فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بعضیا عجیب بوی خدا میدن🌸
حاجی
این مملکت امثال شمارو کم داره
مدعی تا دلت بخواد هست....
روحت شاد 🌺
#شهیداحمدکاظمی
#یادش_باصلوات
#قرارشبانه_ڪانال_شهــیدگمنام
#هرشب_معرفےیک_شهید
❤️سردار شهید دفاع مقدس محمد ابراهیم همت❤️
نام: محمد ابراهیم همت
نام پدر: علی اکبر
ولادت: 1334/1/12(شهر رضا،اصفهان)
شهادت: 1362/12/17(جزیره مجنون)
وضعیت تاهل: متاهل صاحب دوفرزند بنام های مهدی و مصطفی
نام جهادی: سردار خیبر و چشم مجنون
اخرین مقام: سرباز امام(ره)و
فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص)
فرمانده عملیات فتحالمبین
فرمانده عملیات بیتالمقدس
فرمانده عملیات رمضان
فرمانده عملیات خیبر
نحوه شهادت: در جریان عملیات خیبر، همچنان که نیروهای ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت میکردند هنگامی که حاج همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود بر اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکیاش همراه با معاونش اکبر زجاجی، در محل تقاطع جادههای جزایر مجنون شمالی و جنوبی شهید شدند.(موقع شهادت خدا چشماشو با قابش برداشت و برد)
سن شهادت: 28 ساله
علاقه: امام حسین (ع) و امام خمینی (ره)
قسمتی از وصیتنامه شهید:
از طرف من به جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامي ما در هيچ کجا پيدا نمي شود نه شرقي - نه غربي؛ اسلامي که : اسلامي ... اي کاش ملتهاي تحت فشار مثلث زور و زر و تزوير به خود مي آمدند و آنها نيز پوزه استکبار را بر خاک مي ماليدند.
#یادش_باصلوات
(معرفی از ما تحقیقات بیشتر از شما
ڪپی برای تمام گروه ها و کانال ها ازاد است)
زڪات دانستن این مطلب ارسال برای دیگران است
نظرات و پیشنهادات👇
@Shahidgomnam313
پیشنهاد میکنم
به آقایانی که به راحتی
حق یک ملت رو میخورند ...
روزی سه بار صبح،ظهر،شب
به این #تصویر نگاه کنند
شاید شرمنده بشی ...
البته #شاید
#عملیات_محرم
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#سلام_امام_زمانم 💚
ای چاره ی درخواستگان ادرکنی
ای مونس و یار بی کسان ادرکنی
من بیکسم وخسته ومهجور وضعیف
یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
زندگے یعنے
سر صبــح
ڪسے مثل شما
باعث روشنے
حضرت خورشیـد شود ...
#صبحتون_شهدایی
#شهيدمجيدهمتے
#یادشهداباصلوات
راوی میگفت :
رزمنـده هایی را
این رودخانه با خود بُرد
پس اینجـا ارونـــد نیست ...
دستانت را به آب بزن و فاتحه بخوان!
اینجا تنها گلزار شهدای آبی دنیاست.
#اروند_رود
#یادشهداباصلوات
🌷شهیدی که امام حسین را در عملیات والفجر دید....🌷
دقایقے قبل از عملیات والفجر ۸ ، علےاصغر چهرهاے متفڪرانہ بہ خـود گرفتہ بود. وقتے قایق ها بہ سمت فاو حرڪت ڪردند، در میان تلاطم خروشان ارونـد، علےاصغر ناگهان از جا برخاست و گفت :
« بچهها !بہ خدا سوگند من کربلا را مےبینم... آقا اباعبـدالله را مےبینم... بچهها بلنـد شوید ڪربلا را ببینید »
از حرفهایش بهت مان زده بود. سخنانش کہ تمـام شد، گلولـہاے آمد و درست نشست روی پیشانےاش ،آرام وسط قایق زانو زد، خشڪمان زده بود. بہ صورتش خیره شدم، چون قرص ماه مےدرخشید و خون، موهایش را خضاب کرده بود و با مو و محاسنے خضاب شده رهسپار دیدار معبود و اربابش سیدالشهدا (ع) شد.
✍ راوی : سید حبیب حسینی
( همرزم شهـید)
🔻ولادت : ۱۳۴۱ قائمشهر
🔻شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۰
🔺عملیات والفجر ۸
🔻فرمانده گردان امام محمدباقر(ع)
🔺لشکر ویژه ۲۵ ڪربلا
#شهیدسردارعلےاصغرخنکدار
#یادش_باصلوات
4_5892967791815819634.mp3
2.09M
⁉️ چرا تشنه امام زمان علیه السلام نیستیم؟
👌 واقعا شنیدنی👆👆
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
✔️ هدف این انقلاب این است که به ظهور منجر گردد
👤 استاد #رائفی_پور
#تا_انقلاب_مهدی
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
✔️ هدف این انقلاب این است که به ظهور منجر گردد
👤 استاد #رائفی_پور
#تا_انقلاب_مهدی
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#یا_ایها_العزیز
صدا ڪردنت سخت نیست
من سختش ڪردہ ام
✨اَدْعوُكَ ياسَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه
ميخوانمت آقاے من
امابا زبانے كہ گناه لالش كرده
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🔴ناگفتههای راننده شهید سردار سلیمانی
✍نصرالله جهانشاهی: حاج قاسم دورانی که در قرارگاه قدس حضور داشت، اشرار ۹۰ نفر از نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به ۷۰ کیلومتری مرز افغانستان و پاکستان بردند. حاج قاسم خیلی ناراحت شد و با نقشه و طرحریزی و اطلاعات دقیق، به داخل مرز افغانستان و پاکستان نیرو برد و همه ۹۰ نفر را آزاد کرد و چندین پایگاه اشرار را هم با خاک یکسان کرد.
اکنون که حاجی شهید شده است، اصلاً توان مواجهه با بچههای حاجی را ندارم و با دیدن بچهها قلبم از فشار این غم کنده میشود. یکی از دلایلی که حاج قاسم، «حاج قاسم» شد، همراهی همسر ایشان بود. یادم هست که یکی از پسرهای حاج قاسم بیمار شد و حاجی در مأموریت قرارگاه قدس بود، نتوانست بالای سر پسرش باشد و پسرش هم در اثر بیماری در بیمارستان فوت شد.
🔺زینب حاج قاسم شبیهترین فرد در عالم به حاج قاسم است. کوچکترین فرزند حاجی است ولی هم در روحیه و هم در رفتار خیلی شبیه حاجی است. زینب حتی بارها با حاجی مأموریتهای خارج از کشور هم رفته بود و مانند حاجی به لهجههای زبان عربی و زبان انگلیسی مسلط است.
#صبحتون_شهدایی
ضُم قلبی بالحکی
عوضنی فقر اللقی...
با حرفهایت
قلبم را در آغوش بگیر..
جبران کن این همه ندیدنت را
#شهید_سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی ❤️
#یادش_باصلوات
خنده ات
زیباترین هدیه ی خدا بود.
وقتی به چشم های من
نگاه می کنی و لبخند میزنی
با خودم میگویم
تو که برای من میخندی
انگار تمام دنیا همینجاست
کنار همین خنده ها.
#شهیدمحمدظهیری
#یادش_باصلوات
معجزات شهدای مدافع حرم🌷
شهیدی که گمنام بود👇👇👇
#حتما_بخونیم
در حالی که از دور این صحنهها را میدیدم؛ سر به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا میشود یکی از این شهدای گمنام پسر من باشد.😔😭
دوباره روی قبر افتاد. من از این صحنه فاصله گرفتم و گفتم که بگذار کمی دل گرفته اش، باز شود. 😔
این ماجرا گذشت.
چند روز پیش حضرت آقا😍☺️ برای زیارت شهدای آتشنشان و شهدای #فاطمیون به بهشت زهرا تشریف آوردند؛
تقریباً ساعت 9 یا 10 صبح بود، گفتم در همان مسیر که آقا رفته بودند، یک زیارتی داشته باشم.☺️🌺
طبق معمول برنامه خودم که شهدا را زیارت میکنم رفتم و با #هویت مشخص از تکتک مزارها زیارت کردم.
بعد از آن تصمیم گرفتم بر سر مزار شهدای #گمنام👉 بروم و زیارتی کنم.
به آنجا رسیدم و دیدم سنگ مزار اولین شهید #گمنام عوض شده😳 و به اسم همان شهید #مازیارکریمی است.😳😳😳
اول متوجه نشدم که ماجرا چیست. چون یک شهید کریمی دیگر در پاکدشت داریم و فکر کردم حتماً آن شهید است که شناسایی شده است.
برای من خیلی حساسیت برانگیز نبود و به خاطر نداشتم که این شهید همانی است که مادرش چند روز پیش بر مزارش بود. 😭😭
شهید مازیار کریمی فرزند همان مادری است که آن روز روی مزارش افتاده بود😭😔
آن روز می گفت: "خدایا یعنی میشود این مزار؛مزار پسر من باشد."😔😔😔😭😭
یادشهدا با صلوات🌹
ما شهیدان دادیم
که شهادت زیباست
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتدهم °•#والیبالتڪنفرھ [راوے:جمعےازدوستانشھید] بازوان قوے ابراهی
••🦋••
✍🏻#قسمتیازدهم
°• #شرطبندے
[راوے:مھدےفریدوند،سعیدصالحتاش]
تقریبا سال ۱۳۵۴ بود. صبح یڪ روز #جمعھ مشغول بازے بودیم. سه نفر غریبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچههاے غرب تھرانیم ، ابراهیم ڪیه؟!🌱
بعد گفتند: بیا بازے سر ۲۰۰ تومان. دقایقے بعد بازے شروع شد. ابراهیم تڪ و آنها سه نفر بودند ، ولے به ابراهیم باختند.⭐
همان روز به یڪے از محلههاے جنوب شھر رفتیم. سر ۷۰۰ تومان شرط بستیم. بازے خوبے بود و خیلے سریع بردیم. موقع پرداخت پول ، ابراهیم فھمید آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول مارا جور ڪنند.🕊
یڪ دفعه ابراهیم گفت: آقا یڪے بیاد تڪے با من بازے ڪنه. اگه برنده شـد ما پول نمےگیریم. یڪے از آنها جلو آمد و شروع به بازے ڪرد. ابراهیم خیلے ضعیف بازے ڪرد. آنقدر ضعیف ڪه حریفش برنده شد!🙃
همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم ڪه خیلے عصبانے بودم به ابراهیم گفتم: آقا ابــرام ، چرا اینجورے بازے ڪردے؟! با تعجب نگاهم ڪرد و گفت: مےخواستم ضایع نشن! همه اینها روے هم صد تومن تو جیبشون نبود!🔎
هفته بعد دوباره همان بچههاے غرب تھران با دو نفر دیگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهیم سر ۵۰۰ تومان بازے ڪردند.🌵
ابراهیم پاچههاے شلوارش را بالا زد و با پاے برهنه بازے مےڪرد. آنچـــنان به توپ ضربه مےزد ڪه هیچڪس نمےتوانست آن را جمع ڪند!
آن روز هم ابراهیم با اختلاف زیاد برنده شد.🕸
#شب با ابراهیم رفته بودیم #مسجد. بعد از #نماز ، حاج آقا #احڪام مےگفت. تا اینڪه از شرطبندے و پول #حرام صحبت ڪرد و گفت: #پیامبر (ص) مےفرماید:
《هر ڪس پولے را از راه نامشــروع به دست آورد ، در راه باطل و حوادث سخت از دست مےدهد.》🥀
و نیز فرمودهاند:
《ڪسے ڪه لقمهاے از حرام بخورد نماز #چھل شب و دعاے چھل #روز او پذیرفته نمےشود.》⏳
ابراهیم با تعجب به صحبتها گوش مےڪرد. بعد با هم رفتیم پیش حاج آقا و گفت: من امروز سر والیبال ۵۰۰ تومان تو شرط بندے برنده شدم. بعد هم ماجـــرا را تعریف ڪرد و گفت: البته این پول را به یڪ خانواده مستحـق بخشیدم!🛸
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر🙂