شهر را به ما سپردند!
و رفتند...
از شهر چیزی باقی نمانده!!
برگردید...
#مقاومت کار ما نیست...
خانه به خانه!
نفر به نفر!
در حال #انهدام !
برگردید!
دست #دلمان را بگیرید...
آی #شهدا با فراموشی درس شما؛
تخریبچی #ماهری شدیم!
#منفجر می کنیم دل را با #چاشنی وسوسه های #شیطان !
#انفجار پشت انفجار...
و پس لرزه های این انفجار؛
می لرزاند #دل #مهدی_فاطمه سلام الله علیها را...
#برگردید !
مقاومت کار ما نیست؛
آقا گناه دارد!
بس که ما #گناه داریم...
برگردید؛
#آقا_تنهاست ...
.
#شهدا_شرمنده_ایم #شهدا_گاهی_نگاهی #شهدای_مدافع_حرم #شهدای_مدافع_وطن #شهدای_جنگ_تحمیلی #شهدای_گمنام #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
@shahidgomnam
آی شهدا...
#نوکرتون که بودم...🍃😞
دیگر توان ماندن نیست!💔
این روزها #اشک امان نمی دهد!😭
دل #بی_قرار تر از همیشه می تپد!❣
و #نَفَس به سختی بالا می آید...☘
هوای #شهادت در جان مان افتاده...✨
آی شهدا...
به رسم #نوکری...
به #جان بی توان...
به #اشک بی امان...
به #دل بی قرار...
به #نفس های به شمارش افتاده...
#دریابید...
دعایم کن...
وقتی می گویم:
دعایم کن!
یعنی دیگر کاری از دست #خودم برای خودم بر نمی آید...
من به #شهادت محتاج ترم تا #زندگی!
پس؛
برایم #شهادت بخواه...
فقط شهادت...
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✍قرارگاه صالحین شهیدهمت🎋
@Shahidgomnam
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
در صحنه ی زندگی!
اگر مراقب لوکیشن #دل نباشیم؛
قطعا #شهادت کات میخوره...
نه این که کارگردان(خداوند) کات بده!
خودمون تو نقش #بندگی جا نیفتادیم...
خودمون!
میدونیم!
شنیدیم!
خوندیم!
دیدیم!
از شهدا...
اما باز کار #خودمونو میکنیم...
الهی #مَنَم را؛
تو #ما کن...
#شهادت برا تنبل ها نیست!
برا شاگرد #مشروط شده ها نیست!
#تنبلم
#ای_کاش برا خدا بشیم...
@shahidgomnam
https://eitaa.com/Shahidgomnam
{ مراقب باشیم
"#دل"
آرام،
سربه هوا
و عاشق پیشه است..
و خیلی سریع "انس" میگیرد.
اگر غفلت کنیم می رود و خودش را به چیزهای "بی ارزش" وابسته میکند.💔🍃}
#استاد_پناهیان
#دل...
تنها نردبانے است
ڪہ آدمے را به آسمان میرساند
و تنها وسیلهاے ست...
ڪہ #خدا را دَر مے یابد...
#شهید_چمران
#سالروز_شهادت
.
.
من #هواے تو را بہ سر دارم✨
تـو هواے #دل مـرا دارے♥️
هر چہ #بیمار هم بیاید باز
تـو براے همـہ #دوا دارے🌱
دل شڪستہ بہ من مےگفٺ:💔
خوش بہ حالٺ #امام_رضا دارے✋
#السلامعلیکیاضامنآهو
#چهارشنبههایامامرضایے💛
-----------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دل هوای ماندن ندارد...http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
اینجاکلیک کنی شهیدمیشی👆😅
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
🌷🌷ادامـه👇👇
دلم #تنگ شده است...
براے آوینے!
براے چمران!
براے علم الهدے!
براے خرازے!
براے هاشمے!
براے ابراهیم هادے!
دلم تنگ شده است براے باقرے..
براے کاوه و همت!
براے دیالمه!
براے کاظمے!
دلم تنگ شده است براے برونسے...
شجاعت مصطفوے...
غیرت #علوے ، بصیرت #فاطمے...
اخلاص، پشتکار، صفا، محبت...
#عشق، ایثار و ایمان...
#آوینی و #کاوه ...
رفقا!
کجایید؟!
که ببینید ما، اینجا...
هر روز و هر ساعت...
تیر خلاصےِ #شیطان؛ نصیبمان میشود...
و ما در #راه ماندگانِ مسیرِ خداییم...
شهید سید مرتضے آوینے:
راه کاروان #عشق از میان تاریخ مے گذرد؛
و هر کس در هر زمره که میخواهد ما را بشناسد!
داستان #کربلا را بخواند؛
اگر چه خواندن داستان را سودے نیست!
اگر #دل کربلایے نباشد...
#آے_شهدا_ادرڪنے✨
-----------------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
#شہید_گمنـام
با یاد تو #دلِ سنگم، نَرم
چشمانم، اشڪ بار🌷
و اعتقادم، #محڪم مےشود 🌷
در #آرزوے آن روزی ڪہ
مثل تو " پـرواز " ڪنم..🌷.
#چنین_پروازی_آرزوست🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_صطفی_صدرزاده
شهیدان که #دل را به دریا زدند
عجب پشت پایی به #دنیا زدند...🕊
#کلنافداکیازینبس...🌹
-----------------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
.
با من بگو : " أ أدْخُلُ ..."
مشکی بپوش #دل
با من بخوان سراسر اذن دخول را ...
با من بخوان
سراسر اذن دخول را :
أَ أَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ؟
أَ أَدْخُلُ يَا حُجَّةَ اللَّهِ ؟
أَ أَدْخُلُ يَا مَلائِكَةَ اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ
الْمُقِيمِينَ
فِي هَذَا الْشهر الشريف؟
أَ أَدْخُلُ يَا حسين بن علی؟
آقا جان اجازه ورود
به ماهت را می دهی؟
#آجرکاللهیابقیهالله
...♡
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین…
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی…
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم…
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود…
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا…
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم…
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی…
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم…
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه…
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم…
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران…
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار…
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار…
از حال معنوی ام…
گذشتم…
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی…
هیبت خاصی داشت…
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل…
کم آوردم…
گذشتم…
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی…
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم…
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم…
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند…
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند…
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب…
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان…
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت…
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود…
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم…
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد…
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت…
#شهدا
گاهی،نگاهی
#یاد_شهدا_با_ذکر_5صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم😭🥀💔
🍃
🌹
#تلنگࢪانھ
#پیشنهاد
آدم نشسته بود ، شش نفر آمدند ، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.🚶♂🚶🏻♂🚶🏼♂🚶🏽♂🚶🏾♂🚶🏿♂
به یکی از سمت راستیها گفت : «تو کیستی؟»🔦
گفت : « #عقل »⛓
پرسید : «جای تو کجاست؟»➕
گفت : « #مغز »⛓
از دومی پرسید : «تو کیستی؟»🖇
گفت : « #مهر »➕
پرسید : «جای تو کجاست؟»🗝
گفت : « #دل »➕
از سومی پرسید : «تو کیستی؟»⛓
گفت : « #حیا »➕
پرسید : «جایت کجاست؟»⛓
گفت : « #چشم »🖇
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد : «تو کیستی؟»🔗
جواب داد : « #تکبر »🕳
پرسید : «محلت کجاست؟»✖️
گفت : « #مغز »➖
گفت : «با #عقل یک جایید؟»⛓
گفت : «من که آمدم #عقل میرود.»✖️
از دومی پرسید : «تو کیستی؟»✖️
جواب داد : « #حسد »🕳
محلش را پرسید.🔗
گفت : « #دل »⛓
پرسید : «با #مهر یک #مکان دارید؟»🕳
گفت : «من که بیایم ، #مهر خواهد رفت.»✖️
از سومی پرسید : «کیستی؟»✖️
گفت: « #طمع »➖
پرسید : «#مرکزت کجاست؟»🔗
گفت:« #چشم »🕳
گفت:«با #حیا یک جا هستید؟»⛓
گفت:«چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»✖️