهیم انگار چیزے از فریادهاے مربے و حتے داد زدنهاے من را نمےشنید. فقط وقت را تلف مےڪرد!🕸
حریف ابراهیم با اینڪه در ابتدا خیلے ترسیده بود اما جرأت پیدا ڪرد. مرتب حمله مےڪرد. ابراهیم هم با خونسردے مشغول دفاع بود.
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر😉
خدایا ابتدای صبـح که
رزق بندگانت راتقسیم میکنی
میشود رزق من امروز
رفاقتی باشد
از جنس #شهـیدان
باعطـر #شهـادت
#شهید_قاسم_سلیمانی_
#سلام
#صبحتون_متبرک_به_نگاه_شهدا
مردترین فرمانده 🌸
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
🌹🌹🕊🥀🥀
این چنین☝️ در میدان،به خون غلتیدنم آرزوس
به دریا رسیدن نصیب شھیدی است
ڪه دلبستگی نزد ساحل ندارد....🙃
#شهیدعباس_کردانی
#یادش_باصلوات
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
خوش دارم #گمنام و تنها باشم
تا در غوغای کشمکشهای #پوچ مدفون نشوم ...‼️
«دکتر #شهيد_مصطفی_چمران»
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
#کلام_شهید
می گفت : خود را زیر #ذره_بین
معیارهای #اسلام قرار دهید و در
#کارها و #دیدگاه هایتان دقت
داشته باشید،
سر سوزنی #انحراف از مسیر
واقعی پس از مدتی شما را به جایی
می رساند که در می یابید نسبت به نقطه #ابتدایی که بر آن انطباق
داشته اید #زاویه بزرگی پدید آمد
و شما را از #صراط_مستقیم
ڪاملا #دور ساخته است.
#شهید_عبدالحمید_دیالمه🌷
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
#کلام_شهید می گفت : خود را زیر #ذره_بین معیارهای #اسلام قرار دهید و در #کارها و #دیدگاه هایتان دقت
🌷•|°🌷
#گــــمنام زیست
و عاشق #گـــــمنامی بود ❤️
اما در گــــــمنامی کاری برای #انـــــقـلاب و تاریخ کرد
که گویا تمام #مــــسـئولیت انقلاب بر دوش وی بود. 👌
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌷•|°🌷
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomna313
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
خدایا ابتدای صبـح که رزق بندگانت راتقسیم میکنی میشود رزق من امروز رفاقتی باشد از
🔴عذرخواهی به شیوه حاج قاسم
✍سامی مسعودی از فرماندهان حشدالشعبی:
...سپس حاجقاسم گفت: ابومحمد من فردا ناهار را در منزل شما میهمان هستم سلام مرا به اممحمد برسان و به او بگو از غذای خودتان برای ما هم غذایی آماده کند...تا اینکه وقت آمدن حاج قاسم فرا رسید، اما حاجی نیامد. روز بعد یک جلسه داشتیم نگاهم به حاج قاسم افتاد که با دست به سرش زد طوری که نشان دهنده تاسف و غذرخواهی بود سپس به همه سلام کرد تا اینکه به من رسید، مرا بغل کرد و گفت: بگذارید دست شما را ببوسم و گفت از شما و خانواده عذرخواهی میکنم، دیروز یادم رفت میهمان شما هستم و تا شب هم یادم نیامد. فردا خودم میآیم و از خانواده شما عذرخواهی میکنم و از خانه شما نمی روم تا اینکه عذر مرا بپذیرید.
روز بعد حاج قاسم به ما افتخار داد و به خانه ما آمد و بچه هایم را بغل کرد و به خانواده ما سلام کرد و به فرزندم هدیهای شبیه مدال داد که معمولا به فرزندان مجاهدان هدیه میداد و حدود ده دقیقه از همه عذرخواهی میکرد. حاج قاسم بسیار با ملاحظه و بسیار باهوش بود به اثاث منزل ما نگاه کرد و در گوش من گفت: شیخنا برخی وسائل منزل شما قدیمی است و نیاز به تعمیر و تعویض دارد و من گفتم خدا بزرگ است.چند روز بعد قرار بود به ایران بروم و حاج قاسم مرا به منزلش دعوت کرد. با خودم فکر می کردم که حتما منزل حاج قاسم مملو از فرشها و اثاثیه گرانبها است زیرا ایران کشوری است که مردم آن به فرش و وسائل شیک علاقه دارند. خلاصه وارد خانه حاجی شدیم و دیدم وسائل خانه آنها از ساده هم ساده تر است و خانه با یک موکت قدیمی مفروش است و اتاق پذیرایی هم پر شده از تصاویر شهدا. این بار من در گوش حاجی گفتم اثاثیه شما قدیمی است و نیاز به تعویض دارد! حاجی خندید و دستم را گرفت و چیزی نگفت. گفتم حاجی راستی چقدر حقوق می گیری؟
حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم زیرا او یک سردار و فرمانده نظامی بزرگ در ایران بود. گفتم حاجی این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده!!! یک سردار مثل شما در عراق سه برابر این حقوق میگیرد با مزایای فراوان!! حاجی به من گفت: شیخنا مهم نیست فرمانده چقدر از کشورش می گیرد مهم این است که چه چیزی به کشورش می دهد و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید و این یک سنتالهی حتمی است. شیخنا ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم.
📚منبع : خبرگزاریحوزه
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 دختری که از آقای ما خامنه ای کلاه صورتی گرفت!!
روزت مبارک مهربانترین پدر برای فرزندان شهدا!🌺
#میلاد_امام_علی علیه السلام
#بابای_ماست_خامنه_ای
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
آخرین سالی که ایام اعتکاف بود خیلی سعی و اصرار کرد که حتما حاضر باشه.
هر چهارتامون هی به شکل های مختلف بهونه آوردیم که نره چون روزها طولانی بود و روزه واجبشم خیلی سخت بهش میگذشت.
بهش گفتیم برات سخته، سه روز روزه و اذیتای روزهای طولانی و احتمال و خطر بیماری تو شلوغی و نزدیک هم خوابیدن جمعیت و ...
هر بهونه ای میشد آوردیم که نره، ولی گفت: "اگر اجازه بدین برم چون ممکنه دیگه ازین فرصتا برام پیش نیاد،
وقت خوبیه واسه کوبیدن و از نو ساختن"!
همین هم شد... دیگه فرصت نشد بره، خودشم کوبیده بود و از نو ساخته بود، برای پرواز آماده شده بود.
به نقل از #پدر_شهید
#اعتکاف
#کروناویروس
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
راوی میگفت:
شهـدای هویزه
عجیب بہ شهدای ڪربلا شبیه اند
فرماندهشان #حسین_علم_الهدی بود
در میدان نبرد تنها ماندند😔
پیڪرشان در زیر تانڪ ها
محل شهادتشان حرم شان شد.😭
#شهدای_هویزه
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam